اشعار ولادت امام جواد(ع) و حضرت علی اصغر(ع)

  

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) - مهدی نظری

 

ماخشكساليم و شما باران مايي

درياي لطف و فضل بي پايان مايي

 

وقتي كه اسم فاطمه روي لب ماست

بوي تو مي آيد، يقين مهمان مايي

 

شاگرد درس تو كرامت پيشه گان اند

استاد درس مكتب عرفان مايي

 

  هركس كه باشد منكرت پست است اما

من مطمئنم اينكه تو، قرآن مايي

 

آنكس كه با تو رفت بيراهه نرفته

دركشتي فيض خدا، سكان مايي

 

ازلطف و احسان شما، ازعلم و جودت

بي پرده مي گويم شما ايمان مايي

 

تو در دل خوبان عالم جاي داري

زيرا كه نور ديده سلطان مايي

 

چشم و چراغ هشتمين ماه خدايي

يعني كه فرزندعلي موسي الرضايي

 

آنقدركه چشمان زيباي تو ناز است

مانند سجاده به طاق عرش باز است

 

وقتي كه اسم تو مي آيدآسمان هم...

...با ذكرنامت غرق در سوز و گداز است

 

يك دوقدم بردار كه عالم ببيند

خاك زمين ازگامهايت دلنواز است

 

روزقيامت مي شود فهميد اين را :

هركس كه قدري با تو باشد سرفراز است

 

ماراهم از حال دعايت جرعه اي ده

آقا امامت كن بيا وقت نماز است

 

مرغ سحر ديشب تمام ذكرش اين بود

نام جواد از روز اول چاره ساز است

 

وقتي كه تو روبه خدا غرق دعايي

انگار كه حيدر كنار جانماز است    

 

 مارا بخر تا كه براي تو بمانيم

روزيمان كن تا گداي تو بمانيم

  

در هر نگاه تو صفارا مي توان ديد

قطعا علي موسي الرضا را مي توان ديد  

 

درنيمه شبهاي خدايي تو آقا

هرشب سرشك ربّنا را مي توان ديد

 

آقا بجان نوكرانت كفر اين نيست

درچشمهاي تو خدا را مي توان ديد

 

دست گدا وقتي كه سوي تو دراز است

لطف امام مجتبي را مي توان ديد

 

هرشب كنار سفره ات خضر و كليم اند

چون حضرت خيرالنسا را مي توان ديد

 

عالم فقير دستهايت هست زيرا

درخانه تو انبيارا مي توان ديد

 

از آسمان كاظمين ازروي گنبد

گلدسته هاي كربلا را مي توان ديد

 

از صحن تو تا كربلا يك راه دارد

يك جاده اي كه نام ثارالله دارد  

 

مهدی نظری

**

 اشعار میلاد حضرت علی اصغر(ع) - محسن اولاد

 

در واژگان شعر من طفلی بخواب است

گویی که او دردانه ی ناز رباب است

 

لالا بخواب آرام ای زیبای بابا

حالا که بابایت به لبخندی مجاب است

 

شاعر به لبخندش  شدم وقتی که خوابید

شاعر نه ؛ بیتابی که خود در پیچ وتاب است

 

اشکی میان واژه های شعر خندید

یعنی که خون او به فردایی حساب است

 

لبخند تو ؛ آری تمام جرمت این بود

تیری به لبخندت ببین حالا جواب است

 

گل غنچه ؛ای غلتان خون در اوج معنی

یعنی که اینجا نقطه اوج کتاب است

 

محسن اولاد

**

دانلود مداحی میلاد امام جواد علیه السلام  1391 طاهری ، کریمی، میرداماد ، سید مجید بنی فاطمه

بسم الله ...


دانلود مراسم شب میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام 1391 مداحی حاج محمد رضا طاهری آماده دریافت می باشد

میلاد با سعادت حضرت جوادالائمه (ع) 
ادامه نوشته

دانلود 2 دو سبک سرود مداحی میلاد  امام جواد (علیه السلام) و حضرت علی اصغر علیه السلام

بسم الله ...


مولودی سبک اول (( حضرت جواد الائمه علیه السلام ))


من اینو می خونم ، دمادم  دمادم  دمادم


ادامه نوشته

دانلود مداحی میلاد ولادت امام جواد(علیه السلام) و حضرت علی اصغر (علیه السلام)

بسم الله ...

گلچین 43 قطعه مدح و سرود از ولادت امام جواد (علیه السلام) و حضرت علی اصغر (علیه السلام) در سالهای قبل با مداحی حاج منصور ارضی حاج سعیدحدادیان ، حاج محمدطاهری ، حاج حسن خلج ، حاج مهدی سلحشور ، حاج سیدمجید بنی فاطمه ، حاج احمدواعظی ، حاج حسین سازور ، حاج سیدمهدی میرداماد ، حاج مهدی مختاری به صورت صوتی در ادامه مطلب آماده دانلود میباشد.





دریافت فایلها:

ادامه نوشته

اشعار ولادت میلاد  امام جواد الائمه(علیه السلام) - و اشعار ولادت میلاد حضرت علی اصغر علیه السلام

بسم الله ...

دریافت اشعار ولادت حضرت امام جواد (ع) به صورت WORD

دریافت اشعار ولادت حضرت علی اصغر (ع) به صورت WORD


دریافت اشعار ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر از اسماعیل شبرنگ به صورت WORD

اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - وحيد قاسمي


 

يوسف كاظمين

 

حس باران در نگاه ساده ات

شوق رفتن در مسير جاده ات

 

مبدا مشهد، مقصد من كاظمين

نقشه ي راهم گل سجاده ات

 

مي روم از سنگلاخ عاشقي

تا نهايت هاي دور افتاده ات

 

رفتن و رفتن بدون  وقفه اي

شيوه ي شب گردي دلداده ات

 

مي رسم يك روز بر دروازه ي

چشم هاي مهربان و ساده ات

 

جا گرفته كهكشاني از غزل

در مدار زلف پيچ افتاده ات

 

در تفرج گاه صبح شعر من

دب اكبر مي شود كباده ات

 

حضرت والا،  امام عالمين

يوسف زهراي شهر كاظمين

 

ساحل درياي جودت بيكران

هفت دريا قطره اي از فضلتان

 

سفره ي احسانتان گسترده است

حاتم طائي نشسته پاي آن

 

من گداي اهل بيتم، اي امير

باب حاجات من است اين آستان

 

روزي من را خدا دست تو داد

كاسه اي آب و كمي خرما و نان

 

قرص نان ها دست پخت فاطمه ست

شك ندارم اي كريم مهربان

 

گندمش را از بهشت آورده اي

از زمين هاي خودت در آسمان

 

خانه ات آباد باشد تا ابد

كوري چشم حسودان زمان

 

حضرت والا، امام عالمين

يوسف زهراي شهر كاظمين

 

آينه در آينه پيغمبريد

ساقيان گرد حوض كوثريد

 

سوره ي كوثر جواب محكم

آنكه مي گويد شماها ابتريد

 

چارده نوريد، نور لايزال

بر سرير كبريايي زيوريد

 

عرشيان را درس ايمان داده ايد

در دو عالم اهل وعظ و منبريد

 

هر سحر بعد از نماز صبح تان

روضه خوان روضه هاي مادريد

 

در قيامت جان پناه شيعيان

بر تمام عرش سايه گستريد

 

شك ندارم كه مرا همراه تان

روز محشر سمت جنت مي بريد  

 

حضرت والا، امام عالمين

يوسف زهراي شهر كاظمين

 

وحيد قاسمي


اشعار ولادت حضرت علي اصغر(ع) - محمد مهدي نسترن

 

از لا به لاي دفتر شعرم عبور خواهم کرد

امشب تمام قافيه ها را مرور خواهم کرد

 

انشاي جمله هاي مليحانه تو را

با کاغذي زجنس محبت نمور خواهم کرد

 

امشب به زير پرچم عشق تو آمدم

مدح تو را ز جوهري از جنس نور خواهم کرد

 

حالا براي رسيدن به شأن تو

بالي براي پر زدنم جفت و جور خواهم کرد

 

اي پير کو چک اي گل دردانه ي رباب

از خواندنم براي تو حس غرور خواهم کرد

 

اکنون مرا بهار دل انگيز ديگري

کي مي رسد پياله ي لبريز ديگري

 

امشب به سمت و سوي تو پرواز مي کنم

با بردن نواي تو اعجاز مي کنم

 

گفتم علي اصغر و لبريز از خمم

با جرعه اي ز جام تو آغاز مي کنم

 

عاشق تر از هميشه نگاهم به سوي توست

با اشک خود محبتم ابراز مي کنم

 

دل را دخيل يک پر قنداقه شما

بستم و قفل بسته ي خود باز مي کنم

 

هر لحظه ، هر دقيقه ، تمامي عمر خود

حوض دو چشم خود ز تو نمساز مي کنم

 

اي ماوراي هر چه غزل در نگاه عشق

ساکن شدم به عشق تو در خانقاه عشق

 

امشب ميان شعر و غزل بنده عابرم

با بيمه اي به اسم تو آسوده خاطرم

 

شش ماهه اي که يک شبه ، صد سال رفته اي

آقا محل بده به خدا بنده شاعرم

 

نذر شما و مادرتان ، شيره ي عسل

سر را بزن فداي شما بنده حاضرم

 

اي آنکه گوشه چشمي به ما کني

شايد عوض شود به دمت هست و ظاهرم

 

امشب تمام قافيه هايم بدل شده

شعرم پر از طراوت طعم عسل شده

 

يک آيه از اهالي بالا رسيده است

زيباترين ستاره زهرا رسيده است

 

در نيل غصه هاي زمين يک عصا بزن

گويا دوباره حضرت موسي رسيده است

 

هر کس که مرده دل شده در عصر حاضرش

مژده بده به او که مسيحا رسيده است

 

بايد سوار کشتي اهل يقين شوي

بر ساحل نگاه تو دريا رسيده است

 

امشب دوباره ساکن ميخانه مي شويم

شايد دوباره حضرت مولا رسيده است

 

شکر خدا که عنايتتان شامل شده

ابياتي از دهان شما حاصلم شده

 

اين ها گذشت و واقعه از راه مي رسد

يوسف دوباره بر ته يک چاه مي رسد

 

بايد دوباره خواند غزل هاي نا تمام

وقتي پيامي از خود الله مي رسد

 

مادر نشسته منتظر ماه پاره اش

اما فقط ز خيمه ي او آه مي رسد

 

مولاي ما کنار فرات و علي به دست

اما ز لحظه اي که حرمله آنگاه مي رسد

 

اين ها معادلات غريبانه ي غم است

اين ها گذشت و واقعه از راه مي رسد

 

حسين دست غريبي خود به زانو زد

براي جرعه ي آبي به حرمله رو زد

 

با حنجري شکسته خدا را صدا زدي

در لا به لاي خون خودت دست و پا زدي

 

کوچکترين شهيد حرم در سراي عشق

از سال شصت و يک سخن آشنا زدي

 

آري ، چگونه خوانمت از روي نيزه ها ؟

کوچکترين سري که تکيه بر اين نيزه ها زدي

 

باور نمي کنم عزيز دلم روي نيزه اي

آتش به عمه و من و اين خيمه ها زدي

 

جمعه غروب ، روز دهم ، در نگاه آب

يک مهر سرخ آخر اين ماجرا زدي

 

آقا ببخش قصد جسارت نداشتم

بر اين رديف و قافيه عادت نداشتم

 

محمد مهدي نسترن

**

از وبلاگ ام البکا


اشعار مدح حضرت علي اصغر(ع) - وحيد قاسمي

 

روح غزل

 

چشم يعقوب مسيل نيل است

كودكي در بغل راحيل است

 

مي توان خواند زپيشاني طفل

چون مسيحا نفس انجيل است

 

آيه ها مي چكد از لعل لبش

گريه اش لحن خوش ترتيل است

 

بال فطرس شده گهواره ي او

سايه بانش پر جبرائيل است

 

علوي زاده اي از نسل خليل

اين پسر كنيه اش اسماعيل است

 

خنده اش روح غزل هاي بهار

خنده اش شعر پر از تمثيل است

 

عرشيان سر خوش آهنگ وطرب

تار و دف در كف اسرافيل است

 

ريسه آويخته از عرش به فرش

اين هنرمندي ميكائيل است

 

مات و مبهوت ملائك ديدند

خنده اي بر لب عزرائيل است

 

رونقي داده به بازار شعف

حجره ي غصه وغم تعطيل است

 

صدقه مي دهد امشب آقا

دست هر حور و ملك زنبيل است

 

چه صف طول و درازي دارند

آخرين كس ته صف هابيل است

 

هاتفي گفت به ارباب بهشت

پسرت مايه ي فخر ايل است

 

وقت كوچ است ، برو قافله دار

نفرات سفرت تكميل است

 

وحيد قاسمي
 ]
اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - علي اکبر لطيفيان

 

هر که سر خدمت نگار ندارد

هر چه که هم باشد اعتبار ندارد

 

بحث سر ديدن کريمي يار است

ور نه گدا بودن افتخار ندارد

 

وقت کرم دست تو به دست گدا خورد

بهتر از اين لطف روزگار ندارد

 

شانه بزن بيشتر به زلف کمندت

اين دل ما ترس تار و مار ندارد

 

صبح قيامت اگر تو دلبر مايي

هيچ کسي با بهشت کار ندارد

 

تا که خدا هست شاه و گدا هست

شاه اگر يار ماست روزي ما هست

 

لطف تو باشد اگر، حساب کدام است

مهر تو باشد اگر، عذاب کدام است

 

علت خلقت تويي در عشق و گر نه

جبر کدام است و انتخاب کدام است

 

چله اي بايد گرفت تا که بفهميم

سرکه کدام است يا شراب کدام است

 

اين پدر پير تو چگونه بخوابد

پهلوي گهواره ي تو، خواب کدام است

 

روي تو و روي او... چگونه بفهميم

در وسط اين دو، آفتاب کدام است

 

هيچ کسي مثل تو وجود ندارد

مثل تو و سفره ي تو جود ندارد

 

باز بينداز سمت ما نظرت را

نوکر دربار کن غلام درت را

 

جاي تو عرش است و خاک قابل تو نيست

اين طرفي کرده اي چرا گذرت را

 

بعد چهل سال گريه کردن و هجران

اين همه خوشحال کرده اي پدرت را

 

بعد چهل سال، عاقبت شده وقتش

تا بگذارد به روي سينه سرت را

 

واي اگر وا شود ز چهره نقابت

پر کني از کشته کشته دور و برت را

 

شهر پر است از حسود، حرز بينداز

يا که عوض کن مسير رهگذرت را

 

در همه مولودهاي قوم پيمبر

هيچ کسي نيست از تو با برکت تر

 

لطف تو را از ازل زياد نوشتند

آينه ات را خدا نژاد نوشتند

 

خاک سر راه تو بهانه ي خلق است

خاک مرا از همين بلاد نوشتند

 

ايل و تبار مرا مريد نوشتند

ايل و تبار تو را مُراد نوشتند

 

هر چه خدا جود داشت داد به دستت

نام تو را اين چنين، جواد نوشتند

 

يا کرم و يا جواد عبد تو هستم

حضرت باب الجواد عبد تو هستم

 

هفت زمين در خور کبوتر تو نيست

غير بلنداي عرش بستر تو نيست

 

وقت نماز شبت تجلي الله

هيچ کسي جز تو در برابر تو نيست

 

خواست پدر بوسه اش براي تو باشد

خوب شد اين که کسي برادر تو نيست

 

گر چه علي اکبرِ امامِ رضايي

زخم ولي بر ضريح پيکر تو نيست

 

اين شب جمعه بده جواب همه را

آب مگر مهريه ي مادر تو نيست

 

از چه علي اصغر از فرات ننوشيد

از چه از آن مايه ي حيات ننوشيد

 

علي اکبر لطيفيان

**

از وبلاگ حسينيه
 ]
اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - حامد خاکي

 

آسمان اشک شوق مي باريد

عشق روي زمين قدم مي زد

دست باران به شانه ها مي خورد

خلوت باغ را بهم مي زد

**

  اسکله بر افق تبسم کرد

موج و ساحل کنار هم ماندند

جزر ومد کف زدند و رقصيدند

و صدفها ترانه مي خواندند

**

پر و بال کبوتران واشد      

دل خود را به آسمان دادند

ماتشان برده بود و از بالا

خانه اي را بهم نشان دادند

**

خانه ي آيه ها و آينه ها  

کعبه تنها رفيق و همگامش

قعر زير بناي آن خورشيد

پاتوق هر فرشته اي بامش

**

ناگهان عرش بر زمين افتاد

فرش تعظيم کرده و پا شد

و ملائک به چشم خود ديدند

سرزمين مدينه زيبا شد

**

ازدحام گدا چنان پشتِ   

در خانه  هجوم  آوردند

 به گمانم که روزي ِخود را  

تا نگيرند بر نمي گردند

**

نهمين نور خانواده ي عشق

هشتمين طفل مادر دنيا

پسر ماهِ حضرت خورشيد

پدر جود و مهرباني ها

**

هنر يک نگاه او حاتم  

بسکه از رتبه ي کرم رد شد

باعث قحطي گدا شده است   

دست و دل بازي اش زبانزد شد

                                 **

السلام اي امام سائلها

حضرت عشق همجوار خدا

دامنت رابه دست ما برسان

لطف حق? اي خزانه دار خدا

                        **

جود تو علت وجود من است

سوره ي کوثر امام رضا

 تو جواني جواني ام به فدات

اي علي اکبر امام رضا

**

تو بهاري وسبزي و سروي

ماخميده درخت پائيزيم

گريه ي تو ز ماتم زهراست

مابراي تو اشک مي ريزيم

**

گرچه بي ارزشيم و سرباريم

ماخريده شديم گريه کنيم

خنده اصلاً به ما نمي آيد

آفريده شديم گريه کنيم

 

حامد خاكي

**

من غلام قمرم
 
اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - يوسف رحيمي

 

در ساحل جود خدا باران گرفته

باران نور و رحمت و احسان گرفته

 

در هر نگاه اين قبيله هل اتائي ست

چشم تهيدستان عالم جان گرفته

 

مي بارد انوار کرم از هر کرانه

شب هاي دلگير زمين پايان گرفته

 

داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش

آري دعاي حضرت جانان گرفته

 

از عرش جنت سوره‌ي ياسين رسيده

خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته

 

نسل امامت مي شود پاينده با او

از برکتش دلهاي شيعه جان گرفته

 

او مي رسد جود و سخا معنا بگيرد

در قلب عالم نور رحمت پا بگيرد

 

عالم همه قطره اگر دريا تو هستي

کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي

 

فيض وجود توست رزق اهل دنيا

باران جود عالم بالا تو هستي

 

اي آسمان لطف غير از آستانت

سائل کدامين سو نهد رو، تا تو هستي

 

مانده ست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه

روشن ترين تفسير اعطينا تو هستي

 

مانند کوثر چشمه‌ي جاري نوري

با اين حساب آئينه‌ي زهرا تو هستي

 

بابات بوده پاره‌ي قلب پيمبر

آرامش هر لحظه‌ي بابا تو هستي

 

ابن الرضايي تو کريم بن کريمي

ما چون گدايي يا اسيري يا يتيمي

 

چشمان تو جنت! نه جنت آفريني ست

در هر نگاه روشنت خلد بريني ست

 

هر واژه‌ي تو عطر و بوي وحي دارد

وقتي که خلق و خوي تو روح الاميني ست

 

با عشق تو قلبي نمي سوزد در آتش

آقا ولاي تو عجب حصن حصيني ست

 

گويا گره خورده دلم با عرش اعلي

هر رشته از مهر شما حبل المتيني ست

 

اذن حضور اينجا فقط اخلاص و تقواست

چشمان تو خورشيد هر اهل يقيني ست

 

کي لايق وصف شکوه بي حد تو

اين شعرها اين واژه هاي اينچيني ست

 

اي آسمان! اي بي کران! اي بي نهايت!

من را ببخش آقا اگر شعرم زميني ست

 

من روزي هر ساله ام را از تو دارم

چشمان من بر دستهاي نازنيني ست

 

عمريست که ريزه خور اين آستانم

در وصف جود بي کرانت ناتوانم

 

هر شب دل من سائل باب المراد است

آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است

 

آنجا که اميد و پناه آخر ماست

آنجا که اوج هر توسل يا جواد است

 

جز آستان تو پناهي که نداريم

اين استغاثه با تمام اعتقاد است

 

بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت

يک گوشه چشمي سائل تو خانه زاد است

 

ماها کجا و سائلي آستانت

بر خاک راهت آسمان هم سر نهاده ست

 

آقا شفيع ما به درگاه خدايي

وقتي که جودش را به چشمان تو داده ست

 

مداح چشمانت کسي غير از خدا نيست

بر ما مگيري خرده، واژه کم سواد است

 

در مشهد سلطان ايران هم که هستيم

دلهاي ما پروانه‌ي باب الجواد است

 

آقا دل من در هواي کاظمين است

در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است

 

يوسف رحيمي
 ]
اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - علي اکبر لطيفيان

 

سنگ و طلا

 

در خلوت ياران اثري بهتر از اين نيست

در چله گرفتن ثمري بهتراز اين نيست

 

ما خم شراب از جگر غوره گرفتيم

در ميکده ي ما هنري بهتر از اين نيست

 

سجاده بياريد که تا صبح نخوابيم

در بين سحرها – سحري بهتر از اين نيست

 

ما درد نگفتيم ولي باز دوا کرد

در شهر، طبيب دگري بهتر از اين نيست

 

حق داشت بنازد پدر پير مدينه

در هيچ کجايي پسري بهتر از اين نيست

 

گفتند جواد است سر راه نشستيم

در جمع گدايان خبري بهتر از اين نيست

 

پر کرد به اجبار خودش کيسه ي ما را

در کوچه ي ما رهگذري بهتر از اين نيست

 

گفتند سلامي بده و زائر او باش

ديديم در عالم سفري بهتر از اين نيست

 

پس زائر ياريم توکلت علي الله

ما عبد نگاريم توکلت علي الله

 

ابروي تو و تيغ بلا فرق ندارند

در طرز شهادت شهدا فرق ندارند

 

کافي است که پاي تو به يک سنگ بگيرد

اين گونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند

 

ايام طفوليت تو عين بزرگي است

در معجزه، ايام خدا فرق ندارند

 

از رحمت تو دور نبودند،سياهان

وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند

 

پايين سرسفره تو نيز چو بالاست

در خانه ي تو شاه و گدا فرق ندارند

 

ما کار نداريم رضا يا که جوادي

در مذهب ما آينه ها فرق ندارند

 

تو آمده اي تا که سرآمد شده باشي

يکبار دگر نيز محمد شده باشي

 

بيمار شدن از من و عيسي شدن از تو

لب تشنه شدن از من و درياشدن از تو

 

در راه عصاي تو بيان کرد: امامي!

اعجاز عصا از تو و موسي شدن از تو

 

در مهد به اثبات خودت سعي نمودي

در کودکي ات اين همه والا شدن از تو

 

چهل سال پدر – چشم به راه پسرش بود

حالا يکي يک دانه ي بابا شدن از تو

 

چشمان موفق به اميد تو نشسته است

پس دست شفا از تو و بينا شدن از تو

 

تا زائر سرو قد و بالاي تو باشد

جانم پسرم از پدر و پاشدن از تو

 

بگذار قدم هاي تو را خوب ببيند

در قامت تو جلوه ي محبوب ببيند

 

هستند کريمان دو عالم سرخوانت

يکبار نخورده است گره کيسه ي نانت

 

اصلا حرم شاه خراسان حرم توست

هرصحن که گشتيم در آن بود نشانت

 

انگار که گهواره تو عرش زمين بود

وقتي پدر پير تو مي داد تکانت

 

تکبير تو از داخل گهواره رسيده است

هستم اگر امروز مسلمان اذانت

 

يکبار پدر گفتن تو گر نمي ارزيد

صدبار نمي رفت به قربان زبانت

 

از چشم پدر دور مشو – گرگ زياد است

براين پدرت حق بده باشد نگرانت

 

در راه مبادا قدمت خار ببيند

آن صورت چون برگ تو آزار ببيند

 

يک روز مي آيد که مي افتد بدن تو

لب تشنه بماني و بخشکد چمن تو

 

يک روز مي آيد که مي افتي و کنيزان

در خانه برقصند کنار بدن تو

 

اي يوسف زهرا - دل يعقوب فداي ...

آن لحظه ي خاکي شدن پيرهن تو

 

هرچند کلام تو در آواز شود گم

اما نزند هيچ کسي بر دهن تو

 

علي اکبر لطيفيان
اشعار ولادت امام جواد الائمه(ع) - علي اکبر لطيفيان

 

طوباي تو ميان دلم قد کشيده است

بين من و خيال خودم سد کشيده است

 

احساس مي کنم به تو نزديک مي شوم

جذر مرا نگاه تو مد کشيده است

 

اين جذبه طلايي بالا نشين تو

بال مرا حوالي گنبد کشيده است

 

دست خداي عز و جل روي قلب ما

اين بار سوم است محمد کشيده است

 

نوري رئوف در حرمت موج مي زند

الطاف کاظمين به مشهد کشيده است

 

بخشنده تو ،خداي کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

 

بگذار خاک پاي تو نقاشي ام کنند

سجاده ي دعاي تو نقاشي ام کنند

 

بگذار بر کنار قدم هاي هر شبت

با رشته عباي تو نقاشي ام کنند

 

بال و پرم بده که شبيه کبوتري

امروز در هواي تو نقاشي ام کنند

 

بگذار از زمان ازل تا هميشه ها

آقاي من براي تو نقاشي ام کنند

 

وقتي ميان خانه دعا پخش ميکني

مسکين ترين گداي تو نقاشي ام کنند

 

بخشنده تو ، خداي کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

 

اي بالش تو دست امام رئوف ما

اي  سايه بان روي تو بال فرشته ها

 

تا آمدي امام رضا گريه اش گرفت

اي مستجاب چله سجاده دعا

 

تا يک تبسمي نکني پا نمي شود

خورشيد از مقابل گهواره شما

 

اينگونه بي نقاب نظر مي خوري عزيز

اينقدر در مقابل آيينه ها نيا

 

آقا قرار ما سر ميدان کاظمين

اي اولين زيارت ما بعد کربلا

 

بخشنده تو ، خداي کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

 

هر صبح چهارشنبه مقيم تو مي شوم

از زائران صبح نسيم تو مي شوم

 

روزي اگر به طور مرا راهيم کنند

سوگند ميخورم که کليم تو مي شوم

 

وقتي که از محله ما ميکني عبور

کوچه نشين دست کريم تو مي شوم

 

بر پشت بام گنبد زرد و طلائيت

مثل کبوتران حريم تو مي شوم

 

کم کم در ابتداي خيابان کاظمين

دارم همان گداي قديم تو مي شوم

 

بخشنده تو ،خداي کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

 

علي اکبر لطيفيان
ولادت حضرت جواد الائمه(ع)

 

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) - مهدي نظري

 

ماخشكساليم و شما باران مايي

درياي لطف و فضل بي پايان مايي

 

وقتي كه اسم فاطمه روي لب ماست

بوي تو مي آيد، يقين مهمان مايي

 

شاگرد درس تو كرامت پيشه گان اند

استاد درس مكتب عرفان مايي

 

  هركس كه باشد منكرت پست است اما

من مطمئنم اينكه تو، قرآن مايي

 

آنكس كه با تو رفت بيراهه نرفته

دركشتي فيض خدا، سكان مايي

 

ازلطف و احسان شما، ازعلم و جودت

بي پرده مي گويم شما ايمان مايي

 

تو در دل خوبان عالم جاي داري

زيرا كه نور ديده سلطان مايي

 

چشم و چراغ هشتمين ماه خدايي

يعني كه فرزندعلي موسي الرضايي

 

آنقدركه چشمان زيباي تو ناز است

مانند سجاده به طاق عرش باز است

 

وقتي كه اسم تو مي آيدآسمان هم...

...با ذكرنامت غرق در سوز و گداز است

 

يك دوقدم بردار كه عالم ببيند

خاك زمين ازگامهايت دلنواز است

 

روزقيامت مي شود فهميد اين را :

هركس كه قدري با تو باشد سرفراز است

 

ماراهم از حال دعايت جرعه اي ده

آقا امامت كن بيا وقت نماز است

 

مرغ سحر ديشب تمام ذكرش اين بود

نام جواد از روز اول چاره ساز است

 

وقتي كه تو روبه خدا غرق دعايي

انگار كه حيدر كنار جانماز است    

 

 مارا بخر تا كه براي تو بمانيم

روزيمان كن تا گداي تو بمانيم

 

در هر نگاه تو صفارا مي توان ديد

قطعا علي موسي الرضا را مي توان ديد  

 

درنيمه شبهاي خدايي تو آقا

هرشب سرشك ربّنا را مي توان ديد

 

آقا بجان نوكرانت كفر اين نيست

درچشمهاي تو خدا را مي توان ديد

 

دست گدا وقتي كه سوي تو دراز است

لطف امام مجتبي را مي توان ديد

 

هرشب كنار سفره ات خضر و كليم اند

چون حضرت خيرالنسا را مي توان ديد

 

عالم فقير دستهايت هست زيرا

درخانه تو انبيارا مي توان ديد

 

از آسمان كاظمين ازروي گنبد

گلدسته هاي كربلا را مي توان ديد

 

از صحن تو تا كربلا يك راه دارد

يك جاده اي كه نام ثارالله دارد  

 

مهدي نظري
 اشعار ميلاد حضرت علي اصغر(ع) - محسن اولاد

 

در واژگان شعر من طفلي بخواب است

گويي که او دردانه ي ناز رباب است

 

لالا بخواب آرام اي زيباي بابا

حالا که بابايت به لبخندي مجاب است

 

شاعر به لبخندش  شدم وقتي که خوابيد

شاعر نه ؛ بيتابي که خود در پيچ وتاب است

 

اشکي ميان واژه هاي شعر خنديد

يعني که خون او به فردايي حساب است

 

لبخند تو ؛ آري تمام جرمت اين بود

تيري به لبخندت ببين حالا جواب است

 

گل غنچه ؛اي غلتان خون در اوج معني

يعني که اينجا نقطه اوج کتاب است

 

محسن اولاد
 

اشعارميلاد امام جواد(ع) – رضا تاجيک

 

آمدي تا که عشق ما بشوي

ثمر کار انبيا بشوي

 

در زمان قنوتهاي دلم

پاسخ ذکر ربّنا بشوي

 

آمدي تا به عرصه ي بخشش

در صف بندگي خدا بشوي

 

کربلا مشهد است و آمده اي

تا علي اکبر رضا بشوي

 

نقل کردند اين حکايت تو

برکت بارد از ولادت تو

 

آمدي استعاره ها گم شد

اي نهادم گزاره ها گم شد

 

داستانهاي حاتم طايي

وسط برگه پاره ها گم شد

 

با حضورت قدي علم کردي

زير پايت مناره ها گم شد

 

جلوه اي کرده اي به نيمه ي شب

ماه بين ستاره ها گم شد

 

آمدي مثل سوره ي کوثر

سندم آيه ي هوالابتر

 

درک عشق تو درک اسرار است

روي تو روي نور الانوار است

 

دست رد روي سينه اي نزدي

حرف من نيست ،عين آمار است

 

گر مرا پيش تو عقيقه کنند

باز هم چشم تو طلبکار است

 

بارها حاجت مرا دادي

اين براي هزارمين بار است

 

باز هم چون هميشه پر دردم

عشقتان را فقط طلب کردم

 

بين آيات، والضحي عشق است

نهمين رؤيت خدا عشق است

 

دل بيمار و حضرت آقا

مردن و بودن و شفا ؛ عشق است

 

بين اين قبله هاي بي همتا

کاظمين، مشهدالرضا عشق است

 

از براي زيارت سلطان

در باب الجواد را عشق است

 

چيست خورشيد ؟ انعکاس شما

چيست قرآن؟ اقتباس شما

 

شاعر اين حضورتان شده ام

قالي زير پايتان شده ام

 

نذر تو کرده آن قدر مادر

تا زماني که من جوان شده ام

 

جشن امسالتان چه رويايي است

چون که هم سن و سالتان شده ام

 

چون که در کودکي شدي رهبر

مؤمن صاحب الزمان شده ام

 

اي که هستي جواد مادر زاد

جشن ميلاد تو مبارک باد

 

رضا تاجيک

 

********************

 

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – محسن عرب خالقي

 

همان که ...

 

قسم به آنکه به گنجشک بال و پر داده

همان که بال قنوت دم سحر داده

 

قسم به سوره ي خورشيد و آيه آيه ي آن

که نور را به دل روشن بشر داده

 

قسم به آه درختي بدون بَر،که جبر

شکوه ساقه ي خود را به يک تبر داده

 

دميده بر دم صور مدينه اسرافيل

ترانه خوانده و آواز عشق سر داده

 

که هان تمامي هفت آسمان نظاره کنيد

فلک به دامن خورشيدتان قمر داده

 

کسي که وارث پيغمبر است ابتر نيست

خدا دوباره به اين خاندان پسر داده

 

پسر نه کوثر قرآن ضامن آهو

جواد آل علي جان ضامن آهو

 

همان که سجدگهش آسمان عيسي شد

همان که خاک درش کوه طور موسي شد

 

همان که آرزويش بر دل زکريا ماند

همان که ديدن او آرزوي يحيي شد

 

همان که ذره شد از لطف چشم او خورشيد

همان که قطره ز شوق نگاش دريا شد

 

همان که روشني چشم آسماني هاست

ستاره ي سحر آسمان بابا شد

 

همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها

رسيد و قصه ي کوثر دوباره احيا شد

 

مدينه مکه و ريحانه هم خديجه ي آن

رضا رسول خدا و جواد ،زهرا شد

 

رسيد سيب بهشت خدا، خدا را شکر

رسيد يوسف يعقوب ما،خدا را شکر

 

به شيوه ي پدر اين چشم مهربان شده است

همان نگاه همان عاطفه همان شده است

 

همان صميميت و گرمي و صفاي سبز

همان پناه که آهو دخيل آن شده است

 

اگر غلط نکنم بوي ياس مي آيد

اگر درست بگويم رضا جوان شده است

 

جواد،جود خداوند آسمانها هست

که با زبان زميني او بيان شده است

 

منم گداي امامي که قرص مهر و ماه

به دست سائل او مثل قرص نان شده است

 

فقط نه ملجأ حاجات مردمان زمين

که مأمن همه ي آسمانيان شده است

 

کسي که سائل اين خانه هست مي داند

جواد، جود کند سائلي نمي ماند

 

مخاطب همه ي نامه هاي من شده اي

توسلي همه روزه براي من شده اي

 

خودت نه حرز جوادت براي ما کافي ست

هزار شکر خدا را دعاي من شده اي

 

در اين زمين که هواي نفس کشيدن نيست

حيات من نفس من هواي من شده اي

 

دلم بهانه صحن تو دارد آقا باز

بهانه ي سفر کربلاي من شده اي

 

مرا سفر ،سفر کاظمين قسمت کن

مرا زيارت قبر حسين قسمت کن

 

محسن عرب خالقي

 

*******************

 

اشعار ميلاد امام جواد(ع) – محمد بياباني

 

بر آن شديم باز كه دلبر بياوريم

در آسمان، ستاره ي ديگر بياوريم

 

بايد دوباره نخل ولا را ثمر دهيم

يعني به باغ عشق صنوبر بياوريم

 

خورشيد روي ديگري از نسل ياسها

مهتابي از تبار بيمبر بياوريم

 

اي جبرئيل مژده بده بر رضايمان

بايد براي پر زدنش پر بياوريم

 

تا چشمهاي ابتريان كورتر شود

بايد دوباره سوره كوثر بياوريم

 

اين طفل باب رحمت و باب مراد ماست

از اهل بيت ماست همانا جواد ماست

 

دستان ابرها سبد گاهواره اش

پر ميكشند حور و ملك با اشاره اش

 

دنيا ترانه خوان قدومش غزل غزل

جنت قصيده ايست ز يك استعاره اش

 

از عرش تا زمين همه صف بسته منتظر

دل بيقرار مانده به شوق نظاره اش

 

در لابلاي بال سپيد فرشتگان

خورشيد ديگريست رخ ماهپاره اش

 

غرق ستاره ميكند آغوش عشق را

وقتي رسيده با قدم پر ستاره اش

 

با خنده اش گل از گل بابا شكفته است

بر روي دست مادرش آرام خفته است

 

وقتي كه آمدي تو،باران نزول كرد

از فرط شوق بر تنمان جان نزول كرد

 

جبريل بهر تهنيت از نزد كردگار

همراه خيل حوري و قلمان نزول كرد

 

گويا دوباره مثل تمام كريمها

كاملترين كرامت انسان نزول كرد

 

در ليله هاي قدر خدا دفعه نهم

قرآن دوباره بر روي قرآن نزول كرد

 

اي يوسف رضا كه به بازار حسن تو

نرخ فروش يوسف كنعان نزول كرد

 

اي آسمان جود بباران كرامتت

در خرمن وجود بباران كرامتت

 

تو كوثر آمدي و ز كوثر چكيده اي

در ظلمت هميشه ي دنيا سپيده اي

 

تو اولين ولي خدايي كه اينچنين

در سن كودكي به امامت رسيده اي

 

مأمون و  پور اكثم ، نزد تو عاجزند

با تيغ علم گردنشان را بريده اي

 

تو آن نسيم سبز در اوج طراوتي

كه در كوير مرده دلها وزيده اي

 

ما در مسير پرتو باب المراديت

تو در جوار جد خودت آرميده اي

 

مرده است هر كسي نرود زير دين تو

جانهاي ما فداي تو و كاظمين تو

 

پروردگارمان كه تورا آفريده است

ما را اسير دست شما آفريده است

 

قبل از ازل كه وصله جود شما شديم

مارا به خاطر تو گدا آفريده است

 

يعني به جز شما به كسي رو نميزنيم

وقتي جواد ابن رضا آفريده است

 

يعني تويي كه نقطه عطف كرامتي

خالق براي جود خدا آفريده است

 

با هديه اش براي امام رئوفمان

بابي براي حاجت ما آفريده است

 

با نام تو هر آينه دلشاد ميشود

هر كس دخيل بنجره فولاد ميشود

 

محمد بياباني

 

*******************

 

اشعار ميلاد آقا جواد الائمه(ع) – علي اکبر لطيفيان

 

نسيمي از سر زلفت بهار دنيا شد

تو آمدي و اميدي به عشق پيدا شد

 

تو آمدي و خبر آمد از سرادق عرش

زمين براي هميشه پر از مسيحا شد

 

درست مثل زمان تولد زهرا

مدينه مثل زمين هاي مکه زيبا شد

 

هزار حظ منزه به ديده اش آمد

همين که چشم ستاره به روي تو وا شد

 

و آسمان اگر امروز اين همه بالاست

به پاي قامت طوبايي شما پا شد

 

صداي پاي کريمانه تو مي آيد

دلم به پشت در خانه تو مي آيد

 

تو نور عشقي و حق آفتابتان کرده است

دعاي سبزي و حق مستجابتان کرده است

 

ميان خيل هزاران  هزار بخشنده

براي جود خودش انتخابتان کرده است

 

هزار و چهار صد سال مي شود که خدا

مرا پياله به دست شرابتان کرده است

 

تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن

تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است

 

قسم به کعبه براي شفاعت فرداست

اگر جواد الائمه خطابتان کرده است

 

خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند

کريمي اش به کريمي تو ظهور کنتد

 

مسيح سبز نفس هاي تو حياتم داد

شعاع نور ضريحت به جاده ام افتاد

 

براي آنکه خدا حاجت مرا بدهد

مرا نوشت و مريد  تو را نوشت مراد

 

به روي صفحه پيشاني ام ملائک تو

نوشته اند سگ خانه امام جواد

 

چگونه لطف نداري به اين اسيري که

غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد

 

صداي اول عشق و صداي آخر عشق

تمام عشقي و اي عشق خانه ات آباد

 

رسيده است به روي مهت سلام رضا

علي اکبر در خانه امام رضا

 

تو آمدي پي اکرام و هم نشينيمان

جواب عاطفه باشي به مستکينيمان

 

تو آمدي  ز طبق هاي آسمان پايين

و کردي از پي چشمانتان زمينيمان

 

چگونه دست توسل نياوريم آقا

تو آمدي که هميشه گدا ببينيمان

 

تويي تو ماحصل چله ي توسل ها

تويي شراب طهوراي اربعينيمان

 

تويي که حق خدايي به گردنم داري

تو آفريده شدي تا بيافرينيمان

 

تو را جواد و مرا آفريده ات کردند

قتيل آن دو کمان کشيده ات کردند

 

نگاه بي مثلت از تبار خورشيد است

ضريح چشم قشنگت مدار خورشيد است

 

کواکب از جريان تو نور مي گيرند

طلوع نور شما تا ديار خورشيد است

 

تو انعکاس جمال امام خورشيدي

شبيه آينه اي که کنار خورشيد است

 

همين که سردي مان رفت و فصل گرما شد

به گوش خويش سرودم که کار خورشيد است

 

قسم به حرمت خاک زمين کرب و بلا

به آن ديار که مه پاره يار خورشيد است

 

جواب کودک خورشيد سر بريدن نيست

جواب نور گلوي سحر بريدن نيست

 

علي اکبر لطيفيان

**

برگرفته از وبلاگ تيشه هاي اشک

 

********************

 

اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) – جواد حيدري

 

بر سر آنم زبان بگشايم و آوا كنم

خويش را در محضر مولاي خود پيدا كنم

 

تا بگويد سر گذشت غربتش را بهر من

سر گذارم بر قدومش با دلش نجوا كنم

 

او امام هشتم و آئينه ذات خداست

عالمي را من فقط با نام او شيدا كنم

 

تا كه مولانا رضا از دست من گردد رضا

از زبان حال او گويم روايت اي خدا

 

سالها من منتظر بودم كه آيد گوهرم

اين مبارك كودك و نور دو چشم مادرم

 

او مبارك تر بود از هر چه مولود است وبس

او محمد يا جواد است وبود تاج سرم

 

او امامت را برايم تا ابد تثبيت كرد

كرد رسوا فتنه ي خصم لعين و ابترم

 

او مسيح عترت صديقه ي اطهر بود

در مقام عصمتش همپايه ي كوثر بود

 

كودك است اما چو لب وا كرد غوغايي نمود

خطبه اي كوتاه خواند و كار زيبايي نمود

 

آنچنان شيوا سخن گفت و عدو را پست كرد

آنكه اهلش بود گفتا كار زهرايي نمود

 

رفع تهمت كرد، از آن كه ز مريم برتر است

بهر مادر كودك نازم مسيحايي نمود

 

گفت من  از نسل زهرايم عزيز حيدرم

من جواد ابن الرضا آئينه پيغمبرم

 

گر نمي آمد بناي دين حق كامل نبود

دشمن من شاد مي شد گر مرا حاصل نبود

 

گر نمكي آمد اگر چه بعد عمري انتظار

تهمت ديرينه ي ابتر مرا باطل نبود

 

 بهر ديدار جمال نازنين كودكم

كس شبيه من چنين آشفته و بيدل نبود

 

پيش زهرا سر فرازم اين جواد من بود

ني كه بهر شيعه اين باب المراد من بود

 

دست از او بر مداريد اين گل زهرا بود

دست او باز است وكارش حل مشكل ها بود

 

ني فقط آبادي دنيا بخواهيد از جواد

در قيامت كار او زيباتر از دنيا بود

 

كم از او هرگز مخواهيد اين جفا بر او شود

عاشق ديدار سائل چشم اين  آقا بود

 

هستي ام دار وندار من همين دردانه است

هر كه صاحب عقل باشد بهر او ديوانه است

 

با چه جرات شرح او صاف كمالش مي كنيد

با قياس يوسفي وصف جمالش ميكنيد

 

يوسف از درياي زيبايي او يك قطره است

از خدا گو ئيد گر نشر خصالش مي كنيد

 

اين جواد من شبيه من غريب وبي كس است

منعم از گريه چرا وقت وصالش مي كنيد

 

گو ئيا مي بينم اينك در جواني دلبرم

مي شود مظلوم كشته مثل زهرا مادرم

 

ماهيان بحر و مرغان هوا گريان او

جمله ذرات دو عالم ميشود نالان او

 

از شرار زهرو از سوز عطش پرپر زند

كف زند شادي نمايد زوج بي ايمان او

 

در شب ميلاد او من روضه خواني مي كنم

جان من كه باب او هستم فداي جان او

 

اولين مرثيه خوان و روضه خوان او منم

هر كه گويد از غم او ميزبان او منم

 

جواد حيدري

اشعار ولادت حضرت علي اصغر(ع)
 
 
اشعار مدح حضرت علي اصغر(ع) - رضا جعفري
 

زلال اشك تو رشك فرات است

فرات از صافى چشم تو مات است

 

وجود تو تعادل بخش اين نهر

كه بى تو آبگيرى بى ثبات است

 

نماز صبر مى‏خواند كنارت

غمت گرداب كشتى نجات است

 

نيازى نيست تا حكمت بخوانيم

وجودت شرح اسماء و صفات است

 

من از عمر كمت خواندم كه روحت

به اين كثرت سرا بى‏التفات است

 

نخ قنداقه پر پيچ و تابت

مدار كهكشان و ممكنات است

 

رضا جعفري

 

*******************

 
اشعار ولادت حضرت علي اصغر(ع) - رضا جعفري
 

تو را من مى‏شناسم بى قرينى

سوار كوچك نيزه نشينى

 

ميان آيه‏هاى سوره فجر

تو هم كوتاه و هم كوچكترينى

 

بگويد با زبان سرخ خونت

تو هم دلواپس فرداى دينى

 

 به چشمان زمينى، آفتابى

به چشم آسمان، ماه زمينى

 

 دلم را بين دست تو سپردم

تو هم مانند جدّ خود امينى

 

بسوزان، آب كن، از نو بريزم

يقين دارم تو هم مى‏آفرينى

 

رضا جعفري

 

******************

 
اشعار ولادت حضرت علي اصغر(ع) - رضا جعفري
 

 

گلويت را شبى ترسيم كردم

و جاى تير را ترميم كردم

 

کشيدم لحظه خنديدنت را

محبت را به خود تفهيم كردم

 

زمان خفتن و بيدارى‏ام را

به وقت چشم تو تنظيم كردم

 

گرفته جرعه‏اى از چشم مستت

 ميان تشنگان تقسيم كردم

 

نشستم پاى درس حنجر تو

سپس بر اهل دل تعليم كردم

 

همه آنچه ندارم را در آن شب

به پيش پاى تو تقديم كردم

 

رضا جعفري

بر گرفته از وبلاگ شعر شاعر

دانلود مراسم شب میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام 1390حاج سید مهدی میرداماد

بسم الله ...

منبع : سایت میرداماد

دانلود مراسم شب میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام 1390حاج سید مهدی میرداماد

مراسم شب میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام 1390 هیئت محبین فاطمه الزهرا قم با مداحی حاج سید مهدی میرداماد به صورت صوتی آماده دریافت می باشد

تا چشمهای ابتریان کورتر شود باید دوباره سوره کوثر بیاوریم - مدح جوادالائمه علیه السلام

اگر به سن ابوالفضل میرسیدی تو دگر به سینه نمیزد رباب  - مدح حضرت علی اصغر علیه السلام

ماه امام هشتمی ، عشق ملیکه ی قمی - سرود

کی گفته که عاشقی آسون ، من زهراییم دلم مجنون - سرود حضرت زهرا سلام الله علیها

من از اول مست نبودم ، تو منو دیوونه کردی - سرود امیرالمونین

دانلود مداحی - محرم 89، اربعین89 ، شهادت امام جواد علیه السلام 89، فاطمیه 90

بسم الله ...

دانلود مداحی اربعین ۸۹    کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۲۳ مگابایت

دانلود مداحی شهادت امام جواد علیه السلام ۸۹ کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۱۳مگابایت

دانلود مداحی شب چهارم محرم ۸۹ کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۱۳ مگابایت

دانلود مداحی فاطمیه ۹۰ روزه خوانی کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۱۵ مگابایت

دانلود مداحی فاطمیه ۹۰ سینه زنی کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۲۰ مگابایت

 

دانلود مداحی ماه مبارک رمضان ۸۹   کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۲ مگابایت

دانلود مداحی فاطمیه  ۸۹   کلیک کنید با ذکر یک صلوات  ===> (+) حجم ۳ مگابایت

این وبلاگ را هیچ وقت یادتان نرود ==>  دلبریان؛ راویت های فابریک جنگ 

دانلود مداحی شهادت  امام جواد علیه السلام  دلنوشته برای امام جواد علیه السلام کاظمین

بسم الله  گیف  بسم الله برای وبلاگ   بسم الله با خطی زیبا  بسم الله
  الرحمن الرحیم

دوباره دل هوایی امام جوانی شده که جود و کرم از خصوصیاتش بوده و هست .آقای جوادم گدایی که بر در خانه ی شما آمده هیچ گاه بدون نظر لطف شما بر نمیگردد شما ارثیه از امام حسن علیه السلام دارید و چه ارثیه هایی ...چه زیبا و کریمانه  و چه دردناک، غريبیتان را میگویم در خانه هم  همراهتان دشمنتان بود

صفتتان این را به من میگوید که حتی اگر به در خانه ی شما نیایم شما می آیید و تازه گله هم میکنید که چرا نیامدم و شما منتظرم بودید . فرقی بین گداهایتان نمیگزارید. آقای مهربان :بنده ی ولای توأم، عاشق صحن با صفای توأم، تو جوادی و من گدای توأم، یا جواد الائمه ادرکنی؛ امروز دل آنچنان گرفته و خیال باریدن دارد که انگار مدتهاست در خود باری و بغضی حمل می کند . حق دارد داغ جوان از هر داغی سخت تر است

هر بار که به كاظمين و حرمتان آمده ام فرق حرم شما و جدتان را در صفا حس کرده ام . شما و حرمتان برای ما خیلی آشنایید حرم شما و هوایش بوی امام رضايمان و حرمش را می دهد یادتان است داخل صحنتان نشسته بودم زائرتان به من گفت ... فکر میکردم این یک مطلب شخصی است برای من ،دقت که کردم دیدم هر کس که خراسانی است و ايراني  اینجا حسی دارد که انگار اصلا در دیار غریب نیست هوای حرمتان ما را به حرم امام رضایمان میبرد

چه اسم زیبا و با مسما و برازنده ای دارید ."جواد" و بين ائمه هم " جواد الائمه ".  آهاي گداهای امشب و همیشگی جواد الائمه ؛ در ایران امشب برای مولایتان و برای دل امام رضایمان سنگ تمام بگذارید و خاطرتان جمع باشد در خانه ی جواد روزی مُحرّمتان تحویلتان میشود...ما راهم دعا به هنگامه در سوگ نشستنتان در براي  جواد الائمه

دانلود مداحی امام جواد در ادامه مطلب

پ ن :  حال و هواي دل سخت باراني است...

پ ن ۲  : كوفه باید برود گم بشود // كى تواند كه شبی قم بشود // رهبر آمد همه دیدند چه شد // مهدى فاطمه آيد چه شود؟  اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا الامام الخامنه ای     
پ ن ۳ :  رهبر معظم انقلاب :
آن جمعيت محدودي كه در 13 آبان سال گذشته، در خيابان هاي تهران بر ضد اين مناسبت شعار دادند، در واقع بدنبال زنده كردن هيمنه آمريكا، پنهان كردن سلطه طلبي آن و زير سؤال بردن حركت عظيم ملت ايران در مقابل ظلم بزرگ آمريكا بودند كه البته شكست خوردند.فتنه سال گذشته كه فتنه بزرگي بود و سال ها بعد مشخص خواهد شد كه چه توطئه خطرناكي در پشت آن نهفته بود، به همت حضور پيشگامانه جوانان در صحنه، شكست خورد ...

كاظمين و امام جواد عليه السلام حرم امام جواد و امام موسي كاظم صفتتان این را به من میگوید که حتی اگر در خانه ی شما نیایم شما می آیید و تازه گله هم میکنید که چرا نیامدم و شما منتظرم بودید . فرقی بین گداهایتان نمیگزارید آقای مهربان بنده ی ولای توأم عاشق صحن با صفای توأم تو جوادی و من گدای توأم یا جواد الائمه ادرکنی امروز دل آنچنان گرفته و خیال باریدن دارد که انگار مدتهاست در خود باری و بغضی حمل می کند . حق دارد داغ جوان از هر داغی سخت تر است  shefaat.net اين تصوير را از شفاعت بگيريد

ادامه نوشته

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام سيد مهدي ميرداماد 88

بسم الله  گیف  بسم الله برای وبلاگ   بسم الله با خطی زیبا  بسم الله
  الرحمن الرحیم

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام سيد مهدي ميرداماد 88






در ادامه مطلب 
ادامه نوشته

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام

بسم الله  گیف  بسم الله برای وبلاگ   بسم الله با خطی زیبا  بسم الله
  الرحمن الرحیم

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام

دانلود مرثیه و مداحی شهادت امام جواد علیه السلام

در ادامه مطلب

ادامه نوشته

میلاد امام جواد علیه السلام مبارک

بسم 
الله  گیف  بسم الله برای وبلاگ   بسم الله با خطی زیبا  بسم الله الرحمن 
الرحیم

 

آقاجان یا امام رضا چشمتون روشن  آقا عیدی ما رو سیاها رو ...

آیة الله سید عبدالکریم کشمیری رضوی(ره) در سال 1343 ه .ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. از همان کودکی آثار استعداد و بزرگی و جذبه در وی مشاهده می‏شد. در هفت ‏سالگی، سخنی از استاد اخلاق آیة الله شیخ مرتضی طالقانی وی را متحول ساخت. سپس به دستور پدر بزرگوارش به علوم دینی مشغول شد .

ایشان در کنار تعلیم و تعلم، به دنبال بزرگان اخلاق و عرفان بود. در جوانی دارای ذوق خوشنویسی و نقاشی بود. ذوق شعر هم داشت و گاه شعر می‏سرود.

استاد در سال 1359 به ایران آمد و در قم ساکن شد. آن بزرگوار 19 سال پس از هجرت به قم به دیدار الهی شتافت و در جوار ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (علیهاسلام) به خاک سپرده شد. ایشان در زمینه توسلات مواردی را فرموده‌اند كه در ذیل توصیه ایشان در باب توسل به امام جواد علیه السلام را می‌آوریم.

توسل به حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام)

بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می‏خواستند. آن بزرگوار می‏فرمود: «سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه‌السلام) تقدیم کنید، حاجت ‏شما را خواهند داد. گاه امر می‏کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می‏دانست.»

منبع:

روح و ریحان، صص 101 و 102 .

تو ادامه ی مطلب دانلود مداحی ها و مولودی های امام جواد علیه السلام رو گذاشتم

ادامه نوشته

نهمین امام شیعیان نام مبارکش محمد است امام جواد

بسم 
الله  گیف  بسم الله برای وبلاگ   بسم الله با خطی زیبا  بسم الله الرحمن 
الرحیم

ولادت

نهمین امام شیعیان نام مبارکش محمد است و القاب و کنیه‌های فراوانی دارد؛ مشهورترین لقبش جواد و هادی است و معروف‌ترین کنیه‌اش ابوجعفر.

امام جواد علیه السلام در ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود. پیشگویی ولادت آن امام از زبان پدر بزرگوارش چندین بار مطرح شده بود. ولادت امام جواد همچون ولادت سایر ائمه معصومین علیهم السلام با ویژگی‌های مخصوصی همراه بوده است.

مادر بزرگوار امام جواد علیه السلام خیزران نام دارد؛ زنی از خاندان ماریه قبطیّه یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله.

دوران امامت

دوران کودکی امام جواد علیه السلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسید، با حوادث گوناگون آمیخته است.
با شهادت امام رضا علیه السلام و به امامت رسیدن امام جواد در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرد، کم‌ سن‌ و‌ سالی امام جواد جهت مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد به تبیین آن پرداختند و به شبهه‌ها پاسخ گفتند.

img/daneshnameh_up/8/8f/javad3.jpg



اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما دوران هفده ساله‌ی امامت او، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه است.

جایگاه امام نزد خدا

امام جواد علیه السلام به دلیل قابلیت و لیاقت و بهره‌مندی از موهبت الهی از جایگاهی رفیع در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم، پدر بزرگوارش و تمام کسانی که بهره‌ای از شناخت امام دارند برخوردار است.
اگر چه دشمنان دین و حاکمان معاصر امامان معصوم علیهم السلام همواره در مقام توطئه و سرکوب و تحقیر آنان بوده اند، اما حقانیت و صداقت و نورانیت امامان شیعه پیوسته نقشه‌های دشمنان را خنثی و بی‌تأثیر می‌ساخته است و در برخی موارد، حتی دشمنان تحت تاثیر وجود پر برکت آنان قرار می‌گرفته‌اند.

ازدواج

امام جواد علیه السلام نیز با هوشمندی و درایت مخصوص‌به‌خود، در برخورد با حاکم ستمگر عباسی، مامون ، که قاتل پدرش امام رضا علیه السلام بود به گونه‌ای عمل نمود که مامون نیز افتخار خویش را در انتخاب او برای ازدواج با دخترش ((ام فضل (لبابه)|ام فضل ))می‌دید.
در دوران زندگی مشترک امام جواد علیه السلام با ام فضل (تا هنگام شهادت) حوادث گوناگونی اتفاق افتاده است.

دوران امامت تا شهادت

همسر دیگر امام جواد علیه السلام، سمانه مغربیه نام دارد که مادر امام هادی علیه السلام است.
امام جواد علیه السلام همچون امامان دیگر با بهره‌مندی از علوم و معارف ناب توحیدی و دریافت حقایق از عوالم بالا در صحنه‌های مختلف، گوشه‌هایی از اقیانوس نامتناهی علم و حکمت خویش را در زندگی سراسر رحمت خویش به نمایش گذاشته است.
دفتر زندگی امام همانند سایر ائمه معصوم علیهم السلام آکنده است از برگ‌هایی زرین از مکارم اخلاق ، مناقب و معجزات ، استجابت دعاها ، ارتباط متواضعانه، صمیمانه و همدردی با اصحاب و یاران است.

img/daneshnameh_up/c/cc/javad1.jpg



زندگی پربرکت امام جواد با نقشه معتصم ،حاکم ستمگر عباسی، و دخالت مستقیم ام فضل همسر آن حضرت پایان یافت. آن حضرت در تاریخ 220 هجری قمری به شهادت رسید و در کنار قبر جدّ بزرگوارش حضرت امام موسی کاظم در کاظمین به خاک سپرده شد.

سخنان به ‌یادگار مانده از حضرت جواد علیه السلام در موضوعات مختلف هر یک به‌ صورت مشعلی فروزان تا ابدیّت فراسوی راه انسانها می‌درخشد و در بزرگراه کمال و سعادت، حق را روشنی می بخشد. سخنان آن حضرت درباره جد گرامی‌اش ،رسول خدا صلی الله علیه و آله، و مادرش، حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام، و پدرش حضرت رضا علیه السلام نشانگر محبت و علاقه عمیق آن حضرت به این بزرگان می باشد.

دانلود مولودی تمام مراسمات

صفحه ی چهار

صفحه  ی بعد   >>۱      >>۲       >>۳      >>۴       >>۵    صفحه ی قبل

ميلاد امام رضا(ع) - بيايد بنديد توي دام دست و پاهامو ، تا بلکه با اين بهونه ببينم آقامو -:- ميرداماد [1384 کلیک]

ميلاد امام رضا(ع) - بر لبم ذکر هو الهو ، مددي ضامن آهو -:- حسن خلج [1558 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - آمده عالم آل فاطمه(س) ثامن الائمه(ع) - آمده جان همه عشق همه ثامن الائمه(ع) -:- حسن خلج [1772 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) -کسی که راهی جنونه ، زیاد تو دنیا نمی‌مونه ، امشب بيداره دلم ، آروم نداره دلم -:- محمود کریمی [4694 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - ستاره بارونه ، جشن آقامونه ، مي ميزنم به عشق رضا پيمونه به پيمونه -:- محمود کريمي [2483 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - نسيم شبونه سلام منو مي‌رسونه ، به همون کسي که قصه دلمو مي‌دونه -:- محمود کريمي [3375 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - قدر هزارتا آسمون کبوترهاتو دوست دارم ، وقتي ميام به مشهدت سوغاتي گندم ميارم -:- عبدالرضا هلالي [2810 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - دلم شکسته ، دخيل بسته به جعد گيسوي تو ، ضامن آهو مدد -:- عبدالرضا هلالي [1164 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - در ميخونه چه بازه ، شب شب خاطره سازه ، کي ميگه که بي نصيبيم آقامون بنده نوازه -:- عبدالرضا هلالي [1187 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - من عبد و تو سلطاني من خار و تو ريحاني من ظلمت و اندوهم اي ماه خراساني -:- عبدالرضا هلالي [10628 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - امشب شب بارونه ، بلبل داره مي‌خونه - عشاق جهان مژده ميلاد آقامونه -:- سعيد حداديان [3330 کلیک]
ميلاد امام رضا(ع) - يا رضا گل بهارم ، برده‌اي صبر و قرارم -:- حميد رضا عليمي [2924 کلیک]
ميلاد امام حسن(ع) - كف بزنيد آي عاشقا ، خداي احساس آمده ، برادر مهربون حسين و عباس آمده -:- مجيد بني فاطمه [1652 کلیک]
ميلاد امام حسن(ع) - عجب حكايتي شده ، شور و قيامتي شده ، از وقتي آقام آمده ، خورشيد خجالتي شده -:- مجيد بني فاطمه [1416 کلیک]
ميلاد امام حسن(ع) - مي‌خورم امشب بر در و ديوار از بد مستي اي يار من ، رطب لبهايت مي‌خواهم تا بگشايي افطار من -:- محمود كريمي [1705 کلیک]
ميلاد امام حسن(ع) - چشمهاي سرد يثرب گرم خوابي سرخ بود ، بر رخ تاريك شب آن شب نقابي سرخ بود -:- شعرخواني محمود كريمي [1900 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - باور نداري دلبر من مياد يك روزي ، سايش به خدا بر سر من مياد يك روزي -:- محمود كريمي [87376 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - شبيه حيدر آمود از ره ، طبيب قلبم آمد از ره ، خوش آمدي گل نرگش -:- محمود كريمي [7775 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - چشمهامو مي‌دوزم به جاده انتظار ، به ته يك جاده كه داره گرد و غبار كه شايد ببينم جمال يك مرد تك سوار -:- محمود كريمي [9557 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - شب شبه عشقه ، شبه نوره شب ياره دل تو دلم نيست شايد شبه مرگ انتظاره -:- محمود كريمي [10343 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - خودت مي‌دوني با نسيم نفس تو جون مي‌گيرم ، از دست عشقت نمي‌دونم كه بمونم يا بميرم -:- محمود كريمي [13354 کلیک]
ميلاد امام زمان(عج) - ذكر امن يجيب سرود هر فرشته، دست حق با خط نور رو برگ گل نوشته ، آمده نازنيني كه طاووس بهشته -:- محمد رضا طاهري [6334 کلیک]
ميلادامام زمان(عج) - بي تو هواي زمونه سرده ، باغ آرزوها زرده ، دلها پر غصه و درده ، با تو چراغ شبم مهتابه... -:- مجيد بني فاطمه [12354 کلیک]
ميلاد حضرت عباس(ع) - دارم اين ترانه بر لب ، دست آفرينش امشب ، مي‌كند هنر نمايي -:- محمود كريمي [7970 کلیک]
ميلاد حضرت عباس(ع) - شاه شمشاد قدان ، خسرو شيرين دهنان ، كه به مژگان شكنند ، قلب همه صف شكنان -:- دكلمه خواني محمود كريمي [2652 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - كسي كه قدمهاش بهاره حسين ِ ، كسي كه به پاهاش ستاره مي‌باره حسين ِ -:- محمود كريمي [2853 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - تو صحن حياط يك خونه،رسول خدا را مي‌بيني كه گرم نيازه ، علي درنمازه سحر شد،يك نوري آمد از عرش خدايي تو حجره -:- محمود كريمي [1681 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - بال ملائك باز شده شب شب نمازه ، آسمون پرواز ما تا مدينه بازه -:- محمود كريمي [2537 کلیک]
ميلاد حضرت عباس(ع) - مرد مردان عالم ِ آقام ابالفضل ، آبرو بخش آدم ِ آقام ابالفضل -:- محمد رضا طاهري [1446 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - آسمون وفا قبله لاله ها سلطان كربلا سيدي يا حسين ، شب ميلاد تو مي‌خونم با جگر به خدا با خدا يا حسين -:- حسين سيب سرخي [987 کلیک]
ميلاد حضرت عباس(ع) - از قدمت هزارتا غنچه ياس ، دلم مدام مي‌خونه دخيلُك عباس -:- ميرداماد [2295 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - دلم شاد حسين ِ كه ميلاد حسين ِ ز ِ يمن آن شه خوبان مشام جان پر از شميم سيب ِ -:- حسن خلج [1313 کلیک]
ميلاد حضرت عباس(ع) - تو پادشاه دلها من خاك پا اباالفضل ، وحي خداي عشقه فرياد اباالفضل -:- مجيد بني فاطمه [1688 کلیک]
ميلاد امام حسين(ع) - امشب لبهاي حيدر قرآن همش مي‌خونه ، رو دست شاه عالم خورشيد آسمونه -:- مجيد بني فاطمه [2105 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - تسبيح دل اهل عالم يا اميرالمومنين ِ ، چشمهاي دل عاشق ما يا اميرالمومنين ِ -:- محمود كريمي [2380 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - مي‌بره سردي را سحر امشب از دل شب يلدا ، ميشكنه با نگاش گوشه كعبه را تا ميرسه فردا -:- مجيد بني فاطمه [1400 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - فاطمه بنت اسد، با ذكر يا علي مدد، امانتي آورده -:- محمد رضا طاهري [1157 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - شكفته شد قبله دل ، شكافته كعبه گل ، تولد بهاره -:- محمد رضا طاهري [1160 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - به پات افتاده سر و كار دلم ، يك نگات شده خريدار دلم -:- حاج محمود كريمي [4890 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - فلك با خورشيد و ماه دوباره دف مي‌زنه ،‌ با نغمه يا علي ، فرشته كف مي‌زنه -:- حاج محمود كريمي [3743 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - عشق مي‌كنم ميگه خدا ، علي رو عشقه ، گفت برا خلق آدمها ، علي رو عشقه -:- محمود كريمي [2266 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - اي جنون گشته دوباره ، فصل بد مستي من - بوي ايوان نجف پر شده در هستي من -:- عبدالرضا هلالي [2587 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - بگو علي با زندگي صفا كن ، بگو علي هر گره‌اي را باز كن -:- عبدالرضا هلالي [2103 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - آقا آقام آقام حيدر آقام آقام علي ِ -:- حاج حسن خلج [1292 کلیک]
ميلاد حضرت علي(ع) - به نام حضرت حق دلو بزن به دريا ، بگو با هر نفس كه داري ، علي علي يا مولا -:- حاج سعيد حداديان [2877 کلیک]
منم منم کسی که شده خراب و دیونه ، تویی تویی کسی که حال دلم رو می دونه ، یا زهرا(س) - میلاد حضرت زهرا(س) -:- محمود کریمی [2081 کلیک]
گلی که زیباست گل یاسه ، گل گل گلهاست گله یاسه ، گلی که مصداق تولای حضرت زهراست ، گل یاسه -:- محمود کریمی [2428 کلیک]
غزل بارونه امشب ، دلم می خونه امشب ، دلا دریاست پر از غوغاست ، که امشب شب زهراست - میلاد حضرت زهرا(س) -:- حسن خلج [1801 کلیک]
خدیجه امشب ، خنده روی لب ، فرشته ای آورده - میلاد حضرت زهرا(س) -:- محمدرضا طاهری [1696 کلیک]

آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان ، با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان -:- محمد رضا طاهری [1079 کلیک]

صفحه  ی بعد   >>۱      >>۲       >>۳      >>۴       >>۵    صفحه ی قبل

پخش زنده حرم مطهر کاظمین ( ع ) بصورت مستقیم ازکاظمــــین

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 

السلام علیک یا حضرت امام محمد تقی علیه السلام  

 پخش زنده حرم مطهر کاظمین ( ع ) بصورت مستقیم ازکاظمــــین  برای زیارت از راه دور شما عزیزان تهیه گردیده است . دوستانی که از اینترنت خانگی 56 کیلوبایت استفاده می کنند معمولا به دلیل کم بودن سرعت اینترنت قادر به مشاهده حرم مطهر بصورت آنلاین نمی باشند و یا تصاویر مربوطه را پشت سر هم دریافت نمی کنند . جهت دریافت تصاویر مربوطه حتما از مرورگر اینترنت اکسپلور و در صورت امکان از اینترنت پرسرعت ADSL استفاده نمایند .

معمولا ساعت پخش زنده از 8:30 صبح تا 11 شب به وقت کاظمین و از  ۷ صبح تا 9:30 عصر به وقت ایران پخش می شود

 قابل ذکر است تصاویر بصورت خودکار پخش خواهد شد ،  با توجه به ترافیک بالای این دوربین ها در صورت لود نشدن مجددا امتحان نمایید .

 ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا حضرت امام موسی کاظم علیه السلام 

السلام علیک یا حضرت امام محمد تقی علیه السلام  

 پخش زنده حرم مطهر کاظمین ( ع ) بصورت مستقیم ازکاظمــــین  برای زیارت از راه دور شما عزیزان تهیه گردیده است . دوستانی که از اینترنت خانگی 56 کیلوبایت استفاده می کنند معمولا به دلیل کم بودن سرعت اینترنت قادر به مشاهده حرم مطهر بصورت آنلاین نمی باشند و یا تصاویر مربوطه را پشت سر هم دریافت نمی کنند . جهت دریافت تصاویر مربوطه حتما از مرورگر اینترنت اکسپلور و در صورت امکان از اینترنت پرسرعت ADSL استفاده نمایند .

معمولا ساعت پخش زنده از 8:30 صبح تا 11 شب به وقت کاظمین و از  ۷ صبح تا 9:30 عصر به وقت ایران پخش می شود

 قابل ذکر است تصاویر بصورت خودکار پخش خواهد شد ،  با توجه به ترافیک بالای این دوربین ها در صورت لود نشدن مجددا امتحان نمایید .

 

 

 

بخواندن آن هر دو امام علیه السلام زیارت شوند و آن چنان است كه شیخ مفید و شهید و محمّد بن المشهدى ذكر كرده اند كه در زیارت آن دو بزرگوار همین كه ایستادى نزد ضریح طاهر مى گوئى:

اَالسَّلامُ عَلَیْكُما ، یا وَلِیَّىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكُما یا حُجَّتَىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكُما یا نوُرَىِ ، اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ اَشْهَدُ اَنَّكُما قَدْ بَلَّغْتُما عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكُما ، وَحَفِظْتُما مَا اسْتَوْدِعْتُما وَحَلَّلْتُما حَلالَ اللَّهِ وَحَرَّمْتُما حَرامَ اللَّهِ ، وَاَقَمْتُما حُدوُدَ اللَّهِ وَتَلَوْتُما كِتابَ اللَّهِ وَصَبَرْتُما عَلَى الاَْذى فى ، جَنْبِ اللَّهِ مُحْتَسِبَیْنِ حَتّى اَتیكُمَا الْیَقینُ اَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِكُما ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِوِلایَتِكُما اَتَیْتُكُما زائِراً عارِفاً بِحَقِّكُما مُوالِیاً ، لاَِوْلِیآئِكُما مُعادِیاً لاَِعْدآئِكُما مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتُما عَلَیْهِ ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُما فَاشْفَعا لى عِنْدَ رَبِّكُما فَاِنَّ لَكُما عِنْدَ ، اللَّهِ جاهاً عَظیماً وَمَقاماً مَحْموُداً .
 

ترجمه متن زیارت :

 سلام بر شما اى دو ولى (بزرگوار) خدا سلام بر شما اى دو حجت خدا سلام بر شما اى دو نور خدا در تاریكیهاى زمین گواهى دهم كه شما دو بزرگوار بخوبى رساندید از جانب خدا آنچه به عهده شما گذارده بود و نگهدارى كردید آنچه به شما سپرده بود و حلال كردید حلال خدا را و حرام شمردید حرام خدا را و بپاداشتید حدود خدا را و تلاوت كردید كتاب خدا را و شكیبائى كردید بر آزار مردم درمورد خداوند بخاطر جستن پاداش تا مرگتان فرا رسید بیزارى جویم بدرگاه خدا از دشمنان شما و تقرب جویم به پیشگاه خدا بوسیله دوستى شما آمده ام به نزد شما براى زیارتتان و شناساى به حق شمایم و دوستدار دوستانتان و دشمن دشمنانتان هستم بینایم بدان هدایتى كه شما بر آن بودید و آشنایم به گمراهى آنكس كه با شما مخالفت كرد پس شفاعت كنید از من در پیشگاه پروردگارتان زیرا كه شما را در نزد خدا آبروئى بزرگ و مقامى پسندیده است .

 

التماس دعا




برچسب ها: السلام علیک یا حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، السلام علیک یا حضرت امام محمد تقی علیه السلام، پخش زنده حرم مطهر کاظمین ( ع ) بصورت مستقیم ازکاظمــــین برای زیارت از راه دور شما عزیزان تهیه گردیده است . دوستانی که از اینترنت خانگی 56 کیلوبایت استفاده می کنند معمولا به دلیل کم بودن سرعت اینترنت قادر به مشاهده حرم مطهر بصورت آنلاین نمی باشند و یا تصاویر مربوطه را پشت سر هم دریافت نمی کنند . جهت دریافت تصاویر مربوطه حتما از مرورگر اینترنت اکسپلور و در صورت امکان از اینترنت پرسرعت ADSL استفاده نمایند .، اَالسَّلامُ عَلَیْكُما، یا وَلِیَّىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكُما یا حُجَّتَىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكُما یا نوُرَىِ، اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ اَشْهَدُ اَنَّكُما قَدْ بَلَّغْتُما عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكُما، وَحَفِظْتُما مَا اسْتَوْدِعْتُما وَحَلَّلْتُما حَلالَ اللَّهِ وَحَرَّمْتُما حَرامَ اللَّهِ، وَاَقَمْتُما حُدوُدَ اللَّهِ وَتَلَوْتُما كِتابَ اللَّهِ وَصَبَرْتُما عَلَى الاَْذى فى، جَنْبِ اللَّهِ مُحْتَسِبَیْنِ حَتّى اَتیكُمَا الْیَقینُ اَبْرَءُ اِلَى اللَّهِ مِنْ اَعْدآئِكُما، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ بِوِلایَتِكُما اَتَیْتُكُما زائِراً عارِفاً بِحَقِّكُما مُوالِیاً، لاَِوْلِیآئِكُما مُعادِیاً لاَِعْدآئِكُما مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتُما عَلَیْهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُما فَاشْفَعا لى عِنْدَ رَبِّكُما فَاِنَّ لَكُما عِنْدَ، اللَّهِ جاهاً عَظیماً وَمَقاماً مَحْموُداً .، سلام بر شما اى دو ولى (بزرگوار) خدا سلام بر شما اى دو حجت خدا سلام بر شما اى دو نور خدا در تاریكیهاى زمین گواهى دهم كه شما دو بزرگوار بخوبى رساندید از جانب خدا آنچه به عهده شما گذارده بود و نگهدارى كردید آنچه به شما سپرده بود و حلال كردید حلال خدا را و حرام شمردید حرام خدا را و بپاداشتید حدود خدا را و تلاوت كردید كتاب خدا را و شكیبائى كردید بر آزار مردم درمورد خداوند بخاطر جستن پاداش تا مرگتان فرا رسید بیزارى جویم بدرگاه خدا از دشمنان شما و تقرب جویم به پیشگاه خدا بوسیله دوستى شما آمده ام به نزد شما براى زیارتتان و شناساى به حق شمایم و دوستدار دوستانتان و دشمن دشمنانتان هستم بینایم بدان هدایتى كه شما بر آن بودید و آشنایم به گمراهى آنكس كه با شما مخالفت كرد پس شفاعت كنید از من در پیشگاه پروردگارتان زیرا كه شما را در نزد خدا آبروئى بزرگ و مقامى پسندیده است .،

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۲

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۳

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۴

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۵

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۶

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۷

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۸

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۹

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۰

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۱

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۲

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۳

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۴

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۵

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۶

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۷

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۸

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام ۱۹

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 20

اشعار مدح (ولادت و مولودی ) و مراثی  جواد الائمّه علیه السلام شعر مدح و مرثیه جوادالائمه علیه السلام

 

اشعار مدح و مراثی  جواد الائمّه امام محمد تقی علیه السلام شعر مدح و مرثیه جوادالائمه علیه السلام

اشعار و شعر در باره شهادت  امام جواد امام محمد تقی علیه السلام

 

اشعار و شعر در باره ولادت و مولودی   امام جواد امام محمد تقی  علیه السلام

اشعار ميلاد امام جواد عليه السلام

اشعار ميلاد امام جواد عليه السلام


السلام ای امیر مُلک قضا *** السلام علیک یا بن الرضا (ع)

السلام ای نماد سِرّالله *** السلام ای رُخت ضیاء الله

ای به معشوق آیة العقبی *** وی به مخلوق حجت الکبری

ای مبارک ترین ولی خدا *** وی تبارک ترین وحی خدا

ای امام محمدی رفتار *** وی تو تکرار حیدر کرار

من به کویَت پناه آوردم *** التماس نگاه آوردم

ای همه اعتقاد فطرت من *** ای همه اعتماد نیت من

زائراً عارفاً موالی لک *** حارباً عالیاً معادی لک

شیعه را نَیرُالفوادی تو *** کوثر دومین جوادی تو

تو خطا بخش و ما خطا کاریم *** سر بلندیم تا تو را داریم

امتت ذَنبُهُ علی ذَنبِه *** و صَبَرتُ علی العزا جَنبِه

تو جواد المرتضی هستی *** یکی یک دانه رضا هستی

النقی و الزّکی ابا جعفر *** التقی و الوفی بن حیدر

امتداد عناصر الابرار *** یادگار دعاءِ و الاخیار

اشهد انک ولی الله *** الامام علی عیال الله

بدر طالع ضیاء ماه منیر *** نور ساطع به آسمان کویر

این تویی نور مشرق و مغرب *** حی ذات طیب من الطیب

رکن ایمان و معنی قرآن *** عَلَم این حقیقت عرفان

حضرت واجب الاطاعه تویی *** به خدا خالص العباده تویی

عَجَزَ الواصفون عن صفتک *** ما عرفنا حق معرفتک

اشهد انک اقمت الصلوة *** اشهد انک اتیت الزکوة

ای خدا را قریب هر دو جهان *** نهیت از منکر آشکار و نهان

همه عمرت مجاهدت کردی *** حق دین را به جای آوردی

مثل ابن الرضا داور کیست *** چون جوادالائمه کوثر کیست

چه بیان تبارکی دارد *** چه لبان مبارکی دارد

چو تلاوت کنی کتاب رسول *** پرده برداری از حجاب عقول

ای دَمَت سوره های قرآنی *** نفست آیه های قرآنی

در عبادت مثل زهرایی *** در مناجات عدل مولایی

در شجاعت به مصطفی رفتی *** در اطاعت به مرتضی رفتی

هر زمان که به کف عَلَم گیری *** چون علی در حماسه ها شیری

صبر و حِلم تو نقل هر دهن است *** جود و احسان تو چنان حسن است

خطبه چون بهر خلق می خوانی *** مثل جدّت حسین می مانی

ای بنازم تو را ابالهادی ***بین سجاده عین سجادی

در علوم ای مطهر الطاهر *** تو شکافنده ای چنان باقر

کعبه ای، زمزمی، صفایی تو *** صادقی، کاظمی، رضایی تو

عَلَمِ علمیت عجب بالاست *** پرچم یابن فاطمه بالاست

ای عجب از مناظرات شما *** اسوه ما مبارزات شما

حکمتت، سیره تو ریزان است *** سنت تو به شیعه میزان است

از ولادت کریم و بخشنده *** تو شهادت به جور زیبنده

این تو هستی که سروری داری *** شیوه رب پروری داری

من ز تو دیده کَرَم دارم *** میل مهمانی حرم دارم

خیر ما دست توست می دانم *** شیعه پابست توست می دانم

خیرخواه همه تویی آقا *** یوسف فاطمه تویی آقا

همنشین با شما که میگردم *** از تو گیرد شفا همه دردم

تا که با تو قرابتی دارم *** چه صفا و اخوتی دارم

با تو اعمال بندگان زیباست *** با تو رفتار شیعیان شیواست

از تو صبحی سپید می جویم *** وز نگاهت امید می جویم

سعی دارم تو را به رفتارم *** بازیابم به صدق گفتارت

افتخار تو بندگی خداست *** زندگیه تو زندگیه خداست

ای به قربان قد رعنایت *** قَسَمَت میدهم به بابایت

شیعه را جان مادرت دریاب *** رهبرم را به کشورم دریاب

ای ز نورت بصیرتم روشن *** فتنه و انحراف را دشمن

باز دست دعا شبی بردار *** از میان، مکر سامری بردار

از تو موسی به آن ید و بیضاء *** وز تو فرعون غرق در دریاست

چاره ای بهر سحر و جادو کن *** دست کفر و نفاق را رو کن

روز، روز بصیرت افزائیست *** با فرج کربلا تماشائیست

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم (انشاءالله)   




زلف دلدار الهی که پریشان نشود *** هیچ غم باعث آزار عزیزان نشود

آن دو چشمی که بود قبله زوار دلم *** من دعایم همه این است که گریان نشود

گفته بودم که معشوق فراوان شده است *** گفته بودی که مثل تو پریشان نشود

خاکسرای درت جمله طلا خیزانند *** نوکری نیست در این خانه که سلطان نشود

کیست تا درک کند شان و مقامتت را *** مور کوی تو خودش خواست سلیمان نشود

رد پاهای تو دریا شده چشمه چشمه *** بی جهت هجر تو منجر به بیابان نشود

هر که افتاده به راه تو عزیزش کردی *** هر که دل داد به تو بی سر و سامان نشود

لذت عمر فقط یاد شما زیستن است *** آنکه با یاد شما بود پشیمان نشود

ضامن خوب گدایان به برِ یار امروز *** جز جگر گوشه سلطان خراسان نشود

کاظمینش به خدا وه چه شمیمی دارد *** نوکر آن است که ارباب کریمی دارد



در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست

در چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست

ما خم شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست

سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها – سحری بهتر از این نیست

ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست

حق داشت بنازد پدر پیر مدینه
در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست

گفتند جواد است سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست

پر کرد به اجبار خودش کیسه ی ما را
در کوچه ی ما رهگذری بهتر از این نیست

گفتند سلامی بده و زائر او باش
دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست

پس زائر یاریم توکلت علی الله
ما عبد نگاریم توکلت علی الله


ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرز شهادت شهدا فرق ندارند

کافی است که پای تو به یک سنگ بگیرد
این گونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند

ایام طفولیت تو عین بزرگی است
در معجزه، ایام خدا فرق ندارند

از رحمت تو دور نبودند،سیاهان
وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند

پایین سرسفره تو نیز چو بالاست
در خانه ی تو شاه و گدا فرق ندارند

ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینه ها فرق ندارند

تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی
یکبار دگر نیز محمد شده باشی


بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب تشنه شدن ازمن و دریاشدن از تو

در راه عصای تو بیان کرد: امامی!
اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو

در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکی ات این همه والا شدن از تو

چهل سال پدر – چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانه ی بابا شدن از تو

چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو

تا زائر سرو قد و بالای تو باشد
جانم پسرم از پدر و پاشدن از تو

بگذار قدم های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوه ی محبوب ببیند


هستند کریمان دو عالم سرخوانت
یکبار نخورده است گره کیسه ی نانت

اصلا حرم شاه خراسان حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت

انگار که گهواره تو عرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو می داد تکانت

تکبیر تو از داخل گهواره رسیده است
هستم اگر امروز مسلمان اذانت

یکباره پدر گفتن تو گر نمی ارزید
صدبار نمی رفت به قربان زبانت!

از چشم پدر دور مشو – گرگ زیاد است
براین پدرت حق بده باشد نگرانت

در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورت چون برگ تو آزار ببیند

یک روز می آید که می افتد بدن تو
لب تشنه بمانی و بخشکد چمن تو

یک روز می آید که می افتی و کنیزان
در خانه برقصند کنار بدن تو

ای یوسف زهرا - دل یعقوب فدای ...
آن لحظه ی خاکی شدن پیرهن تو

هرچند کلام تو در آواز شود گم
اما نزند هیچ کسی بر دهن تو

          حاج اكبر لطيفيان


طوبای تو میان دلم قد کشیده است
بین من و خیال خودم سد کشیده است
احساس می کنم به تو نزدیک می شوم
جذر مرا نگاه تو مد کشیده است
این جذبه طلایی بالا نشین تو
بال مرا حوالی گنبد کشیده است
دست خدای عز و جل روی قلب ما
این بار سوم است محمد کشیده است
نوری رئوف در حرمت موج می زند
الطاف کاظمین به مشهد کشیده است
بخشنده تو ،خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند
سجاده ی دعای تو نقاشی ام کنند
بگذار بر کنار قدم های هر شبت
با رشته عبای تو نقاشی ام کنند
بال و پرم بده که شبیه کبوتری
امروز در هوای تو نقاشی ام کنند
بگذار از زمان ازل تا همیشه ها
آقای من برای تو نقاشی ام کنند
وقتی میان خانه دعا پخش میکنی
مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
ای بالش تو دست امام رئوف ما
ای  سایه بان روی تو بال فرشته ها
تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت
ای مستجاب چله سجاده دعا
تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود
خورشید از مقابل گهواره شما
اینگونه بی نقاب نظر می خوری عزیز
اینقدر در مقابل آیینه ها نیا
آقا قرار ما سر میدان کاظمین
ای اولین زیارت ما بعد کربلا
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
هر صبح چهارشنبه مقیم تو می شوم
از زائران صبح نسیم تو می شوم
روزی اگر به طور مرا راهیم کنند
سوگند میخورم که کلیم تو می شوم
وقتی که از محله ما میکنی عبور
کوچه نشین دست کریم تو می شوم
بر پشت بام گنبد زرد و طلائیت
مثل کبوتران حریم تو می شوم
کم کم در ابتدای خیابان کاظمین
دارم همان گدای قدیم تو می شوم
بخشنده تو ،خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
علی اکبر لطیفیان


نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد

تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد

تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش

زمین برای همیشه پر از مسیحا شد

درست مثل زمان تولد زهرا

مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد

هزار حظ منزه به دیده اش آمد

همین که چشم ستاره به روی تو وا شد

و آسمان اگر امروز این همه بالاست

به پای قامت طوبایی شما پا شد

صدای پای کریمانه تو می آید

دلم به پشت در خانه تو می آید

تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است

دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است

میان خیل هزاران  هزار بخشنده

برای جود خودش انتخابتان کرده است

هزار و چهار صد سال می شود که خدا

مرا پیاله به دست شرابتان کرده است

تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن

تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است

قسم به کعبه برای شفاعت فرداست

اگر جواد الائمه خطابتان کرده است

خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند

کریمی اش به کریمی تو ظهور کنتد

مسیح سبز نفس های تو حیاتم داد

شعاع نور ضریحت به جاده ام افتاد

برای آنکه خدا حاجت مرا بدهد

مرا نوشت و مرید  تو را نوشت مراد

به روی صفحه پیشانی ام ملائک تو

نوشته اند سگ خانه امام جواد

چگونه لطف نداری به این اسیری که

غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد

صدای اول عشق و صدای آخر عشق

تمام عشقی و ای عشق خانه ات آباد

رسیده است به روی مهت سلام رضا

علی اکبر در خانه امام رضا

تو آمدی پی اکرام و هم نشینیمان

جواب عاطفه باشی به مستکینیمان

تو آمدی  ز طبق های آسمان پایین

و کردی از پی چشمانتان زمینیمان

چگونه دست توسل نیاوریم آقا

تو آمدی که همیشه گدا ببینیمان

توی تو ماحصل چله توسل ها

تویی شراب طهورای اربعینیمان

تویی که حق خدایی به گردنم داری

تو آفریده شدی تا بیافرینیمان

تو را جواد و مرا آفریده ات کردند

قتیل آن دو کمان کشیده ات کردند

نگاه بی مثلت از تبار خورشید است

ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است

کواکب از جریان تو نور می گیرند
طلوع نور شما تا دیار خورشید است

تو انعکاس جمال امام خورشیدی

شبیه آینه ای که کنار خورشید است

همین که سردی مان رفت و فصل گرما شد

به گوش خویش سرودم که کار خورشید است

...
قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا

به ان دیار که مهپاره بار خورشید است

جواب کودک خورشید سر بریدن نیست

جواب نور گلوی سحر بریدن نیست

         علی اکبر لطیفیان


منبع : نود و پنج روز باران

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 20

 

فغان و درد که خیر العباد را کشتند

رضا بیا که عزیزت جواد را کشتند

زمین به لرزه فتاده است و آسمان تاریک

مگر قیامت عظمای حق شده نزدیک

به کنج حجره امام غریب می نالید

ز سوزش جگر خود عجیب می نالید

دوباره کارگر افتاده زهر بر جگری

به سرنوشت پدر ببین دچار شد پسری

جفای همسر و نامردی زمانه نگر

غریب ماندن مردی میان خانه نگر

کسی که زهر به جانش نشسته عطشان است

که زهر سختتر از زخم تیغ عریان است

برای رفع عطش آب او طلب می کرد

ولی چه سود طلب از قوم بی ادب می کرد

که دیده بهر تماشای درد صف بزنند

کنار بستر مردی غریب کف بزنند

چو زهر بند ز بند تنش جدا می کرد

عزیز فاطمه تنها رضا رضا می کرد

ز تشنگی پدر خویش را صدا می کرد

گمان کنم که دلش یاد کربلا می کرد

چو جان سپرد غریبانه دور از اقوام

نهاد دشمن نامرد او تنش بر بام

به روی بام تو ای آفتاب متاب

به روی پیکر این دل کباب،متاب

بیا و غربت این مرد خسته را حس کن

کسوف کن شرر شعله افکنی بس کن

کبوتران همه باید ز تو گلایه کنند

روا بود که بر این جسم خسته سایه کنند

                                                  مجید خضرایی

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 11


ای پدر یا رضا کن نگاهم
حجرة من شده قتلگاهم
یا ابتا واویلتا
بابا رضا جان بابا رضا جان


حجره در بسته من دل شکسته
گرد غربت به رویم نشسته
کام عطشان دیده گریان
بابا رضا جان بابا رضا جان


من که عمری جفا با دلم شد
یار نامهربان قاتلم شد
شد تنم آب رفتم از تاب
بابا رضا جان بابا رضا جان


من جگر پارة مرتضایم
من جواد ابن موسی الرضایم
دیدم از یار رنج بسیار
بابا رضا جان بابا رضا جان


عاقبت در بهار جوانی
گلشن عمر من شد خزانی
کرده دشمن گریه بر من
بابا رضا جان بابا رضا جان

 


«پسر امام رضا»
دل من که بى قراره، به بیابون سر میذاره
خودشم نمیدونه که، داغ عشق تو رو داره
توى صحرا که میگرده، تا بشه یاور و یارش
آخه هستى تو تموم، روشنى چشم تارش
آرزو داره دل من، تا حریمت پر بگیره
مث یه کفتر زخمى، روى گنبدت بمیره

با تو مردن زندگیه، اسیریت آزاد گیه
ذکر و یاد تو عبادت، طاعته و بندگیه
اسم تو راز و نیازم، زمزمه ‏ى تو نمازم
تو تموم هر دو عالم، من به عشق تو مى ‏نازم
گل نازم گل زهرا، که بودى غریب و تنها
همدمت بوده همیشه، غصه و ماتم و غم‏ها
پسر امام رضا و نور چشم فاطمه‏ اى
معدن جود و سخایى، تو امید ما همه ‏اى
همه‏ ى بود ونبود و هستیمونو به به ما دادى
میون همه اماما، تو جوادى تو جوادى
منشأ جود و کرامت، رمز عالم وجودى
ما هنوز نبودیم اما، توى قلب ما توبودى
ولى قدر تو ندونست، کسى تو دنیاى فانى
سهم تو جور و جفا و، طعنه‏ هاى آن چنانى
شنیدم از غم غربت، توى خونه هم غریبى
فداى بى کسى تو، یا حبیبى یا حبیبى
شنیدم که داغ مادر، یاد کوچه ‏ى مدینه
شده بود بغض گلوتر، شعله‏ اى میون سینه
رفتى از دنیا و لیکن، کسى قدر تو رو نشناخت
نه که زهر، ماتم تو رو آخر از پا انداخت

 

يا جوادالائمه ادرکني
دل من را اسير تو کرده

جلوه هايي که دم به دم داري

حضرت عشق! حضرت باران!

در دل خسته ام حرم داري

 

در هواي زيارت حرمت

در به در مي شويم مثل نسيم

السلام عليک يابن رئوف

السلام عليک يابن کريم

 

دل به آفاق جود مي بندد

هر کسي آمد و اسيرت شد

در جواني دل شکستة ما

سرو قامت خميده پيرت شد

 

از نگاهت مراد مي گيرم

شده قلبم مريد چشمانت

شاهد لحظه هاي دلتنگي!

دل تنگم شهيد چشمانت

 

جان من! بين خانة خود هم

به خدا آنقدر غريبي که

غربتت را کسي نمي فهمد

تويي و قلب بي شکيبي که ...

 

قفس غربت و دلي مجروح

پر و بال پرنده مي ريزد

گريه مي باري و کنارت باز

ام فضل است خنده مي ريزد

 

سر به ديوار بي کسي داري

در غروب غريب فاصله ها

گم شده ناله هاي بي رمقت

در هياهوي شوم هلهله ها

 

دگر آقا تو خوب مي داني

نالة بي جواب يعني چه

التماس نگاه لب تشنه

ندبة آب آب يعني چه

 

به فداي کبوتراني که

دست در دست آسمان دادند

بال در بال ، گريه در گريه

به تني خسته سايه بان دادند

 

حجره ات کربلا شده آقا

گريه هاي من اختياري نيست

جاي شکرش هنوز هم باقيست

در کنار تو نيزه داري نيست

 

غرق در خاک و خون رها مانده

بين گودال پيکر خورشيد

خواهري خسته بوسه مي گيرد

از گلوي مطهر خورشيد

 

سر قرآن که رفت بر نيزه

آسمان غرق در تلاطم شد

در هجوم سپاه سر نيزه

آيه هاي مقطعه گم شد


استغاثه ي بي جواب

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 12


 

 « السلام عليك يا جواد بن الرضا (ع) »

 

لب تشنه بود ، تشنة يك جرعه آب بود
مردي كه درد هاي دلش بي حساب بود

پا مي كشيد گوشة حجره به روي خاك
پروانه وار غرق تب و التهاب بود

 

از بسكه شعله ور شده بود آتش دلش
حتي نفس نفس زدنش هم عذاب بود

در ازدحامِ  هلهله هاي كنيزكان
فرياد استغاثة او بي جواب بود

 

يك جرعه آب نذر امامش كسي نكرد
رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود

 

آخر شبيه جد غريبش شهيد شد
آري دعاي خسته دلان مستجاب بود

 

غربت براي آل علي تازگي نداشت
در آن ديار كشتن مظلوم باب بود

 

تا سايه بان پيكر نورانيش شوند
بال كبوتران حرم را شتاب بود

 

اما فداي بي كفن دشت كربلا
آلاله اي كه زخم تنش بي حساب بود

هم تيغ و نيزه خون تنش را مكيده بود
هم داغديدة شرر آفتاب بود

 

 


«وادى غم»
سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود
كسى به وادى غم، ياور امام جواد
ز آتش ستم خصم، آب شد تن او
به خاك حجره بود، بستر امام جواد
كسى نبود، به بالين آن امام همام
به غير همسر بد اختر امام جواد
چه ظلم‏ها كه به حقش، نكرد ام الفضل
نگر، به دشمنى همسر امام جواد
به خشكى لب لعلش، نريخت آب كسى
به غير ديده ‏ى او خون ‏تر امام جواد
به روى خاك، چو پروانه شد فدا و دريغ
چو شمع آب شده، پيكر امام جواد
فغان كه آتش زهر ستم، به فصل شباب
شرر فكند، ز پا تا سر امام جواد
شاعر: محسن حافظى
 

«جود جواد»
اى جهان ريزه خوار خوان عطاى تو جواد
اى ز جود تو كرم گشته گداى تو جواد
من چه گويم به مديحت كه به قرآن كريم
گفته در آيه ‏ى تطهير خداى تو جواد
عاشر ماه رجب داد خدايت به رضا
كه تو راضى به حقى حق به رضاى تو جواد
گل لبخند به لبهاى پيمبر روييد
تا شنيدى خبر نشو و نماى تو جواد
گشت از يمن قدوم تو دل فاطمه شاد
كه على گفته جهانى به فداى تو جواد
محو از صحنه تاريخ شود واژه فقر
هر كجا خيمه زند جواد سخاى تو جواد
حاتم از لطف تو بيند نكند دعوى جود
اى بنازم به تو و قدر و بهاى تو جواد
عالمى گشت مصفا ز صفاى قدمت
اى صفا بخش دل خلق صفاى تو جواد

«بقيع»
كاش همچون لاله سوزم در بيابان بقيع
تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقيع
كاش سوى مكه تازد كاروان عمر من
تا كنم بيتوته يك شب در شبستان بقيع
كاش همچون پرتو خورشيد در هر بامداد
اوفتم بر خاك قبرستان ويران بقيع
آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال
در بغل گيرم چو جان، قبر امامان بقيع
آرزو دارم ببينم با دو چشم اشكبار
جاى فرزندان زهرا را به دامان بقيع
آرزو دارم بيفتم بر قبور پاكشان
تا كه گردم حايل خورشيد سوزان بقيع
آرزو دارم كه اندر خدمت صاحب زمان
قبر زهرا را ببوسم در بيابان بقيع
آرزو دارم كه همچون گوهر غلطان اشك
از ارادت رخ نهم بر خاك ايوان بقيع
اندر آنجا خفته چون قربانيان راه حق
اى مويد جان عالم باد قربان بقيع
شاعر:رضامويد
 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 13


«فروغ دل زهرا»
از دل حجره‏ ى تاريك كه بسته است درش
مى‏ رسد ناله‏اى و دل شده خون از اثرش
چيست؟ اين ناله ‏ى سوزنده و از سينه ‏ى كيست
صاحب ناله مگر سوخته پا تا به سرش
اين فروغ دل زهراست كه خون است دلش
اين جگر گوشه ‏ى موسى است كه سوزد جگرش
اين جواد است كه از تشنگى و سوزش زهر
جان سوزان بود و ناله جان سوز ترش
خانه‏ اش قتلگه و همسر او قاتل اوست
بار الها تو گواهى كه چه آمد به سرش
همسر مرد برايش پرو بالى است ولى
همسر سنگدل او بشكسته پرش
آتش زهر چنان كرده به جانش تاثير
كه كند هر نفس سوخته ‏اش تشنه ترش
شهر بغداد بود شاهد مظلوم دگر
پسرى را كه دهد جان ز ستم چون پدرش
كاش مى‏ بود غريب الغربا در آنجا
تا زمانى نگردد غربت تنها پسرش

«مصيبت»
از جفاى همسر بى مهر فرياد اى پدر
كز دل و جانم برآورده است فرياد اى پدر
در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت
تا كه مامون دختر خود را به من داد اى پدر
آنچه با من كرد ام ‏الفضل دون كى مى ‏كند
همسرى با همسرش اينگونه بى داد اى پدر
يك طرف زهر جفا و يك طرف سوز عطش
غنچه‏ ى نشكفته‏ ات را داد بر باد اى پدر
بيشتر از زهر كين از تشنه كامى سوختم
سوختم چون صيدى اندر دام صياد اى پدر
بسكه فرياد از عطش كردم كه تاثيرى نداشت
شد درون سينه ‏ام خاموش فرياد اى پدر
آخر آمد بر سرمن محنتى كه بارها
چهره‏ ام بوسيدى و كردى از آن ياد اى پدر
روز مرگم شد بيا بر غربت من گريه كن
چون كه گفتى ذكر خوابم شام ميلاد اى پدر
در خراسان من به ديدارت شتابان آمدم
نك بيا از بهر ديدارم به بغداد اى پدر
گر نمى ‏آيى مرا بر سر من آيم در برت
مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر
در جوار تو (مويد) از پى عرض سلام
قاصد دل را به كوى من فرستاد اى پدر
  رضا مويد
 

«مادر جان»
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان
تيره شد روز به پيش نظرم مادر جان
من در اين حجره ‏ى در بسته خود مى ‏پيچم
كس نداند كه چه آمد به سرم مادر جان
نكشد گر كه مرا زهر جفا خواهد كشت
خنده‏ ى همسر بيدادگرم مادر جان
من جوادم كه به ياد تو سخن مى‏ گويم
چون ترا از همه مشتاق ترم مادر جان
همچو شمعى اثر زهر ستم آبم كرد
سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان
همسرم پشت در خانه به دست افشانى
من به ياد تو و مسمار درم مادر جان
چون تو در فصل جوانى ز جهان سير شدم
كه زده داغ تو بر جان شررم مادر جان
به لب خشك من غمزده آبى برسان
كز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان
شعر (ژوليده) گواهى دهد از غربت من
دوست دارم كه بيايى به برم مادرجان
شاعر:ژوليده نيشابوري
 

«اى مادر»
بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر
شرر افكنده زهر كينه از سر تا به پا مادر
جوادم من كه بر در هر درد بى درمان دوايم من
ولى درد مرا گويا نمى ‏باشد دوا مادر
تو از ضرب لگد افتاده‏ اى از پاو كين
ميان حجره در بسته افتادم ز پا مادر
ندارم وقت جان دادن كسى را بهر امدادم
ولى تو فضه را بهر كمك كردى صدا مادر
تو را از ضر در كشت و مرا از ضرب كين دشمن
بگيرد داد ما را از عدوى ما خدا مادر
(هنرور) در عزاى ما سروده اين مصيبت را
بگيرد دست او را لطف ما روز جزا مادر
 

«در ماتم ابن رضا»
شام عزاى نهمين امام است
پيكر اطهرش به روى بام است
تقى ز دنيا مى‏ رود خدايا
به پيش زهرا مى ‏رود خدايا
امشب دل اهل ولا شكسته
در ماتم ابن رضا نشسته
يا ثامن الحجج گلت فسرده
در حجره در بسته جان سپرده
زهر جفا شرر به جان مى ‏زند
دشمن به او زخم زبان مى‏ زند
وقت شهادت ياورى ندارم
همچون حسين لب تشنه جان سپارم
اگر مرا شعله به جان مى‏ زنى
دگر چرا زخم زبان مى‏ زنى
مظلومى نهم امام بنگر
خورشيد را به روى بام بنگر
آتش گرفته پيكرم خدايا
خندد به حالم همسرم خدايا
جان ودلم آمد به درد مادر
ببين عروس تو چه كرده مادر
جوانترين امام ما واى واى
كشته شد از زهر جفا واى واى
ابن رضا يارب ز پا فتاده
آتش به جانش از جفا فتاده
آتش گرفته پيكرم آب آب
شد پاره پاره جگرم آب آب
اى همسرى كه در كفت اسيرم
آبم دهى يا ندهى بميرم
نور دل فاطمه بى تاب شد
قلب جواد ابن رضا آب شد
اين بدن كيست كه روى بام است
پيكر مسموم نهم امام است
زهر هلاهل دلش افروخته
زخم زبانها جگرش سوخته
كبوتران محرم آن حريمند
سايه فكن بر تن آن كريمند
در نوجوانى نااميد گشتى
چون جد عطشانت شهيد گشتى

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 14

 

«گل مژگان»
كشتند بيگنه، خلف بوتراب را
نهم امام و نوگل ختمى مآب را
ام الفضول فتنه ايام، ام الفضل
از ريشه كند ريشه ‏ى فصل الخطاب را
مى‏ خواست ام الفضل، كه ‏ام الفساد بود
بيرون برد ز حد تصور عقاب را
دادند زهر مهلك ناباب در و وثاق
بستند بستگان وى از كينه باب را
آه از دمى كه خيل كنيزان، نكرده شدم
برداشتند از رخ عصمت، حجاب را
نالان امام و جمع زنان، هلهله كنان
تا نشنوند سوز دل آن جناب را
دائم نفس نفس زد و ميگفت آب آب
بردند و همسرش به زمين ريخت آب را
مى ‏خواست خصم كينه‏ كش دون، بهم زند
شيرازه ‏ى تمامى ام الكتاب را
بالاى بام سايه ‏ى حق را ربود وبرد
در زير آفتاب نهاد آفتاب را
گردد سايه‏ اش پرو بال كبوتران
بنگر طيور و عاطفه ‏ى بى حساب را
يا ثامن الحجج به جوادالائمه ‏ات
خون كرده زهر غم، جگر شيخ و شاب را
با غصه گشت توام و گرديد منقلب
هر كس شنيد قصه‏ ى اين انقلاب را
(حداد) و خلق از غم اين ظلم بى حساب
گيرند دائم از گل مژگان، گلاب را
 عباس حداد كاشانى
 

«مظهر جود خدا»
من جوادم مظهر جود خدا
آى رحمت گل خير النساء
حجت و نور خدايم در زمين
يادگار نور ختم المرسلين
زاده زهرا و فرزند رضا
آن يگانه پور دلبند رضا
از مدينه آمدم سوى پدر
تا ببينم لحظه‏ اى روى پدر
ديدم آنجا با تمام غربتش
جان دهد تنها به شام محنتش
بر خودش مى ‏پيچد آن باب حزين
خاك غم بر سر كند مولاى من
چون به ياد كربلا افتاده است
در خزان بى كسى جان داده است
روى خاك حجره جانش پر كشيد
جام عشق از دست ساقى سركشيد
بعد از او من ماندم و داغ دلم
لاله‏ ها دارم در اين باغ دلم
وارث اجداد بى ياور منم
وارث داغ على اكبر منم
در جوانى جان من گردد فدا
از عطش مى ‏سوزم اى ساقى بيا
همسرم آتش زده بر جان من
شعله ‏ور سازد دل سوزان من
ظرف آبى را چو ريزد پيش رو
مى‏ نمايم ياد آن تشنه گلو
يادى از جد غريبم مى ‏كنم
اقتدا بر آن حبيبم مى‏ كنم
كربلا شمعى و من پروانه ‏ام
چون سه روزى روى بام خانه ‏ام
از غم آن لاله‏ هاى بى كفن
تابد اين خورشيد سوزان روى من
مى‏زند آتش دل غمناك من
خنده‏ هاى همسر ناپاك من
يادم آيد از حسين و محنتش
خنده‏ هاى لشكرى بر غربتش
مى‏ خورد بر هم لب خشكيده ‏ام
جان فداى مادر غم ديده‏ ام
تا كه ياد مام نيكو مى‏ كنم
ياد آن بشكسته پهلو مى ‏كنم
من امام جود و تقوايم ولى
جان من سوزد ز غمهاى على
غربت حيدر دلم را خون كند
داغ مادر جان من محزون كند
من عزادار غمى ديرينه ‏ام
دل غمين خون دلها خورده ‏ام
چون مرا از كوچه ‏اش افتد گذر
مى ‏شوم از ياد مادر خون جگر
دختر طه كجا سيفى كجا
كوثر و رخساره‏ ى نيلى كجا
گفته جدم مصطفى بوى بهشت
مى‏ رسد از آن گل نيكو سرشت
اى خدا بوى بهشت و بوى خاك
شد عجين با بوى خون ياس پاك
 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 15

 

«ادركنى»
سينه‏ اى پر شرار دارم من
سرو جان فكار دارم من
يك جهان با تو كار دارم من
يا جوادالائمه ادركنى
گر كه دردم دواكنى چه شود
حاجتم را روا كنى چه شود
قسمتم كربلا كنى چه شود
يا جوادالائمه ادركنى
اى كه روح عبادتى ما را
عذر خواه قيامتى ما را
جان زهرا عنايتى ما را
يا جوادالائمه ادركنى

«زلال اشك»
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو
شد در اشك اهل ولا، چلچراغ تو
اى يادگار فاطمه، اى حجت نهم
گيرد زلال اشك من امشب به سراغ تو
ديدى به عمر كوته خود، بس غم بزرگ
لبريز شد ز زهر مصيبت اياغ تو
شاه همسر تو قاتلت از كينه و عناد
اى آن كه قلب ما شده خونين ز داغ تو

 


السلام عليك يا جواد بن الرضا (ع) »
 

لب تشنه بود ، تشنة يك جرعه آب بود
مردي كه درد هاي دلش بي حساب بود

پا مي كشيد گوشة حجره به روي خاك
پروانه وار غرق تب و التهاب بود

 

از بسكه شعله ور شده بود آتش دلش
حتي نفس نفس زدنش هم عذاب بود

در ازدحام و هلهله هاي كنيزكان
فرياد استغاثة او بي جواب بود

 

يك جرعه آب نذر امامش كسي نكرد
هر چند آب دادن تشنه ثواب بود

 

آخر شبيه جد غريبش شهيد شد
آري دعاي خسته دلان مستجاب بود

 

غربت براي آل علي تازگي نداشت
در آن ديار كشتن مظلوم باب بود

 

تا سايه بان پيكر نورانيش شوند
بال كبوتران حرم را شتاب بود

 

اما فداي بي كفن دشت كربلا
آلاله اي كه زخم تنش بي حساب بود

هم تيغ و نيزه خون تنش را مكيده بود
هم داغديدة شرر آفتاب بود

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 16


«غم زده»
من جوادم كه خدا خوانده جواد
من چه كرده به تو اى بد بنياد
عوض آنكه مرا يار شوى
بر دل غم زده غم خوار شوى
رفتى ودر به روى من بستى
با كنيزان همگى بنشستى
گفتى از آب مرا منع كنند
شادى و هلهله آن جمع كنند
تو كه آتش به دلم افكندى
حال ايستاده ‏اى و، مى‏ خندى !
تن بى تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
بدن زار من تشنه جگر
بعد قتلم به روز بام ببر
تا كه لب تشنه به زير خورشيد
جان سپارم چون حسين شاه شهيد

«قبله گاه كاظمين»
اين منم سرمست عطر بوى سيب
ميهمان خانه‏ ى ابن الغريب
دل شده مستانه ‏ى ابن الرضا
مى ‏روم تا خانه‏ ى ابن‏الرضا
دل برد جان را به راه كاظمين
اى جوانمرگ على موسى ‏الرضا
نخل بى برگ على موسى الرضا
اى جوانمرگ على موسى الرضا
زهر كين شد حاصلت اى واى من
همسرت شد قاتلت اى واى من
با دل پر غصه قلب چاك چاك
در درون حجره افتادى به خاك
از عطش مى‏ سوختى آبى نبود
چون شرار افروختى آبى نبود
در كنار پيكرت دف مى ‏زدند
تو به خون غلطان چرا كف مى ‏زدند

«لب تشنه»
من جوادم كه خدا خوانده جواد
من چه كردم به تو اى بد بنياد
عوض آن كه مرا يار شوى
بر دل غمزده غمخوار شوى
رفتى و در به روى من بستى
با كنيزان همگى بنشستى
گفتى از آب مرا منع كنند
شادى و هلهله آن جمع كنند
تو كه آتش به دلم افكندى
حال ايستاده ‏اى و مى ‏خندى
تن بى تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
بدن زار من تشنه جگر
بعد قتلم به روى بام ببر
تا كه لب تشنه به زير خورشيد
جان سپارم چو حسين، شاه شهيد

«جفاى همسر»
بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر
شرر افكنده زهركينه از سر تا بپا مادر
جوادم من ه بر هر درد بى درمان دوايم من
ولى درد مرا گويا نمى ‏باشد دوا مادر
تو از ضرب لگد افتاده‏ اى از پا و ليكن من
ميان حجره در بسته افتادم ز پا مادر
ندارم وقت جان دادن كسى را بهر امدادم
ولى تو فضه را بهر كمك كردى صدا مادر
تو را از ضرب در كشت و مرا از زهر كين دشمن
بگيرد داد ما را از عدوى ما خدا مادر
(هنرور) در عزاى ما سروده اين مصيبت را
بگيرد دست او را لطف ما روز جزا مادر

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 17


«غم بيكران»
زهر آن چنان شرر زده بر جسم و جان من
كز تن ربوده يكسره تاب وتوان من
من در ديار غربت و دل خسته جان نزار
با من چه كرد همسر نامهربان من
من ميهمان و داروى دردم دو جرعه آب
بر من نمى‏ دهد ز جفا ميزبان من
در بسته است روى من و شادمان بود
يارب تو آگهى ز غم بيكران من
ام الفساد دختر مامون چها نكرد
از ره كينه با من و با خانمان من
يكدم صبا برو به جنان از وفا بگو
با مادرم حكايت درد نهان من
چون لاله داغدارم و افسرده همچو گل
بلبل نواى غم كشد ازگلستان من
زين داغ سينه سوز كه دارم به دل ز غم
خشكيده از عطش همه كام و زبان من
مادر ز جور دشمن بد كيش خانگى
خون مى‏ رود ز چشم و دل دوستان من
خون ريخت چشم خامه ازين ماجرا(صفا)
تا زد رقم به شرح غم و داستان من

«نهمين حجت»
اى پسر شير خدا يا جواد
نور دو چشمان رضا يا جواد
هر كه تو را راهبر خويش جست
شك نبود هست به راهى درست
راه تو و جد تو راه خداست
راه سعادت ز طريق شماست
جان به فداى تو امام جواد
دادرس و شافع روز معاد
اى نهمين حجت حى خبير
دست محبين ز عنايت بگير
قسمت ما كن حرمت كاظمين
حق شهيد ره قرآن حسين
هست به دنيا و به عقبى شقى
هر كه نپوئيد طريق تقى
نور خدا شمع هدايت وى است
شافع فرداى قيامت وى است
هر كه بدين نور بپوند طريق
نيست به درياى بلا يا غريق
كشتى آنهاست نجات از خطر
لطف خدائيست براى بشر
وا اسفا دشمن بى دين او
داشت به سينه حسد و كين او
جان به فداى وى و مظلوميش
عرش غمين گشته ز مغموميش
از ستم معتصم بى حيا
كشت ورا همسر وى از جفا
زهر ستم ريخت به كام جواد
چاك شدى قلب امام جواد
روز عزايش همه عالم گريست
ارض و سما همچو محرم گريست
از غم جانسوز عزاى تقى
شال عزا گشت بدوش نقى
مادر او فاطمه اندر جنان
در غم او گشت به سوز و فغان
خون شده زين سوگ دين شيعيان
تسليت ما به امام زمان
آجرك الله از اين واقعه
يوسف زهرا پسر فاطمه
چونكه (قدير) است غمين جواد
نيست ورا خوف به روز معاد

«حجره‏ ى در بسته»
دل مى‏ تپد به سينه چو مرغ قفس مرا
غم همدم است و ناله بود هم نفس مرا
تنها ميان حجره ‏ى در بسته دل غمين
كس نيست جز خداى جهان ملتمس مرا
دور از ديار و يارم و اغيار در كنار
غير از خدا دگر نبود دادرس مرا
جانم بسوخت همسر نامهربان ز كين
باشد همين حكايت جانسوز بس مرا
مسموم و خسته جان جگرم پاره پاره شد
بهر علاج نيست به كس دسترس مرا
مى ‏سوزد از عطش جگرم وز شرار زهر
در سينه بسته آمده راه نفس مرا
سوى وطن چو قافله ‏ى آه مى ‏رود
آيد به گوش ناله‏ ى بانگ جرس مرا


«پسر امام رضا»
دل من كه بى قراره، به بيابون سر ميذاره
خودشم نميدونه كه، داغ عشق تو رو داره
توى صحرا كه ميگرده، تا بشه ياور و يارش
آخه هستى تو تموم، روشنى چشم تارش
آرزو داره دل من، تا حريمت پر بگيره
مث يه كفتر زخمى، روى گنبدت بميره
با تو مردن زندگيه، اسيريت آزاد گيه
ذكر و ياد تو عبادت، طاعته و بندگيه
اسم تو راز و نيازم، زمزمه ‏ى تو نمازم
تو تموم هر دو عالم، من به عشق تو مى ‏نازم
گل نازم گل زهرا، كه بودى غريب و تنها
همدمت بوده هميشه، غصه و ماتم و غم‏ها
پسر امام رضا و نور چشم فاطمه‏ اى
معدن جود و سخايى، تو اميد ما همه ‏اى
همه‏ ى بود ونبود و هستيمونو به به ما دادى
ميون همه اماما، تو جوادى تو جوادى
منشأ جود و كرامت، رمز عالم وجودى
ما هنوز نبوديم اما، توى قلب ما توبودى
ولى قدر تو ندونست، كسى تو دنياى فانى
سهم تو جور و جفا و، طعنه‏ هاى آن چنانى
شنيدم از غم غربت، توى خونه هم غريبى
فداى بى كسى تو، يا حبيبى يا حبيبى
شنيدم كه داغ مادر، ياد كوچه ‏ى مدينه
شده بود بغض گلوتر، شعله‏ اى ميون سينه
رفتى از دنيا و ليكن، كسى قدر تو رو نشناخت
نه كه زهر، ماتم تو رو آخر از پا انداخت

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 18


«خورشيد هدايت»
چه پيش آمد كه جان را غم گرفته
جهان را سربه سر ماتم گرفته
چو گل مردم گريبان چاك كردند
به داغ لاله بر سر خاك كردند
مگر خورشيد عالم تاب دين رفت
كه شادى از زمان و از زمين رفت
تقى، پور رضا، با زهر بيداد
ز پا افتاده همچون سرو آزاد
جواد آن پاره ‏ى جان پيمبر
امام راستان، فرزند حيدر
فروغ دودمان پاك زهرا
چراغ نور بخش آل طاها
شبستان جهان را مهر تابان
دل سرگشته را آئينه ‏ى جان
اميد عارفان، مهر ولايت
شب تاريك را، شمس هدايت
از او شد زنده آئين محمد
اساس دين يزدانى سرمد

«قلب بى پناه»
عشق تو كرد زنده باز مرا
مهر تو گشت دل نواز مرا
تا شدم ملتجى به حضرت تو
كردى از خلق بى نياز مرا
اى امام نهم كه در همه حال
هست لطف تو چاره ساز مرا
اى كه باشد به سوى احسانت
دست حاجت همى دراز مرا
خواهم اى حجت خدا كه رها
سازى از بند حرص و آز مرا
نظرى بر من پريشان كن
كز گنه باشد احتراز مرا
گر چه از حد فزون گناه من است
باز بر لطف تو نگاه من است
گر پريشان و خسته وزارم
خود گواهى كه از گناه من است
اى كه مهر تو در همه احوال
مونس قلب بى پناه من است
نظرى بر دل تباهم كن
اى كه مهر تو تكيه گاه من است
روز من شد سيه ز درد و گنه
چشم گريان من گواه من است
اى پناه جهانيان اين بيت
ذكر هر شام و صبح گاه من است
بى پناهم پناه مى ‏خواهم
از تو عذر گناه مى ‏خواهم
 صفرى
 

«مصيبت امام جواد»
زاده زهرا ميان حجره افغان مى ‏كند
در دل با كردگار حى سبحان مى‏ كند
بس كه جان سوز است آه وناله آن شاه دين
شعله بر جان مى ‏زند دل را پريشان مى ‏كند
گاه مى‏ پيچد ز درد و گاه مى ‏نالد ز غم
گاهى اظهار عطش با قلب سوزان مى ‏كند
دختر مامون چو خواهد كس نگردد با خبر
حجره را بر زاده ‏ى طاها چو زندان مى ‏كند
در ميان حجره در بسته آن آيات حق
راز دل با كردگار خويش عنوان مى‏ كند
آن امام نهمين مى‏ نالد از سوز عطش
ليك ياد از غربت شاه شهيدان مى ‏كند
او غريبانه دهد جان در ديار بى كسى
در جنان بهرش فغان شاه خراسان مى ‏كند
تا سه شب آن پيكر قرآن ناطق را عدو
همچو گنج پر بها در خانه پنهان مى‏ كند
چون نهد جسم شهنشاه مبين در آفتاب
چهره خورشيد را سوزان و تابان مى ‏كند
كربلايى شرح وبست اين مصيت را مگو
ورنه زهرا در جنان گيسو پريشان مى ‏كند

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 19


«التهاب عطش»
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون كه از جفا
مسموم كرد زاده‏ ى خير المآب را
تنها نه جان من كه از اين شعله سوختند
جان رسول و فاطمه و بوتراب را
پى مى ‏برد به سوختن جسم و جان من
هر كس كه ديده سوختن آفتاب را
اى آنكه التهاب عطش را شنيده ‏اى
بنگر به عضو عضو من التهاب را
افكنده است شعله به جان من و هنوز
از من كند دريغ يكى جرعه آب را
من مى‏ كنم به العطش از او سوال آب
او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را
يارب تو آگهى كه براى بقاى دين
بر جان خريده‏ ام اين مستم بى حساب را
جان مى‏ دهم به غربت و عطشان كه خون من
تضمين كند تداوم اسلام ناب را
باشد ز فيض دوستى ما اگر به حشر
آسان كند خدا به (مويد) حساب را

«جواد بن الرضا»
در ميان حجره يارب كيست غوغا مى ‏كند
شكوه زير لب ز بى رحمى دنيا مى‏ كند
ز آتش زهر جفا چون شعله مى‏ پيچد به خود
دود آهش روز را چون شام يلدا مى ‏كند
خاك عالم بر سرم گويى جواد ابن الرضاست
كز عطش مى ‏سوزد و خون، قلب زهرا مى ‏كند
آب را مى‏ريزد آن بيدادگر روى زمين
هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى‏ كند
در سنين نوجوانى همچو زهرا مادرش
جان شيرين را به راه دوست اهدا مى‏ كند
تا بپرسد حال آن پهلو شكسته در جنان
از پى ديدار او خود را مهيا مى‏ كند
تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى ‏دهد
قاتلش جان دادن او را تماشا مى‏ كند
شد دل (ژوليده) خون از داغ جان فرساى او
كز غمش اشعار او خون در دل ما مى ‏كند
 

«چشمه ‏ى جود»
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون كه از جفا
مسموم كرد زاده‏ ى ختمى ماب را
افكنده است شعله به جان من و هنوز
از من دريغ مى‏ كند يك جرعه آب را
من مى‏ كنم به العطش از او سوال آب
او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را
جان ميدهم به غربت و عطشان كه خون من
تضمين كند تداوم اسلام ناب را
پى مى‏ برد به سوختن جسم و جان من
هر كس كه ديده سوختن آفتاب را
باشد ز فيض دوستى ما اگر به حشر
آسان كند خدا به مويد حساب را

«آواى غربت»
هر دم هزار نوبت جان از بدن برآيد
تا آه سينه سوزى از قلب من برآيد
بس كوه غصه بردم بس خون دل كه خوردم
گويى كه از لبم خون جاى سخن برآيد
از بس كه يار قاتل سوزم نهفته در دل
ترسم كه جاى آهم دود از دهن برآيد
ديگر نمانده هيچم تا كى به خود پيچم
اى مرگ همتى كن تا جان ز تن برآيد
امروز بين حجره فردا كنار كوچه
آواى غربت من از اين بدن برآيد
نيكوست زهر دشمن در راه دوست از من
هم سوختن به آتش هم ساختن برآيد
از بس كه رفتم از تاب از بس تنم شده آب
بر من صداى فرياد از پيرهن برآيد
نبود عجب كه بر من هنگام دفن اين تن
خون در لحد بجوشد سوز از كفن برآيد
جانسوز شعر(ميثم) خيزد ز دل دمادم
مانند ناله ‏اى كز بيت الحزن برآيد


«كشته محراب»
كان تقى خصلت جواد اهل بيت
آنكه در وصفش فرو ماند كميت
از هجوم رنجها خون شد دلش
همسر نامهربان شد قاتلش
همچو شمع كشته محراب شد
سوخت كم‏كم تا وجودش آب شد
سوختند از غم ولى الله را
با كه گويم اين غم جانكاه را
كز گل زهرا گلابى مانده است
پرتويى از آفتابى مانده است
وانكه با اسرار حق محرم‏تر است
عمر او از عمر گل هم كمتر است
دشمن او خار راهش مى ‏شود
خانه‏ ى او قتلگاهش مى ‏شود
بسته بر رويش همه درها كنند
سايه بر جسمش كبوترها كنند

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 1


 
باب المراد غریب


طائر عرشم ولى پر بسته ‏ام
یاد دلدارم ولى دلخسته‏ام

آسمانم بى ستاره مانده است
درد من را سوى غربت رانده است

ناله‏ها مانده است در چاه دلم
قاتلى دارم درون منزلم

من رضا را همچو روحى بر تنم
هستى و دارو ندار او منم

ضامن آهو مرا بوسیده است
خنده‏ام را دیده و خندیده است

بر رضا هركس دهد من را قسم
حاجتش را مى‏دهد بى بیش و كم

لاله‏اى در گلشن مولا منم
غصه دار صورت زهرا منم

زهر كین كرده اثر رویم ببین
همچو مادر دست بر پهلو غمین

در میان حجره‏اى در بسته‏ام
بى قرارم، داغدارم، خسته‏ام

این طرف یا فاطمه باشد جواد
آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد

این طرف درد و غم و آه و فغان
آن طرف هم دختران كف زنان

كس نباشد بین حجره یاورم
من جوانمرگم، شبیه مادرم

ریشه‏ها را كینه‏ها سوزانده است
جاى آن سیلى به جسمم مانده است

حال كه رو بر اجل آورده‏ام
یاد باباى غریبم كرده‏ام

نیست یك درد آشنا اندر برم
خواهرى نبود كنار پیكرم

تشنه لب در شور و شینم اى خدا
یاد جدّ خود حسینم اى خدا
 

جواد زمانی

ماه کاظمین
سلام من به نور عین زهرا
جواد ، ماه کاظمین زهرا

سلام من به غربت حریمش
به کاظمین و صاحب کریمش

سلام من به قلب بیقرارش
که سوخته ز یار نابکارش

سلام من به غربت نگاهش
به چشم های منتظر به راهش

سلام من به حال احتضارش
به لحظه های سخت انتظارش

دلش به دام عشق مبتلا بود
در انتظار مقدم رضا بود

به حال مرگ فتاده محتضر بود
منتظر هم پدر و پسر بود

درون حجره بسکه ناله ها زد
شراره بر تمام لاله ها زد

قتلگهش میان مسکنش بود
وای خدا قاتل او زنش بود

سیلی کین به چهره شرف زد
کنار پیکرش نشست و کف زد

درون حجره قلب لاله میسوخت
برون حجره خصم شعله افروخت

شروع به پایکوبی از جفا کرد
فاطمه را به غصه مبتلا کرد

دل ببرد به راه کاظمینم
زائر بارگاه کاظمینم

همان سرا که زائری ندارد
همان وطن که غم از آن ببارد

دو یاس خسته در نهاد دارد
امام کاظم و جواد دارد

عاشق پر بسته کاظمینم
کبوتر خسته کاظمینم

خدا کند رسم به کوی یارم
که تشنه می از سبوی یارم

سید محمد میرهاشمی

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 2

 

گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه
كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه

يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى‏ دهد جان در ميان حجره ‏ى در بسته مظلوم

در بهار زندگى از عمر خود گرديده محروم
رفته از هوش گشته خاموش ناله ‏هاى جوادالائمه

آه و واويلا كه آخر همسر ناقابل او
آن همه لطف و محبت ديد و آمد قاتل او

از شرار آتش زهر شعله‏ ها زد بر دل او
با چنان زهر قاتل شد سزاى جوادالائمه

فاطمه اولاد خود را در بلا پيوسته بنگر
يوسف را كام عطشان با دل بشكسته بنگر

قتله گاهش را ميان حجره در بسته بنگر
شد ز بيداد شهر بغداد كربلاى جوادالائمه

همچو جدش تشنه لب در بين حجره دست و پا زد
از براى قطره آبى قاتل خود را صدا زد

هر كنيزى ناله بر مظلومى ابن الرضا زد
شيون از خاك شد بر افلاك در سراى جوادالائمه

می سوزد از غم قلب کبابم           مسموم کینه اندر شبابم

از غمم خون دل اهل ولا شد

 دیده گریان  این ماتم رضا شد

غریبم غریبم ابن الرضایم

در بین حجره در پیچ وتابم            لبخند قاتل گشته جوابم

جان دهم عاقبت با کام عطشان

بین   شادی  همسر و  کنیزان

غریبم غریبم ابن الرضایم

گسسته از زهر بین تاروپودم         ابن الرضا وارباب جودم

طایر قدسم وافتاده در دام

جسم بی جان من افتاده بر بام

غریبم غریبم ابن الرضایم

«ستاره ‏ى رضوى»
(عزيز فاطمه واى) (4)

جواد عزيز رضا، شهيد زهر جفا

چشمه‏ ى جود و كرم، غريب آل عبا

تو قبله‏ اى و پناه، قتيل ناله وآه

اسير سوز جگر، بدون جرم و گناه

سلاله‏ ى نبوى، امام مرتضوى

گل مدينه ‏اى و، ستاره‏ ى رضوى

فداى غربت تو، به اشك محنت تو

كرم نما ز وفا، رسم به تربت تو

باب تو باب مراد، جود و كرامت و داد

خدا كند كه شوم، فداى نام جواد

گل زمانه تويى، مه يگانه تويى

ز جور همسر خود، غريب خانه تويى

امام ما همه‏ اى، هميشه قائمه ‏اى

به وقت دادن جان، به ذكر فاطمه ‏اى

«جام شقايق»


اى در جوانى كشته ‏ى، زهر جفا، ابن الرضا
گشته ‏ى قتيل جرعه‏ ى، جام بلا، ابن الرضا

اى در ميان شهر غم، مظلوم و تنها و غريب
مسموم زهر كين و جور و جفا، ابن الرضا

دل بى قرار و بى كس و دور از ديار عترتت
اى از تبارو اهل خود، گشته جدا ابن الرضا

از ظلم و جور همسر و از كينه‏هاى معتصم
در خون دل از غصه ‏ها، اى مبتلا ابن الرضا

جان شقايق از غمت، پر شد ز خون عاشقان
داغى چو لاله بر دلت، مانده به جا ابن الرضا

جان داده‏ اى از محنت و اندوه و رنج بى كسى
بس كه ستم‏ها ديده ‏اى، از الشقيا ابن الرضا

خاك مزارت قطعه‏ اى والاتر از باغ بهشت
اى كاظمينت قبله و، قبله نما ابن الرضا

زائر به وجه اطهرت، كروبيان و قدسيان
روى تو باشد از ازل، وجه خدا ابن الرضا

بر اهل عالم اى امام، اى پيشواى خاص و عام
بر حلقه‏ ى دلدادگان، اى مقتدا ابن الرضا

در اقتدايت هستى و، هستى اسير جام تو
بر عارفان اهل دل، اى آشنا ابن الرضا

تقوا رهين حالت، نورانى رخساره ‏ات
اى چهره‏ ات آيينه ‏ى، مهر و صفا ابن الرضا

بر خوان لطف و بخششت، عالم تمامى ريزه خور
اى سائل احسان تو، جود و سخا ابن الرضا

حاتم گداى خسته ‏اى، از مستمندان رهت
بر سائلان درگه‏ ات، بنما عطا ابن الرضا

ما ماندگان ره كجا، بزم غم عشقت كجا
جايى كه زهرا بهر تو، دارد عزا ابن الرضا
 

«مظهر جود»
كيستم من مظهر جود خداى مهربانم
نهمين آئينه دار خاتم پيغمبرانم

هشتمين آلاله‏ ى باغ ولاى مرتضايم
گوهر درياى عصمت من جواد بن رضايم

بعد موسى جرعه نوش باده ‏ى جام طهورم
اولين فرزند دلبند رضا در شهر نورم

لاله‏ اى بودم كه كرده داغ مادر، خون دل من
شوهرى هستم كه باشد همسر من قاتل من

در سنين نوجوانى همسر نامهربانم
داد زهرى كز شرارش سوخت مغز استخوانم

من درون خانه بودم او به پشت درب خانه
مى‏ زدم من ناله از دل، مى‏ زد او چنگ و چغانه

در كوير تشنه كامى داد از كين زهر نابم
تشنه لب گشتم نداد آن بى حيا يك جرعه آبم

هر زمان از پرده دل ناله از اغيار كردم
يادى از ناله‏ ى بين در و ديوار كردم

بس كه خون دل ز دست همسر نااهل خوردم
در سنين نوجوانى همچو مادر جان سپردم

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 3


«آه آسمان»
مظهر جود وتقوا را كشتند
نوگل باغ زهرا را كشتند

آه و واويلا آه و واويلا

ميان حجره دست و پا مي زد
مادرش زهرا را صدا مى‏ زد

آه و واويلا آه و واويلا

زهر جفا زد آتش به جانش
بوده تسلا زخم زبانش

آه و واويلا آه و واويلا

كرببلايش شد شهر بغداد
گوشه حجره تشنه لب جان داد

آه و واويلا آه و واويلا

زهر عدوش كارگر گرديد
امام هادى بى پدرگرديد

آه و واويلا آه و واويلا

مهدى زهرا صاحب عزايش
ديده‏ ى زهرا گريان برايش

آه و واويلا آه و واويلا
 

«لب عطشان»
غريب شهر و خانه ‏ام، در هجون غمم(2)
خدا چه تنها شده‏ ام، در بر محرمم(2)
قاتل جان من شده همسرم (2)
رخت عزا به تن كند مادرم

( واويلتا(3) واغربتا)

باب عطشان شده‏ ام، عازم دلبرم(2)
شبيه جد تشنه و، بى كس و ياورم (2)
شعله زده شرارم بر سينه ‏ام (2)
قاتل من شد غم ديرينه‏ ام

( واويلتا(3) واغربتا)

كشته مرا غصه‏ ى يك، شهر جفا(2)
كنم به حال سجده ‏ام، در غمش ناله ‏ها(2)
وارث بى كس مرتضايم (2)
فاطمه جان به سوى تو بيايم

( واويلتا(3) واغربتا)

«ابن الرضا»
از اشك عزا ديده ‏ها درياست
ماتم جواد يا غم زهراست

در حجره‏ ى غم جان دهد مظلوم
فرزند رضا حجت معصوم

مى‏ رسد به گوش ناله ‏ى مغموم
اين زمزمه‏ ى غربت مولاست

زهر ستم و خصم بد بنياد
زد به خرمنش شعله ‏ى بيداد

مرغ حق چرا از نفس افتاد
تشنه لب چرا كوثر طاهاست

يارو همدمش دشمن جانش
ظلم آشكار زهر پنهانش

آتش زده بر جان سوزانش
اين نه همسر است خصم بى پروا است

اين نور خداست آخر ام الفضل
اين ابن الرضاست آخر ام الفضل

خون به دل چراست آخر ام الفضل
از زهر و عطش در دلش غوغاست

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 4


«قبله ‏ى دلها»
اى تجلى غربت عالم (2)
كه غريبى در خانه‏ ى خود هم (2)
آن كه بود، محرمت، قاتلت شد همسرت (2)
در غم ماتمت، در عزا شد مادرت
( يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
ديده‏ ى كوثر، بر تو خون باريد(2)
ناله زد مادر، تا كه نعشت ديد(2)
گريه كرد، آسمان، در عزايت اى غريب (2)
ضجه زن، حوريان، از برايت اى غريب
( يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
قبله ‏ى دلها، كاظمين تو(2)
واى از آن آه يا حسين تو(2)
غصه ‏ى كربلا، ماتم كوى بلا(2)
اين همه، از جفا، قتل تو كرده روا
(يا جواد، ياجواد، يا جواد ابن الرضا(2) )(2)
 

«سوز آه»


به روى خاك چنان ناله از جفا مى ‏زد

كه سوز آه وى آتش به ما سوا مى‏ زد

به لب ز كينه‏ ى بيگانه هيچ شكوه نداشت

و ليك داد ز بيداد آشنا مى‏ زد

شرار زهر ز يك سو لهيب غم يك سو

به جان و پيكرش آتش جداجدا مى ‏زد

گذشت كار ز كار و نداشت كار به كس

در آن ميانه فقط آب را صدا مى ‏زد

صداى ناله‏ ى وى هى ضعيف تر مى ‏شد

كه پيك مرگ بر او از جنان صدا مى‏ زد

برون حجره همه پايكوب و دست افشان

درون حجره يكى بود و دست و پا مى‏ زد

ستاده خصم و جواد الائمه جان مى‏ داد

از او بپرس كه زخم زبان چرا مى‏ زد

«ابن الرضا»
روح دعا كنج حجره ز عطش در نواست
عشق خدا پسر فاطمه ابن الرضاست

مقتل او منزلش شد بسكه يار ما غريب است
همسر او قاتلش شد ذكر او امن يجيب است

يا رضا جان يا رضا جان.... يا رضا جان
قاتل او كف زنان به مرگ او بنگرد

سوز عطش طاقت از پيكر او ميبرد
جسم اين جان روى خاك حجره افتاد

در جوانى همچو زهرا جان به جانان ارمغان داد
يا رضا جان يا رضا جان.... يا رضا جان

روح دعا كنج حجره ز عطش در نواست
عشق خدا پسر فاطمه ابن الرضاست

مقطع او منزلش شد بسكه يار ما غريب است
همسر او قاتلش شد ذكر او ام يجيب است

«مرثيه گروهى»


گلهاى زهرا شد همه پرپر ز بيداد
در كربلا و سامرا، در طوس و بغداد
نالد هميشه بلبل، از داغ اين همه گل

بقية الله، آجرك الله

بغداد يك بار دگر در غم نشسته
با ناله‏ هاى دجله در ماتم نشسته
شراره در نهاد است، غمزده ‏ى جواد است

بقية الله، آجرك الله

با آن كه همچون غنچه‏ اى خون شد دل او
شريك زندگانيش شد قاتل او
شكوفه‏ ى ولايت، پرپر شد از جنايت

بقية الله، آجرك الله

در حجره ‏ى در بسته مى ‏سوزد تمامى
جانش ز زهر و پيكرش از تشنه كامى
رمق به جان ندارد، لب تشنه جان سپارد

بقية الله، آجرك الله

اعدا دگر طرحى چو عاشورا فكندند
بر بام خانه پيكر او را فكندند
جسمش بنفشه فام است سه روزى روى بام است

بقية الله، آجرك الله

اين كشته‏ اى كه تشنه لب همچون حسين است
شهيد بغداد و غريب كاظمين است
سلام ما به قبر او به جلوه‏ هاى صبر او

بقية الله، آجرك الله
عالم سيه پوش غمش بر دل نشسته ماتمش
بقية الله، آجرك الله

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 5


«بانگ جواد»


كيست اندر حجره ‏ى در بسته افغان مى‏ كند
كز غم او فاطمه گيسو پريشان مى‏ كند

همچو انسانى كه مى‏ سوزد درون آتشى
آب آب از پشت در با قلب سوزان مى ‏كند

گاه مى‏ گويد: كه زهرم داده‏ ايد، آبم دهيد
گاه با حق گفتگو با چشم گريان مى ‏كند

ام فضل بى حيا تا نشنود بانگ جواد
امر بركف كوبى جمع كنيزان مى‏ كند

ريخت ام الفضل آبى را كه مى‏ برد آن كنيز
ديد چون آن خادمه بر شاه احسان مى ‏كند

جان به قربانش كه در آن پيچ و تاب تشنگى
ياد از لبهاى خشك شاه عطشان مى‏ كند

برد گلچين دغل آن شاخه ‏ى طوبى به بام
آرى آن ظالم، جفاى خويش پنهان مى ‏كند

خواست آن گل را كند پژمان به زير آفتاب
ديد پر در پر به رويش سايه مرغان مى ‏كند

كينه ورزى تا كجا يارب كه از بعد سه روز
دشمن از بامش به خاك كوچه غلطان مى ‏كند

«نگين كاظمين»
مظلوم و بى كس و حبيب، منم غريب منم غريب
غم‏هاى عالمى همه، شده نصيب شده نصيب
من وارث حسينم نگين كاظمينم

غريباً وا غريبا(3)

در اوج آسمان غم، ماه شبم ماه شبم
از جور و كينه و ستم، جان به لبم جان به لبم
ديگر از پا فتادم زهرا برس به دادم

غريباً وا غريبا(3)

در خانه هم جفا رسد، ز همسرم ز همسرم
او با زخم زبان بود، برابرم برابرم
تنهاى خانه هستم چشم از جهان ببستم

غريباً وا غريبا(3)

«بى ياور»
بسوزد از عطش، لب خشكيده ‏ام (2)
به ياد مادر است، (دل غمديده‏ ام) (2)

به بالينم بيا، نما دردم دوا، فدايت مادر را
فدايت مادرا...... (غريبم من غريبم)

به بام خانه‏ ام (تن افتاده است) (2)
غم آن بى كفن، به دلها مانده است (2)

بسوزم ز اين جفا، به ياد كربلا، ز داغ لاله ‏ها
فدايت مادرا......(غريبم من غريب)

لبم از تشنگى (دل از داغ نگار) (2)
بسوزد هر دو از (رخ نيلى يار) (2)

دگر پايم شفا، نمايم ناله ‏ها، به يادت مادرا
فدايت مادرا......(غريبم من غريب)

صداى خنده ‏اى (رسد از همسرم) (2)
ميان خانه هم، (چنين بى ياورم) (2)

غمم شد خاتمه، نمايم زمزمه، فدايت فاطمه
فدايت مادرا......(غريبم من غريب)

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 6

 

قطعه و مفرد


تشنگی
در میانِ حجره افتادی ز پا ای تشنگی
آب نوشید و ولیکن آب در کامت نریخت

رباعی و دوبیتی


ناله
لشکر کفار پشتِ حجره در غوغاست! وای!
حجره بنگر گوئیا کرب و بلا اینجاست! وای!
این نوایِ آشنا از کیست، دل را خون کند
ته صدایش گوش کن، این ناله ی زهراست! وای!

اشعار عروضی


غریب بن غریب
در غمت گفته هزار است، غریب بن غریب!
دل غمین است و فکار است، غریب بن غریب!
در شبِ سرد فراقت دلِ عالم خون است
چون که پایانِ بهار است، غریب بن غریب!
چه کسی دیده که همسر بشود دشمنِ مرد
قاتلت حیله ی یار است، غریب بن غریب!
زهرِ سوزنده چها کرده میانِ جگرت
که چنین حالِ تو زار است، غریب بن غریب!
چشم خونبارِ رضا، چشم به راهت به جنان
بین که بی صبر و قرار است، غریب بن غریب!
پدرت بود غریب و تو شدی غربت کش
غصه بی حد و شمار است، غریب بن غریب!
کمی از خاک حریمت به دو چشمِ فطرس
سرمه ی چشمِ خمار است، غریب بن غریب!

یاد مادر
در عزایت فَلک عزادار است
دردِ هجرت، مَلک گرفتار است
ناله های دلِ پر از خونت
لحظه لحظه رضا خریدار است
خانه را مأمنی برایت نیست
همسر بی وفا تو را یار است
خنده های جفای ام الفضل
سینه ات را چو تیغِ آزار است
می زنی ناله از درون نای
آن چنان که نی از نوا زار است
بین حجره به خود چو می پیچی
فاطمه مادر از تو غمخوار است
یادِ مادر تو را کند گریان
ذکر مادر چو آخر کار است
جان دهی در هوای جد خود
کار قلبت سرشک خونبار است

اشعار نو


در حال آماده سازی ...
 


ذکر و سرود


آه و نفس
در حجره ی در بسته تنها جان سپارم
صورت به دیوار غریبی می گذارم
از زهرِ کین خون شد دلم ـ بابا رضا جان
شد همسرِ من قاتلم ـ بابا رضا جان
وا غربتا وا غربتا بابا رضا جان (3)
افتاده در اعماقِ جانم آتشِ تَف
من می زنم ناله ولی او می زند کَف
بابا به فریادم برس ـ بابا رضا جان
افتادم از آه و نفس ـ بابا رضا جان
وا غربتا وا غربتا بابا رضا جان (3)
من اشکِ غم می ریزم از هجرِ عزیزان
او دَف زند در ماتمِ من با کنیزان
دارم به لب این زمزمه ـ بابا رضا جان
هستم عزیز فاطمه  ـ بابا رضا جان
وا غربتا وا غربتا بابا رضا جان (3)
عمری غم و اندوه و محنت شد نصیبم
تا جان سپارم تشنه چون جدّ غریبم
اشکِ روانم را ببین ـ بابا رضا جان
عطشان زبانم را ببین ـ بابا رضا جان
وا غربتا وا غربتا بابا رضا جان (3)

قد کمان
من جواد بن العلی موسی الرضا هستم
همچو بابایم غریب چشم از جهان بستم
در حجره افتادم
بابا برس دادم
بابا رضا جانم (4)
ای خدا زاری و ناله حاصلم گشته
با چه کس گویم که یارم قاتلم گشته
سوزم خدا هر دم
از غربت و دردم
بابا رضا جانم (4)
در میان خانه ام اشکم روان باشد
همچو زهرا مادرم قدم کمان باشد
گریه شده کارم
از دیده خون بارم
بابا رضا جانم (4)
هلهله کمتر نما ای بی وفا یارم
مادرم شاید بیایید بهر دیدارم
صد ناله دارم من
چشم انتظارم من
بابا رضا جانم (4)

شمع سحر
منکه پرپر می‌زنم لب تشنه کنجِ لانه‌ام
بر علی موسی الرضا من نوگلی درّدانه‌ام
کس جوابم را نداد
جسمِ من از پا فتاد
همسرم شد قاتلم
من جوادم من جواد
یا جواد بن الرضا (2)
من که چون شمعِ سحر می‌سوزد از پا تا سرم
بر مشامم می‌رسد اکنون شمیمِ مادرم
همسر بیگانه‌ام
با کنیزان صف به صف
می‌دهد شادی به سر
می‌زند کف را به کف
یا جواد بن الرضا (2)
من نگویم کف مزن یا که به رویم در مبند
مادرم اینجا نشسته پیش چشمانش نخند
مادر و من زارِ هم
هر دو هستیم یارِ هم
هر دو قامت خم شده
هر دو تا غمخوارِ هم
یا جواد بن الرضا (2)

 

شور و بحر طویل


جواد ابن الرضا ـ جواد ابن الرضا (2)
پسرم تو هم مثِ من
تو غریبی جون سپردی
بریز از تو سینه بیرون
خونِ دلهایی که خوردی
* * *
یادته جوادم اون شب
سرِ من تو دامنت بود
همه خون های گلویم
مثِ گلبرگ رو تنت بود
* * *
یادته نام قشنگِ
جدِ بی سرت رو خوندم
لحظه ای روضه ی داغِ
عمو اکبرت رو خوندم
* * *
حالا اومدم باباجون
می دونم که خون دلت شد
مَحرم رازِ تو خونه ات
همسرِ تو قاتلت شد
* * *
یکی بود که سرنوشتِ
تو شبیه اون می مونه
به اونم زهر داده یارش
یه شبی میون خونه
* * *
می خوام این بار پسر من
شعرِ تیر و تن بخونم
روضه ی غریبِ مادر
روضه ی حسن بخونم

شاعر : حسن فطرس
منبع : وبلاگ حسن فطرس

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 7


مدح و مصیبت امام جواد

الا کرم ز تو مشهور یا امام جواد
کلام توست همه نور یا امام جواد
ائمه‌اند جواد و توئی جواد همه
که گشته جود تو مشهور یا امام جواد
سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد
به مدح تو دُر منثور یا امام جواد
اگر چه نزد شما آبروی نیست، مرا
مکن ز درگه خود دور یا امام جواد
گدایی‌ام به درت جز بهانه‌ای نبوَد
مراست وصل تو منظور یا امام جواد
به روی زائر تو بوسه می‌زند جبریل
به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد
به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم
سلام می‌دهد از طور یا امام جواد
جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقۀ گل
بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد
اگر چه ران ملخ هم ندارم ای مولا
مرا بخوان به درت مور یا امام جواد
قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا
قدر به امر تو مأمور یا امام جواد
لباس نور مرا بر تن از ولادت توست
گناه، وصلۀ ناجور یا امام جواد
خدا ثنای تو را گفته و چگونه مرا
بوَد ثنای تو مقدور یا امام جواد
لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود
هزارها غم مستور یا امام جواد
ندید دختر مأمون جلال و قدر تو را
چو بود چشم دلش کور یا امام جواد
هزار مرتبه نفرین به دختر مأمون
که شد به قتل تو مسرور یا امام جواد
فراز بام به گرد تن تو بگرفتند
پرندگان هوا شور یا امام جواد
شهادت تو در آن حجره با لب تشنه
بوَد تجسّم عاشور یا امام جواد
عنایتی که شود روز حشر «میثم» هم
به دوستی تو محشور یا امام جواد

الا کرم ز تو مشهور یا امام جواد
کلام توست همه نور یا امام جواد
ائمه‌اند جواد و توئی جواد همه
که گشته جود تو مشهور یا امام جواد
سزد ز لعل لب حضرت رضا ریزد
به مدح تو دُر منثور یا امام جواد
اگر چه نزد شما آبروی نیست، مرا
مکن ز درگه خود دور یا امام جواد
گدایی‌ام به درت جز بهانه‌ای نبوَد
مراست وصل تو منظور یا امام جواد
به روی زائر تو بوسه می‌زند جبریل
به ذکر «سیعک مشکور» یا امام جواد
به کاظمینِ تو روی نیاز برده کلیم
سلام می‌دهد از طور یا امام جواد
جحیم اگر تو نگاهش کنی حدیقۀ گل
بهشت بی تو کم از گور یا امام جواد
اگر چه ران ملخ هم ندارم ای مولا
مرا بخوان به درت مور یا امام جواد
قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا
قدر به امر تو مأمور یا امام جواد
لباس نور مرا بر تن از ولادت توست
گناه، وصلۀ ناجور یا امام جواد
خدا ثنای تو را گفته و چگونه مرا
بوَد ثنای تو مقدور یا امام جواد
لب تو داشت تبسّم، ولی دلت را بود
هزارها غم مستور یا امام جواد
ندید دختر مأمون جلال و قدر تو را
چو بود چشم دلش کور یا امام جواد
هزار مرتبه نفرین به دختر مأمون
که شد به قتل تو مسرور یا امام جواد
فراز بام به گرد تن تو بگرفتند
پرندگان هوا شور یا امام جواد
شهادت تو در آن حجره با لب تشنه
بوَد تجسّم عاشور یا امام جواد
عنایتی که شود روز حشر «میثم» هم
به دوستی تو محشور یا امام جواد

**************************8

 


ای مرغ جان کبوتر صحن و سرای تو
هفت‌آسمان صحیفۀ مدح و ثنای تو
چشم رضا به ماه رخ دلربای تو
چشم فرشتگان خدا جای پای تو

دل‌هـای عارفـان حـرم بـا صفای تو
تو خود جوادی و همه عالم گدای تو

دست گدائی همه عالم به سوی تو
دل برده از امام رضا ماه روی تو
پیشانی ملائکه بر خاک کوی تو
جام بهشتیان همه پر از سبوی تو

ذکر خوش امام رضا گفتگوی تو
زیبد که او هماره بگوید ثنای تو

بسم‌اللهِ صحیفۀ دل‌هاست نام تو
خیل ملَک ستاده به عرض سلام تو
عالم رهین کثرتِ جود مدام تو
بالاتر از ثنای خلایق مقام تو

نور است همچو آیۀ قرآن کلام تو
رویـد مسیـح از نفس جانفزای تو

وابسته بر وجود تو این عالم وجود
آرند جن و انس به خاک درت سجود
مشهور در میان امامان شدی به جود
بر جود و بر قیام و سجوت همه درود

آیـات غیب را رخ نـورانی‌ات شهود
وجه خداست روی محمّدنمای تو

تو بضعۀ امام رضا نجل حیدری
سر تا قدم پیمبر و زهرا و حیدری
چشم و چراغ زادۀ موسی‌بن‌جعفری
ابن الرضای اوّلِ آل پیمبری

از هـر چـه گفته‌انـد و نگفتنـد برتـری
گوهر چه قابل است که ریزم به پای تو

جز تو که خصم گشته ز جود تو بهره‌بر
کی داده حرز فاطمه بر قاتل پدر
جایی که می‌کنی تو به دشمن چنین‌نظر
باور نمی‌کنم که برانی مرا ز در

از من اگر چه نیست کسی روسیاه‌تر
دارم امیـد بـر تو و لطف و عطای تو

مأمون به پیش علم و کمال تو شد حقیر
افتاد در حقارت و افکند سر به زیر
«یحیی‌ابن‌اکثم» آمده در محضرت اسیر
با آنکه در مدارج تعلیم گشته پیر

در محضر تو کم بوَد از کودک و صغیر
شـد محـو علـم و دانش بی‌انتهـای تو

ما مورِ کوچک و تو سلیمان عالمی
جان امام هشتم و جانان عالمی
مدفون به کاظمینی و سلطان عالمی
ماه رضا و مهر فروزان عالمی

در هـر قـدم نثـار رهـت جان عالمی
جان چیست تا کنند خلایق فدای تو

یک عمر بوده آتش غم شمع محفلت
مأمون هزار مرتبه خون ریخت در دلت
دردا که یار جانی تو گشت قاتلت
حل شد به زهر، عاقبت کار، مشکلت

بودی جوان و قتلگهت گشت منزلت
خامـوش گشت زمزمه‌هـای دعای تو

در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
وز سوز سینه نالۀ واغربتا زدی
با کام تشنه مادر خود را صدا زدی
وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدی

فریاد بهر تشنه‌لبِ کربلا زدی
بـر عرش رفت نالۀ واویلتای تو

هر چند هیچ‌کس ز غمت با خبر نبود
دیگر سرت به نوک نی و طشت زر نبود
در قلب داغدار تو داغ پسر نبود
لب‌هایت از حسین دگر تشنه‌تر نبود

دیگر به سنگ ماه جمالت سپر نبود
جاری نگشت خون به رخ دلربای تو

تا دور چرخ فصل خزان دارد و بهار
روزی چو روز جد تو نبْوَد به روزگار
«روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار»

«میثم» بیـار در غـم او چشـم اشکبــار
کن گریه تا که سیل شود اشک‌های تو

 

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 8


یا جواد‌الائمه

من مریدم مراد می‌خواهم
وصل خیرالعباد می‌خواهم
کمم اما زیاد می‌خواهم
از امام جواد می‌خواهم

یا جوادالائمه ادرکنی

خاک ابن‌الرضاست در گِل من
مهر او روز حشر، حاصل من
همه جا اوست شمع محفل من
نقش بسته به مصحف دل من

یا جوادالائمه ادرکنی

روسیاهم سفید شد مویم
گرد عصیان نشسته بر رویم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود می‌گویم

یا جوادالائمه ادرکنی

گر چه یا سیدی گنهکارم
تو مرا یار و من تو را عارم
تو سراپا گلی و من خارم
به همه گفته‌ام تو را دارم

یا جوادالائمه ادرکنی

ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
من همه دردم و تو درمانم
کی گذاری ز درد درمانم

یا جوادالائمه ادرکنی

تو جوادی و من گدای توام
مور افتاده زیر پای توام
بی نوائی به نی نوای توام
همه جا بر در سرای توام

یا جوادالائمه ادرکنی

تو که بر ثامن‌الحُجج پسری
نورچشمی و پارۀ جگری
سیدی! از پدر غریب‌تری
خواهم از آتش غمت شرری

یا جوادالائمه ادرکنی

یار زد همچو مار بر جانت
کشت اما غریب و عطشانت
داد پاسخ به لطف و احسانت
پدر و مادرم به قربانت

یا جوادالائمه ادرکنی

مادرت پشت آن درِ بسته
دیده گریان و سینه بشکسته
سوخت از نالۀ تو پیوسته
ای ز بیداد یار دلخسته

یا جوادالائمه ادرکنی

با همه لطف و مهربانی تو
قاتلت گشت یار جانی تو
رحم ننْمود بر جوانی تو
ای فدای غم نهانی تو

یا جوادالائمه ادرکنی

ای به دامان مهر تو دستم
من که از کوثر شما مستم
بدم و خویش بر شما بستم
هر که‌ام «میثم» شما هستم

یا جوادالائمه ادرکنی

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام9


خون شد از غم دل من سوخته حاصل من
با که گویم که شده یار من قاتل من
ای خدا مظلومم
ای پدر کن نگهم خانه شد قتلگهم
جگر سنگ بسوزد به شرار دل من
ای خدا مظلومم
چون تو تنها و غریب چهره بر خاک نهم
جان بابا تو بگو کف نزد قاتل من
ای خدا مظلومم
****
رفته طاقت ز تنم جان رود از بدنم
یار سنگین دل من بر تن من تاب نداد
ای خدا مظلومم
نتوانم که دگر دست و پای بزنم
جگرم سوخت و یک قطره به من آب نداد
ای خدا مظلومم
****
از نفس افتادم در قفس جان دادم
ای پدر مشکل تو مشکل من گردیده
ای خدا مظلومم
از چه خود صیادم نکند آزادم
دختر قاتل تو قاتل من گردیده
ای خدا مظلومم

*****************************

ای گل پر پر ثامن الائمه
جواد اهل بیت یوسف فاطمه
ای سپهر کرم ای یم جودم
کاظمین تو کعبة مقصودم
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا

ای که از کودکی خون شده بر دلت
در جوانی شده همسرت قاتلت
به فدای تو و قلب مسمومت
تشنه جان داده چون جد مظلومت
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا
 
آخر از زهر کین پاره شد جگرت
قاتلت دختر قاتل پدرت
تشنه لب گوشة خانه جان دادی
مثل بابت غریبانه جان دادی
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا

 
آسمان و زمین بر دلت گریه کرد
برغریبی تو قاتلت گریه کرد
می زدی دم به دم با تن خسته
دست و پا در حجرة در بسته
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا

 
کاظمین شاهد قصة غربتت
بوی خاک حسین آید از تربتت
شده مرغ دلم بی قرار تو
چه شود رخ نهم به مزار تو
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا

 
وقت مردن به در بوده چشم ترت
تا ببینی رخ نازنین پسرت
نه تو را مونس و یار و یاور بود
نه پسر نه برادر نه خواهر بود
سیدی مولا سیدی مولا
سیدی مولا سیدی مولا

 


تو امام جوادی چون شد از پا فتادی
سر به زانو نهادی
یا جوادالائمه
غصه ات بی شماره سینه ات پر شراره
اشک چشمت ستاره
یا جوادالائمه

این که ماه تمام است بر خلایق امام است
پیکرش روی بام است
یا جوادالائمه

آسمان سینه چاک است یک بدن روی خاک است
بهتر از جان پاک است
یا جوادالائمه

 

اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 10


یـوسف فـاطمه تنهـا و دل شکستـه


لب تشنه جان داده، در حجرۀ در بسته

می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

ام‌الفضل می‌خندد بر گریۀ همسرش
فـاطمـه می‌گریـد در ماتم پسرش
می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

پیـکر اطهـر آن حجّت یگانــه
عین آفتاب است بالای بام خانه
می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

خون ریزد از چشم هر شیعۀ آزاده
کان تـن نازنین در کوچه‌ها اُفتاده
می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

مرغان بر روی بام پرهای خود وا کردند
سایبـان بـر جسم یـوسف زهـرا کردند
می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

یـا الله یـا الله عاشق کاظمینم
مشتاق تربت آن زادۀ حسینم
می‌گرید چشم همه بر جواد الائمه

 


*****************************************

ای کعبۀ امید دل ای قبلۀ مراد!
ریحانۀ امام رضا، حضرت جواد
باب الکرم، امام نهم، سیدالعباد
جن و بشر به مهر تو دارند اتحاد
ای کوثر امام رضا نجل فاطمه
جود جوادیِ تو شده شامل همه

ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من
مهر شما ز روز ازل سرنوشت من
بوی گل محبت تو در سرشت من
خطی بکش به نامۀ اعمال زشت من
بر قلب من ولای علی را نوشته‌اند
نـام محمّدابـن علـی را نوشته‌اند

من کیستم گدای تو یا حضرت جواد
خاک در سرای تو یا حضرت جواد
یک عمر آشنای تو یا حضرت جواد
دارم به لب ثنای تو یا حضرت جواد
تا صبح حشر گردن من زیر دین توست
هر جا سفر کنم دل من کاظمین توست

احسان و بذل و جود و کرامت مرام تو
در چارده جواد، جواد است نام تو
گیرد پدر به اوج جلال احترام تو
دل‌ها کبوتر حرم و مرغ بام تو
بر پای قطره‌ات سر خجلت، یم آورد
هستی به پیش کثرت جودت کم آورد

ای کاظمین تو نجف و کربلای من
نام تو استجابت و ذکر و دعای من
صحن تو و رواق تو سعی و صفای من
پیش از من و ولادت من، آشنای من
جایی که با تو گفت رضا، جان فدای تو
درِّ سخن چگونـه بریـزم بـه پای تو؟

مأمون چو دید عزت و قدر و جلال تو
چندین هزار مسئله در یک سؤال تو
خود را حقیر یافت به پیش کمال تو
گردید با تمام حشم پایمال تو
در پیش عزت و شرف مرتضایی‌ات
پی برد بـر حقیقت ابن الرضایی‌ات

در سینۀ تو علم خداوند عالم است
این است و نیست، نیست به جز این، مسلم است
گفتار تو تمام چو آیات محکم است
مبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم است
او را نمـانـده زهره که آرد دمـی دگر
گویی که رخت بسته سوی عالمی دگر

گفتار علمی تو جهان را فراگرفت
آثار تو زمین و زمان را فراگرفت
احسان تو عیان و نهان را فراگرفت
تنها زمان نه، کون و مکان را فراگرفت

تقوا و علم و جود و کرامت از آن توست
اقرار می‌کـنم که امـامت از آن توست
تو کیستی که جود نهد چهره بر درت
تعظیم برده خصم، مکرر به محضرت
بخشی به قاتل پدرت، حرز مادرت
دردا که ام فضل چه آورد به سرت
آن روسیـاه روی پدر را سفید کرد
آخر تو را به فصل جوانی شهید کرد

در بین حجره سوختی و دست و پا زدی
گه جد و گاه مادر خود را صدا زدی
وز سوز سینه ناله به یاد رضا زدی
وز ناله شعله بر دل اهل ولا زدی
چندین کنیز چشم سوی حجره دوختند
بـر غربت تـو پشت در بستـه سوختند

هر روز بـود لشکر غم در مقـابلت
مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگریست در مصیبت تو چشم قاتلت
بر تو چه می‌گذشت خدا داند و دلت
هر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم است
فریاد سینه سوز تو در نظم «میثم» است


 

اشعار شهادت امام جواد عليه السلام

بسم الله ...

منبع :‌كاروان دل ،‌شعر شاعر ،‌مسافر آَشنا

اشعار شهادت امام جواد عليه السلام - اشعار شهادت جواد الائمه عليه السلام

دل من را چه مبتلا کرده

جلوه هايي که دم به دم داري

حضرت عشق! حضرت باران!

در دل خسته ام حرم داري

 

در هواي زيارت حرمت

در به در مي شويم مثل نسيم

السلام عليک يابن رئوف

السلام عليک يابن کريم

 

دل به آفاق جود مي بندد

هر کسي آمد و اسيرت شد

در جواني دل شکسته‌ی ما

سرو قامت خميده پيرت شد

 

از نگاهت مراد مي گيرم

شده قلبم مريد چشمانت

شاهد لحظه هاي دلتنگي!

دل تنگم شهيد چشمانت

 

جان من! بين خانه‌ی خود هم

به خدا آنقدر غريبي که

غربتت را کسي نمي فهمد

تويي و قلب بي شکيبي که ...

 

قفس غربت و دلي مجروح

پر و بال پرنده مي ريزد

گريه مي باري و کنارت باز

ام فضل است خنده مي ريزد

 

سر به ديوار بي کسي داري

در غروب غريب فاصله ها

گم شده ناله هاي بي رمقت

در هياهوي شوم هلهله ها

 

دگر آقا تو خوب مي داني

ناله‌ی بي جواب يعني چه

التماس نگاه لب تشنه

ندبه‌ی آب آب يعني چه

 

به فداي کبوتراني که

دست در دست آسمان دادند

بال در بال ، گريه در گريه

به تني خسته سايه بان دادند

 

حجره ات کربلا شده آقا

گريه هاي من اختياري نيست

جاي شکرش هنوز هم باقيست

در کنار تو نيزه داري نيست

 

غرق در خاک و خون رها مانده

بين گودال پيکر خورشيد

خواهري خسته بوسه مي گيرد

از گلوي مطهر خورشيد

 

سر قرآن که رفت بر نيزه

آسمان غرق در تلاطم شد

در هجوم سپاه سر نيزه

آيه هاي مقطعه گم شد


مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود

اصلا جگر که سوخت مداوا نمی شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده

با گریه هات هیچ مداوا نمی شود

خسته مکن گلوی خودت را برای آب

با آب گفتن تو کسی پا نمی شود

اینقدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ

با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود

گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود

در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود

با ور نمی کنم به در نگرفته است صورتت

این جای تنگ و ... این قدو بالا... نمی شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند

جز هلهله  جواب مهیا  نمی شود

با غربتی که هست تو غارت نمی شوی

نیزه به جای جای تنت جا نمی شود

خوبی پشت بامک همین است ای غریب

پای کسی به سینه ی تو وا نمی شود

علی اکبر لطیفیان


اشعار شهادت امام جواد علیه السلام - لطیفیان

 اينها به جاي آنكه برايت دعا كنند

كف مي زنند تا نفست را فدا كنند

 

هر چند تشنه اي ولي آبت نمي دهند

تا زودتر تو را زسر خويش وا كنند

 

با دست و پا زدن به نوايي نمي رسي

اينها قرار نيست به شما اعتنا كنند

 

بال فرشته هاي خدا هست پس چرا

اين چندتا كنيز تو را جابجا كنند

 

هر وقت دست و پا بزني دست مي زنند

اما خدا كند به همين اكتفا كنند

 

تا بام مي برند كه شايد سر تو را

در بين راه با لبه اي آشنا كنند

حالا كبوتران پر خود را گشوده اند

يك سايبان براي سرت دست و پا كنند

علي اكبر لطيفيان


لب تشنه بود ، تشنة يك جرعه آب بود

لب تشنه بود ، تشنة يك جرعه آب بود
مردي كه درد هاي دلش بي حساب بود

پا مي كشيد گوشة حجره به روي خاك
پروانه وار غرق تب و التهاب بود

از بسكه شعله ور شده بود آتش دلش
حتي نفس نفس زدنش هم عذاب بود

در ازدحامِ  هلهله هاي كنيزكان
فرياد استغاثة او بي جواب بود

يك جرعه آب نذر امامش كسي نكرد
رفع عطش اگر چه کمال ثواب بود

آخر شبيه جد غريبش شهيد شد
آري دعاي خسته دلان مستجاب بود

غربت براي آل علي تازگي نداشت
در آن ديار كشتن مظلوم باب بود

تا سايه بان پيكر نورانيش شوند
بال كبوتران حرم را شتاب بود

اما فداي بي كفن دشت كربلا
آلاله اي كه زخم تنش بي حساب بود

هم تيغ و نيزه خون تنش را مكيده بود
هم داغديدة شرر آفتاب بود

یوسف رحیمی


اشعار شهادت امام جواد علیه السلام

از شـرار زهــر کـیـنـه پـیـکــرم آتـش گــرفـت  

از جـفـای همسـرم خـاکـستـرم آتـش گـرفـت

هـمــدم نــا آشنــایــم قــاتــل جـــانــم شـده        

از جسـارت هـای او پـا تـا سـرم آتـش گـرفـت

بــا کـنیـزان خـنده بـر لـب دارد و کـف می زنـد     

قلب من از خنده هـای همسرم آتـش گـرفـت

در مـیـان حجـره ام پــا می کـشم روی زمـیـن    

از شــرار آه سیــنــه، بــسـتـرم آتـش گـرفـت

روضه ی شهـر مـدیـنـه ذکـر لـب هـایـم شـده   

خـاطـرم از غـصّـه هـای مــادرم آتـش گـرفـت

یــاد آن روزی بـسـوزم کــه ابَــر مــرد حـنـیـن   

بـا قـد خـم نــالـه می زد کـوثـرم آتـش گرفـت

آن قـدَر گـــریــه نــمــودم از غـم سـنـگـیـن او   

ای خـدایـا پـلک چـشمـان تـرم آتـش گـرفـت

تـشـنـگـی تــاب و تــوانــم را رُبــوده ای خــدا!   

می بـرم نــام حسین و حنجـرم آتـش گـرفـت

 روز عـاشورا حسین می گـفـت در زیـر لـبـش

حـنـجـر خـشک عـلـیّ اصـغــرم آتـش گـرفـت
محمد فردوسی


اگر چه دیده در خون نشسته اش تر بود

اگر چه دیده در خون نشسته اش تر بود

دو چشم بی رمقش نیمه باز بر در بود

میان حجره به گریه نفس نفس می زد

عزیز فاطمه زخمی ترین كبوتر بود

ز بس كه بركف این حجره دست و پا زده بود

تمام حجره پُر از تكه تكۀ پر بود

میان هلهله ها بر امام خندیدند

صدای خنده آن ها ز زهر بدتر بود

ز تشنگی جگرش بین شعله ها می سوخت

فضای حجره او كربلای دیگر بود

كسی نبود برای  غریبی اش گرید

در آن میانه كسی كاش جای خواهر بود

چه قدر خواست ز جا خیزد او ولی افتاد

همین كه پشت در افتاد یاد مادر بود

به یاد مادر و میخ و شرارهٔ آتش

به یاد حیدر و آن جنگ نا برابر بود

به یاد مادر پهلو شكسته در كوچه

كه دست بسته كنارش فتاده حیدر بود
مهدی نظری




اشعار شهادت امام جواد علیه السلام - رضا جعفری

 

از پشت درب بسته کسی آه می کشد
یوسف دوباره ناله ز یک چاه می کشد
در زیر پای هلهله ها این صدای کیست؟
این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟
از ظرفِ آبِ ریخته بر این زمین بپرس
از یک کنیز یا که از آن یا از این بپرس
زرد است از چه گندمِ رویِ دلِ رضا
بر باد رفته است چرا حاصل رضا
زلف مجعد پسرش را نگاه کن
آنگاه یاد یوسف غمگین چاه کن
ای کاش دست کاسه­­ی انگور می شکست
تا چهره جواد به زردی نمی نشست
ای کاش زهر قاتل و مسموم خویش بود
ای کاش کشته اثر شوم خویش بود
دیدند چند طایفه ای از کبوتران
 با بال روی بام کسی سایه گستران
رضا جعفری

 

 

لب مي زند كه مادر خود را صدا كند

 يا حق واژه ي جگرم را ادا كند

 

او ناله مي زند جگرم سوخت؛ هيچ كس....

... گويا قرار نيست به او اعتنا كند

 

مي خندد ام فضل به همراه عده اي

تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

 

يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او

 نگذاشت تا كسي به لبش آشنا كند

 

در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود

تا روضه اي براي خودش دست و پا كند

 

مي خواست با خيال غم جد بي كفن

آن حجره ي ستم زده را كربلا كند

 

واي از دقايقي كه به گودال يك نفر

 بالاي سر رسيد كه سر را جدا كند

 

بايد عقيله بعد برادر در آن ميان

فكري به حال سوختن بچه ها كند

 

حالا غروب يك نفس افتاد به خواهري

لب مي زند كه مادر خود را صدا كند

 

مسعود اصلانی



 

«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد»

 

شنیده ام که گدا موج می زند به درت

سرای جود تو خالی ز مستمند مباد

 

تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب

به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد

 

به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد

جمال شمس تو در دست نیش خند مباد

 

بساط گریه، فراهم برای مرد غمین

اگر به گریه ی او خنده می کنند مباد

 

لب کبود تو ای وارث حسین عزیز

ز چوب دستی کفار، بند بند مباد

 

محمد سهرابی

**

 

برگرفته از وبلاگ حسینیه