بسم الله ...
شعر شاعر - مشق هیئت
اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) - هاشم طوسی
هرکس که به سودای علی سر دارد
آخر به چه کس نیاز دیگر دارد
جای عجبی نیست به استقبالش
دیوار دل کعبه ترک بر دارد
در خلوت خود سه روز مهمانش کرد
از شدت عشقی که به حیدر دارد
بر روی لبش معجزه ی قرآن و
گلبوسه زلبهای پیمبر دارد
فرمود حلال زاده باشد بی شک
هر کس به ولایت تو باور دارد
با دشمن او بگو رهایم سازد
دست از سر و احوال دلم بر دارد
ای اهل سقیفه بارتان بر دارید
من حیدریم سر به سرم نگذارید
عرش و ملکوت وسعت خوان شماست
خورشید تلالوئی زچشمان شماست
دلتنگ صدایتان شده جبرائیل
وابستگی اش به صوت قرآن شماست
من هم ز قبیله ی اصیلی هستم
کز صبح غدیر خم مسلمان شماست
اوجی بدهید این زمین خورده ی تان
محتاج به پینه های دستان شماست
بابا... دل من مثل یتیم کوفه
در حسرت یک تکه ای از نان شماست
نعلین و لباس وصله دارت آقا
از روی تواضع فراوان شماست
ای همدم نا شناس نخلستانها
ای غربت محض!!! مرد مردستانها
ای رزق زمین و آسمان از کرمت
عیسی شده احیا زمسیحای دمت
آنقدر که چشمهای تو خونگرمند
گشتم بخدا شهید ابروی خمت
با یک نگهت پر از اجابت کردی
هر کس که دعا کرد به زیر علمت
ای صاحب ذوالفقار با هر ضربه
صد کشته فتاد پای تیغ دو دمت
از لطف تو بود (مسلمت) شاعر شد
ای خلقت آفرینش از لطف کمت
بر روی لب تمام ایرانیها
این بیت شده اذن دخول حرمت
مرغ دل من چه خوش هوایی دارد
ایوان نجف عجب صفایی دارد
ای راه سعادت ای امیر دلخواه
ای بر همه ی علوم عالم آگاه
تنها تو به اندازه ی زهرا بودی
زین رو شده ای برای بانو همراه
در بدرقه ات همیشه زهرا می گفت
لا حول ولا قوه الا با الله
رو بند بزن که چشم زخمت نزنند
تا آمدنت نشسته ام چشم به راه
ای فاتح خیبر و حنین و خندق
پشت تو شکسته از بلایی جانکاه
احساس غریبی مکن امشب با ما
ای خانه نشین بگو چه گفتی با چاه
وقتی که لحد به روی زهرا می چید
تشیع جنازه ی خودش را می دید
هاشم طوسی
اشعار ولادت امام علی(ع) - محسن عرب خالقی
حج کعبه
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد
كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد
وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد
كعبه سه روز دور سر او طواف كرد
حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است
با جامهی سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل كعبه بر آمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت
حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به كوچهی تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری كن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بكش به روی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد
تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد
ای شاه حُسن با تو «گدا معتبر شود»
آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به كام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
پای تو هر کسی که نماند نماندنی است
محسن عرب خالقی
اشعار ولادت امام علی(ع) - حامد اهور
با آمدنت صحن زمین حرمت یافت
خورشید به دیدار جمال تو شتافت
مشتاق تو بود آنقدر دنیا که
در باز نشد، سینه ی دیوار شکافت
**
آمد که دهد به ماه و خورشید پناه
روشن شد از آیینه ی چشمانش ماه
دیوار شکست و عشق عالم آمد
در حلقه ای از نور و فرشته از راه
**
سرچشمه روشن جلال و جبروت
حیران کرامات نگاهت لاهوت
ای کاش که قسمت دل ما می شد
دریای کرم، قطره ای از آب وضوت
**
ما تشنه آفتاب چشمان توایم
محتاج تو و تکه ای از نان توایم
ای حضرت محراب، رجب تا رمضان
بالله قسم سه ماه مهمان توایم
**
تا در تن شعرهایمان، جان باقیست
تا خانه کعبه هست و ایمان باقیست
وقف تو تمام بیت ها، مصرع ها
تا جان به تن قافیه هامان باقیست
**
با آمدنت باب ولایت وا شد
توحید میان چشمهایت جا شد
تفسیر فقط ذیل نگاه تو رواست
قرآن بدون تو کجا معنا شد؟
**
امواج در اندیشه ی دریا شدنیم
در حسرت از نور سراپا شدنیم
چشمان امیدوار ما را بنگر
درخواست در امید امضا شدنیم
**
اثبات ولایت علی آسان است
چون شاهد ادعای ما قرآن است
در اصل طواف بی تولای علی
گردیدن دور پیکری بی جان است
**
بر حُسن تو دیده را گشودند همه
وقتی که تو بودی و نبودند همه
اینکه هدف از مدینه و مکه تویی
شعریست که شاعران سرودند همه
حامد اهور
اشعار ولادت امام علی(ع) - علی اکبر لطیفیان
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو اينگونه خريدارم كرد
كافري بيش نبودم عَلَوي ام كردي
نفس عشق شما بود كه بيدارم كرد
كار و بار ِدلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق ، مرا شُهره ي بازارم كرد
تا قيامت به خدا گردن من حق دارد
آن كسي را كه سر كوي تو بيمارم كرد
سايه ي لطف خودت را ز سرم كم نكني
بركت سايه ي تو لايق دربارم كرد
كيميايي بنما تا زر نابم سازي
اربعيني بطلب تا كه شرابم سازي
اي علمدار خدا صاحب شمشير دو سر
اسدالله ترين اي زرهِ پيغمبر
هر كسي در پي آن است به جايي برسد
سر نهادن به كف پاي تو مارا خوشتر
يكي از پا به ركابان حريمت حمزه
گوشه اي از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه اي را كه تو در غزوه ي احزاب زدي
از عبادات ملك،جن و بشر سنگين تر
كس جلودار تو اي حيدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوي تو باب الخيبر
بي سبب نيست كه عباس زره ميپوشد
در دلِ علقمه ميگفت اناابن الحيدر
يل شمشير زن قطب جهان ميباشي
اسدالله زمين شير زمان ميباشي
قامتي نيست كه در پيش قدت تا نشود
ملكي نيست كه تا پيش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حريمت مريم
گر نيفتد ز نفس مادر عيسا نشود
هر كسي قنبرتان را به تمسخر گيرد
به زميني تو بكوبيش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر اين نخل رطب ميريزي
خار اين نخل محال است كه خرما نشود
هر كسي خادم دربار تو در عالم نيست
ميتوان گفت كه از سلسله ي آدم نيست
علي اكبر لطيفيان
**
از وبلاگ من غلام قمرم
اشعار ولادت امام علی(ع) - داود رحیمی
از ابتدا که عالم امکان درست شد
لوح و قلم، ستاره و کیهان درست شد
غیر از خدا، علی و پیمبر کسی نبود
از نور مرتضی گلِ انسان درست شد
وحی از خدا به حضرت ختم الرُسل رسید
دائم علی نوشت و قرآن درست شد
اصلاً تمام دین ز علی گفتن است و بس
محض ولای اوست مسلمان درست شد
او اولین کسی است که "أشهد" سروده است
این جا به بعد بود که ایمان درست شد
جمعی محب و عاشق حیدر به دور هم
گرد آمدند و ملت ایران درست شد
ایرانیم و شیعه ی حیدر، هزار شکر
عمرم شده است بیمه ی حیدر، هزار شکر
شکر خدا که این دل من هم شکار شد
آن قدر از شراب علی زد، خمار شد
مست علی و مات جمال خدایی اش
عشقش هبوط کرد و زمین بی قرار شد
این شیر شرزه کیست که مستانه می رسد؟
ارباب عالم است، به دُل دُل سوار شد
از راه می رسد که قیامت به پا کند
او یک نگاه کرد و جهان تار و مار شد
تیغ دو دم به دست علی چرخ می زند
بیچاره آن کسی که به تیغش دچار شد
یک مدعی پرید و ز خندق عبور کرد
تا خواست حرکتی بکند خوار و زار شد
همسایه ی خداست علی پس عجیب نیست
دیوار کعبه جامه دران "مَستِ جار" شد
این کار حیدر است که در لیلة المبیت
خفتن میان حادثه را عهده دار شد
آقا شدن فقط و فقط کار حیدر است
شیعه تمام عمر بدهکار حیدر است
شکر خدا ولایت حیدر به ما رسید
توفیق عشق آل پیمبر به ما رسید
روزی که روزیِ همه تقسیم کرده اند
گنج گدایی از درِ این در به ما رسید
وقتی خدا به بنده ی خود کار می سپرد
اربابی از شما شد و نوکر به ما رسید
ما که برای عشق لیاقت نداشتیم
این ها هم از عنایت مادر به ما رسید
"زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم"
از یمن اوست این همه گوهر به ما رسید
از ماجرای شام و مدینه... ولایتت
با خطبه های همسر و دختر به ما رسید
گر کربلا نبود علی هم نداشتیم
عشق "علی" ز روضه ی "اکبر" به ما رسید
روضه نخوانده شعر پر از شور و شین شد
بی اختیار قافیه ام یا حسین شد
شکر خدا به دام شما دل اسیر شد
تا نوکر سرای شما شد امیر شد
زینب، حسن، حسین و کلثوم و مرتضی
هر یک شبیه فاطمه خیر کثیر شد
هر کس گدای خوان شما شد بزرگ شد
هرکس نشد ذلیل و زبون و حقیر شد
باید حسین حسین کنید ای ملائکه
فطرس حسین گفت و پرید و سفیر شد
بی تو خزان تمام دلم را گرفته بود
با نامتان هوا چقدر دل پذیر شد
ای کاش حرف پشت سرم اینچنین شود
این هم جوان سینه زنی بود و پیر شد...
داوود رحیمی
**
از وبلاگ حسینیه
اشعار مدح حضرت امیر المونین(ع) - علیرضا دهقانیان
چه جانماز پي اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
علي حقيقت روز است و هيچ جايز نيست
كه در مقابل شب انعطاف بر دارد
دو سوي اين كره هر يك قلمروي دارند
نشد جداييِ شان ائتلاف بردارد
شبيه خواب سحر سطحي است و زود گذر
كسي كه دست از اين اختلاف بر دارد
دوباره مثل علي زاده مي شود ، اما
اگر دو مرتبه كعبه شكاف بر دارد
اگر كه حرمت مولا نبود ، ممكن بود
خدا ز خلق خود امر طواف بر دارد
علیرضا دهقانیان
اشعار مدح امیرالمومنین(ع) - امیر اکبرزاده
ميگيري از نگاه فرشته قرار را
مي آوري به وجد تو پروردگار را
هستي همين كه آينه ي رؤيت تو شد
دست تو پاك كرد ز رويش غبار را
در بستر رسول ،خدا شرح داده است
فرق تو را و غيرت ياران غار را
از خاك گرده هاي تو ميچيند آسمان
يك كهكشان ستاره ي دنباله دار را
در خواب خود كوير شبي ديده چيده است
از دشت پينه كاري دستت بهار را
هر شب كنار بستر تو ،خواب ،ديده است
خواب ِ به خواب رفتن شب زنده دار را
نه شوق نان ، شوق نگاه تو ميكشد
هرشب كنار پنجره ها انتظار را
هم بازي شبانه ي طفلان بي پناه
در دست تو گذاشت خدا ذوالفقار را
چرخيد چرخ چاه شب و روز و چشم تو
تنها چشيد غُصه ي اين كج مدار را
امير اكبر زاده
**
از وبلاگ من غلام قمرم
اشعار مدح امیرالمومنین(ع) - جواد حیدری
تا حاجت تمام دلم را روا کند
باید خدا به پای علی ام فدا کند
آن قدر قیمتی است فدای علی شدن
خود را فداش حضرت خیر النسا کند
شیعه شدن که آرزوی هر پیمبری است
آن رتبه است که فاطمه باید عطا کند
چه حل شود چه حل نشود مشکلات من
من راضی ام به آن چه مشکل گشا کند
آن کس که اختیار دو عالم به دست اوست
اصلاً عجیب نیست که کار خدا کند
از لا به لای خلق قیامت که می شود
بر گردن علی است که ما را سوا کند
عمری نشسته ایم به پای محبتش
فردای حشر فاطمه با ما چه ها کند
حتی حسین با همه ی دستگیری اش
با مهر مرتضی است به ما اعتنا کند
نیمه نگاش حضرت عباس می شود
او قادر است خلقت عباس ها کند
اهل کرم معطل خواهش نمی شوند
او حاجت نخواسته را هم عطا کند
جواد حیدری
اشعار ولادت امام علی(ع) - یاسر مسافر
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
مگر مثل و نظیرش هست هیهات
مگر هست این چنین سرمست هیهات
الا مولود خانه زاد کعبه
سبب ساز طواف آباد کعبه
تو بودی علت ایجاد کعبه
علی پیغام حج و داد کعبه
تویی چون روز روشن تر ز خورشید
خدا را دید هر کس که تو را دید
صراط و محشر و میزان تویی تو
و هم پیدا و هم پنهان تویی تو
مراد و مرشد سلمان تویی تو
عزیز ملت ایران تویی تو
لقب هایت تماما کبریایی
علی اعلا و عالی ایلیایی
به غیر از تو امیر لو کشف کیست ؟
طریق و مقصد و راه و هدف کیست ؟
مسیحا و شهنشاه نجف کیست ؟
دلیل مستی و شور و شعف کیست ؟
مرا زلف پریشان داده ای تو
دل دل مرده را جان داده ای تو
هرآنکس در سقیفه هست پست است
به غیر از جام تو هر مست پست است
به جز تو هرکسی دل بست پست است
زمهرت آنکه دل بگسست پست است
بکوش ای دل که دلبر گونه باشی
علی محور وَ حیدر گونه باشی
غلوکاران و منکرهای مولا
به دوزخ می نشینند روز محشر
تمام پیروان راه حیدر
مطیع و گوش بر فرمان رهبر
همان رهبر که نسلش نسل کوثر
الهی دشمنانش خار و مضطر
الا تنها ترین همتای زهرا
امام و دلبر و آقای زهرا
تپش های دل شیدای زهرا
قسم بر ذکر یا مولای زهرا
نگاهی کن غلام بینوا را
و امضا کن برات کربلا را
یاسر مسافر
اشعار مدح و میلاد امیرالمومنین علیه السلام - وحید قاسمی
پیغمبران عرش خدا در تحیُرند
بر ساحت مقام شما غبطه می خورند
تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید
از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید
عیسی به محض خنده تان خنده می كند
صد مرده را نگاه شما زنده می كند
عمر بلند خضر نشان عنایتت
او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت
موسی برای معجزه ی ادعای خویش
با ذكر «یا علی» به زمین زد عصای خویش
داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست
او ذاكر بزرگترین هیئت خداست
چشم امید حضرت ایوب سوی توست
دست نیاز بیعت ایوب سوی توست
نوح نبی برای مدارای سرنوشت
بر بادبان كشتی خود «یاعلی» نوشت
نور محبت تو به یونس حیات داد
او را ز دخمه ی دلِ ماهی نجات داد
لقمان نشست محضرتان و فخیم شد
او پای منبر سخنانت حكیم شد
یعقوب با توسل بر تو شفا گرفت
بر دیده خاك پای تو را توتیا گرفت
یوسف اگر ز چاه حسادت رهیده شد
او با نخ عبای تو بیرون كشیده شد
باد صبای مُلك سلیمان شمیم توست
قالیچه ی پرنده ی او هم گلیم توست
الیاس خادم حرم عترت شماست
او ریزه خوار سفره ی پر بركت شماست
وِرد لبان صالح و ادریس یا علی ست
پیر طریق بندگی انبیا علی ست
وحید قاسمی
اشعار مدح امیرالمومنین علیه السلام - لطیفیان
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو این گونه خریدارم كرد
كافری بیش نبودم عَلَوی ام كردی
نفس عشق شما بود كه بیدارم كرد
كار و بار دلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق، مرا شُهره ی بازارم كرد
تا قیامت به خدا گردن من حق دارد
آن كسی را كه سر كوی تو بیمارم كرد
سایه ی لطف خودت را ز سرم كم نكنی
بركت سایه ی تو لایق دربارم كرد
كیمیایی بنما تا زرِ نابم سازی
اربعینی بطلب تا كه شرابم سازی
ای علمدار خدا! صاحب شمشیر دو سر
اسدالله ترین! ای زرهِ پیغمبر
هر كسی در پی آن است به جایی برسد
سر نهادن به كف پای تو ما را خوش تر
یكی از پا به ركابان حریمت حمزه
گوشه ای از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه ای را كه تو در غزوه ی احزاب زدی
از عبادات ملك، جن و بشر سنگین تر
كس جلودار تو ای حیدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر
بی سبب نیست كه عباس زره می پوشد
در دلِ علقمه می گفت انا بن الحیدر
یل شمشیر زن قطب جهان می باشی
اسدالله زمین شیر زمان می باشی
قامتی نیست كه در پیش قدت تا نشود
ملكی نیست كه تا پیش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حریمت مریم
گر نیفتد ز نفس، مادرِ عیسا نشود
هر كسی قنبرتان را به تمسخر گیرد
به زمینی تو بكوبیش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر این نخل رطب می ریزی
خار این نخل محال است كه خرما نشود
من دخیل حرم شاهِ نجف می باشم
هو مدد گر گره ی نوكریم وا نشود
هر كسی خادم دربار تو در عالم نیست
می توان گفت كه از سلسله ی آدم نیست
علی اکبر لطیفیان
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
وقتی غزل به نام تو آغاز می شود
وقتی غزل به نام تو آغاز می شود
درها به روی لوح و قلم باز می شود
تازه شروع قافیه پردازی دل است
وقتی غزل بنام تو آغاز می شود
یک کاروان ملائکه همکار شاعرند
تا اینکه واژه قافیه پرداز می شود
اصلا خدا به شعر علی میکند نظر
چونکه همیشه شعر تو ممتاز می شود
مولا محبتم و تمام ارادتم
با گفتن غزل به تو ابراز می شود
ساقی نشسته ام به هوای حواله ای
کافی بود مرا ز شرابت پیاله ای
شعری حواله کن که دلم را تکان دهد
در شعر من حضور خودت را نشان دهد
شعری بده که کار مسیحا دمی کند
گر خوانمش به مرده به او روح و جان دهد
در گفتن و سرودن فضل و کمالتان
در ابتدای راهم و من را توان دهد
من جمکرانی ام دل من پرکشیده است
شعری بده که بوی امام زمان دهد
آقا سحر شده به موذن اشاره کن
بالای مأذنه برود تا اذان دهد
الله اکبر از قمر نیمه رجب
الله اکبر از پسر نیمه رجب
در دست فاطمه پسری جلوه گر شده
به به پسر نگو قمری جلوه گر شده
همچون صدف که در دل خود پرورش دهد
کعبه شکافته گوهری جلوه گر شد
در خانه خدا به خداوند لم یزل
گویا پیمبر دگری جلوه گر شد
بر شهر علم و دانش پیغمبر رئوف
از لطف حق ببین چه دری جلوه گر شده
مادر موحد و پدرش هم که متقی
این خانواده را ثمری جلوه گر شده
کعبه به طوف روی تو احرام بسته است
عمری به شوق دیدنت اینجا نشسته است
خلقت بدون تو که تکامل نداشته
دنیا به عطر و بوی شما گل نداشته
روز تولد تو همان روز ابتداست
در خلق تو خدا که تعلل نداشته
آری دریده پیرهن صبر خویش را
کعبه دگر به سینه تحمل نداشته
آدم هوای وصل تو را کرده،ورنه او
اندر بهشت میل تناول نداشته
تو آمدی که باعث میزان حق شوی
دنیای بی شما که تعادل نداشته
با دست خویش نور تو را حق که آفرید
مهر و محبت تو از آنجا به ما رسید
میلاد یعقوبی
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار مدح و میلاد امیرالمومنین علیه السلام
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد
كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد
وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد
كعبه سه روز دور سر او طواف كرد
حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است
با جامهی سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل كعبه بر آمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت
حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به كوچهی تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری كن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بكش به روی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد
تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد
ای شاه حُسن با تو «گدا معتبر شود»
آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به كام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
پای تو هر کسی که نماند نماندنی است
محسن عرب خالقی
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار مدح امیرالمومنین علیه السلام
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
مگر مثل و نظیرش هست هیهات
مگر هست این چنین سرمست هیهات
الا مولود خانه زاد کعبه
سبب ساز طواف آباد کعبه
تو بودی علت ایجاد کعبه
علی پیغام حج و داد کعبه
تویی چون روز روشن تر ز خورشید
خدا را دید هر کس که تو را دید
صراط و محشر و میزان تویی تو
و هم پیدا و هم پنهان تویی تو
مراد و مرشد سلمان تویی تو
عزیز ملت ایران تویی تو
لقب هایت تماما کبریایی
علی اعلا و عالی ایلیایی
به غیر از تو امیر لو کشف کیست ؟
طریق و مقصد و راه و هدف کیست ؟
مسیحا و شهنشاه نجف کیست ؟
دلیل مستی و شور و شعف کیست ؟
مرا زلف پریشان داده ای تو
دل دل مرده را جان داده ای تو
هرآنکس در سقیفه هست پست است
به غیر از جام تو هر مست پست است
به جز تو هرکسی دل بست پست است
زمهرت آنکه دل بگسست پست است
غلوکاران و منکرهای مولا
به دوزخ می نشینند روز محشر
تمام پیروان راه حیدر
مطیع و گوش بر فرمان رهبر
همان رهبر که نسلش نسل کوثر
الهی دشمنانش خار و مضطر
بکوش ای دل که دلبر گونه باشی
علی محور وَ حیدر گونه باشی
الا تنها ترین همتای زهرا
امام و دلبر و آقای زهرا
تپش های دل شیدای زهرا
قسم بر ذکر یا مولای زهرا
نگاهی کن غلام بینوا را
و امضا کن برات کربلا را
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار مدح و میلاد امیرالمومنین علیه السلام
از ابتدا که عالم امکان درست شد
لوح و قلم، ستاره و کیهان درست شد...
غیر از خدا، علی و پیمبر کسی نبود
از نور مرتضی گلِ انسان درست شد
وحی از خدا به حضرت ختم الرُسل رسید...
دائم علی نوشت و قرآن درست شد
اصلاً تمام دین ز علی گفتن است و بس
محض ولای اوست مسلمان درست شد
او اولین کسی است که "أشهد" سروده است
این جا به بعد بود که ایمان درست شد
جمعی محب و عاشق حیدر به دور هم...
گرد آمدند و ملت ایران درست شد
ایرانیم و شیعه ی حیدر، هزار شکر
عمرم شده است بیمه ی حیدر، هزار شکر
شکر خدا که این دل من هم شکار شد
آن قدر از شراب علی زد، خمار شد
مست علی و مات جمال خدایی اش...
عشقش هبوط کرد و زمین بی قرار شد
این شیر شرزه کیست که مستانه می رسد؟
ارباب عالم است، به دُل دُل سوار شد
از راه می رسد که قیامت به پا کند
او یک نگاه کرد و جهان تار و مار شد
تیغ دو دم به دست علی چرخ می زند
بیچاره آن کسی که به تیغش دچار شد
یک مدعی پرید و ز خندق عبور کرد
تا خواست حرکتی بکند خوار و زار شد
همسایه ی خداست علی پس عجیب نیست
دیوار کعبه جامه دران "مَستِ جار" شد
این کار حیدر است که در لیلة المبیت
خفتن میان حادثه را عهده دار شد
آقا شدن فقط و فقط کار حیدر است
شیعه تمام عمر بدهکار حیدر است
شکر خدا ولایت حیدر به ما رسید
توفیق عشق آل پیمبر به ما رسید
روزی که روزیِ همه تقسیم کرده اند
گنج گدایی از درِ این در به ما رسید
وقتی خدا به بنده ی خود کار می سپرد
اربابی از شما شد و نوکر به ما رسید
ما که برای عشق لیاقت نداشتیم
این ها هم از عنایت مادر به ما رسید
"زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم"
از یمن اوست این همه گوهر به ما رسید
از ماجرای شام و مدینه... ولایتت
با خطبه های همسر و دختر به ما رسید
گر کربلا نبود علی هم نداشتیم
عشق "علی" ز روضه ی "اکبر" به ما رسید
روضه نخوانده شعر پر از شور و شین شد
بی اختیار قافیه ام یا حسین شد
شکر خدا به دام شما دل اسیر شد
تا نوکر سرای شما شد امیر شد
زینب، حسن، حسین و کلثوم و مرتضی
هر یک شبیه فاطمه خیر کثیر شد
هر کس گدای خوان شما شد بزرگ شد
هرکس نشد ذلیل و زبون و حقیر شد
باید حسین حسین کنید ای ملائکه
فطرس حسین گفت و پرید و سفیر شد
بی تو خزان تمام دلم را گرفته بود
با نامتان هوا چقدر دل پذیر شد
ای کاش حرف پشت سرم اینچنین شود
این هم جوان سینه زنی بود و پیر شد...
داود رحیمی
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار میلاد امیر المومنین علی علیه السلام - محمد سهرابی
وقت آن است شوم يك سر و گردن بيرون
روح را يك دو سه ساعت كشم از تن بيرون
نه فقط صاف شدن اول و پايان ره است
ميزند آينه از خود به شكستن بيرون
نفي و اثبات در اين بزم در آغوش همند
جز به مردن نشود خلق ز مردن بيرون
حيف از اين نام كه بر بخيه فروشان دوزند
چاره ي زخم بُوَد از كفِ سوزن بيرون
جگر شير در اين باديه اول شرط است
گر تو مردي به درون آي و اگر زن بيرون
نگذارم كه كسي خرج كند نامم را
گر بيايند خلايق همه با من بيرون
صحبت خويشم و گوش خود و ادراك خودم
من طبيب خود و درد خود و ترياك خودم
جگر سنگ در آن است ترك بر دارد
جگر ميوه در آن است كه لك بردارد
غير از اين اشك نماند سر غربال فلك
گر به اعمال من خسته الك بردارد
گُلرخان خام جمالند و جهان خام طمع
گر علي از سر اين سفره نمك بر دارد
داغ احسان تو بر صفحه ي پيشاني اوست
هر كه از خاك درت آب خنك بردارد
كفر ، صد مرتبه خوب است از آن پيشاني
كه كسي از قدمت از سر شك بردارد
ذكر رايج ، شبِ ميلاد علي هست حسين
تا لبم معني"يا ليت معك"بردارد
فطرس از ديده ي عشاق نخواهد افتاد
گر زمين را چو سماوات ، ملك بردارد
شيشه ي رنگي مارا به عقيقت بپذير
ما اگر پر خش و خطيم به ما خرده مگير
سر در آورده اي از كار همه يعني چه؟
رفته اي برسر ديوار همه يعني چه؟
همه جا صحبت آن ابروي پيوندي توست
بسته اي تيغ به كشتار همه يعني چه؟
فرصت صُنع ندادي به كسي غيرخودت
آخر اي حضرت معمار همه يعني چه؟
نرگست خواب ز چشمان خلايق برداشت
بس كن اي دولت بيدار همه يعني چه؟
سر راهت دو سه تا پيرهن تازه بخر
شب عيد است برايم كفن تازه بخر
آب و جاروي ِ در ِديده به اقبال تو بود
راستش اين كه دلم نيز به دنبال تو بود
سجده بر پاي تو در زُمره ي تعقيبات است
حمدالله كه نمازم همه پامال تو بود
گر نميداشت به مستأجري ات رهن ابد
عشق، محتاج به تمديد سر سال تو بود
شير يعني تو كه درسلطه به اطراف قُرُق
راه شيري كف دست تو و اطفال تو بود
شكر الله كه مذاقم سر ِكيف است هنوز
اين هم از مرحمت ديده ي سر حال تو بود
تك درختي است به جنت كه به مُلكيّت توست
زير آن نافله اي چند به منوال تو بود
سيبي از تك شجر خويش به احمد دادي
چيدن فاطمه در رتبه ي اكمال تو بود
دور آن بقعه كه پرواز ملك موزون است
هر كه برداشت سر ازپاي علي مديون است
هر كجا پاي نهي ميوه ي لب مي رويد
بوسه بر پاي تو اي دوست عجب مي رويد
همه اسباب به يك كُن فَيَكونت بسته است
اصلاً انگار ز فكر تو سبب مي رويد
چيست در خاك نجف اي بت شيرين كه هنوز
هر درختي كه بكارند رطب مي رويد
در شب زلف تو اُمّيد نجاتي دارم
شعله ي طور اساساً دل شب مي رويد
به سمر قند چه حاجت كه ثمر شكّر هست
در نجف نيشكر از نهر رجب مي رويد
خاندانت همه از خُرد و كلان در كارند
شجره نامه ات انگار ز رب مي رويد
شب ميلاد تو حتي من ِعاصي شادم
خار اين باديه در فصل طرب مي رويد
عاشقان تو ندارند كرامت جز مرگ
بر لب آب حيات تو ادب مي رويد
سر برآورده غمت از دلِ سلمان چون تاك
گويي از مملكت فارس، عرب مي رويد
آب شمشير تو هر جا كه كند طغياني
گر به رحمت گذرد نيز غضب مي رويد
تو طلب كار مني جلب مرا زود بگير
نكنم هيچ فراري،تو بيا زود بگير
باده ي چشم تو مردافكن و بس پر زور است
مست در تور تو افتاد اگر، مستور است
هر كه تيغ از تو خورد تشنه ي زخمي دگر است
آب شمشير تو اي كان ملاحت شور است
اشك، دست از مدد عشق نشويد با مرگ
آن كه بر كشته ي خود گريه كند منصور است
تيغ بگذار و دو ركعت به قتيلت بگزار
ذبح تقطيع تو چون بيت خدا معمور است
شام ميلاد تو شامي است كه مه كامل شد
ماه كامل نتوان گفت چرا مشهور است
خيل خُدّام تو را عشق، بني قنبر خواند
غير از اين هر كه بخواند، ز بصيرت دور است
دل، دو نيم است و فتاده نجف و كرب و بلا
گر به يك جا نشود جمع دلم، معذور است
دست و پا كرده ام از گريه بساطي كه مپرس
مرده ام تا كه رسيدم به حياطي كه مپرس
ناز كم كن كه مرا تاب و توان اين همه نيست
تيغ بگذار كه جولان جهان اين همه نيست
كرده اي باز فراهم ز چه رو لشگر حُسن
سختي كشتن صيدي نگران اين همه نيست
لبت ارزاني من باد كه بيدارم كرد
شكر صبحدم و خوابِ گران اين همه نيست
اشك ما با همه شوري چه نباتي دارد
هيچ جا خُرّمي آب روان اين همه نيست
دست و پا كرده اي از خلق خودت بازاري
جوري جنس كسي بين دُكان اين همه نيست
دم به "يا" ماند وَ هر بازدم ما "هو"يي است
هرقدر كار كند،ذكر زبان اين همه نيست
نامه ي عودت مارا به سر كار بزن
طول درمان من ِ سوخته جان اين همه نيست
من اگر خسته شوم چاي نجف مينوشم
يا كمي باده ي آغشته به كف مينوشم
عشق چون در لب تو ذكر و بيانش افتاد
مصطفي با لب تو كار لبانش افتاد
يعني از قاري قرآن به لب اكرام كنيد
پس به روي لب تو مُهر نشانش افتاد
چون حسين تو بنا كرد به قرآن خواندن
باز شد تا لب او ، چوب به جانش افتاد
آنقدر زد كه مسيحي به محمد رو كرد
نور دندان شه اندر دل و جانش افتاد
دختران بر سر پنجه به تماشاي پدر
همه ديدند كه دندان ز دهانش افتاد
دست بسته همه بر گِرد پدر حلقه زدند
سيم ها بود كه بر كام گرانش افتاد
آن كه برداشت سر از طشت، رباب است رباب
گفت زين معني با خويش كه خواب است رباب
محمد سهرابي
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار مدح و میلاد حضرت علی علیه السلام
هر دلی که دچار لیلا بود
قصه ی روزگار لیلا بود
از کرامات عاشقی است اگر
نام مجنون کنار لیلا بود
نام مجنون اگر فراتر رفت
اینهم از اعتبار لیلا بود
آنچه دلهای بی شماری داشت
محمل در غبار لیلا بود
بی نیاز است از عبادت ما
کعبه در انحصار لیلا بود
امشب ای عشق در طواف تو أم
سیزده شب در اعتکاف تو أم
بال با من پریدنش با تو
سمت بالا کشیدنش با تو
شوق تنزیل آیه ها با من
جبرئیل آفریدنش با تو
گندم کال مزرعه با من
فصل گرم رسیدنش با تو
نخل با من تب رطب با من
دست مشتاق چیدنش با تو
سجده بر خاک پای تو با من
دست بر سر کشیدنش با تو
قل هو الله یا احد یا هو
وحده لا اله إلا هو
کعبه آنقدر بی تو زیبا نیست
بی حضورت مطاف دنیا نیست
بی سبب رد نکرده مریم را
این طرفها که جای عیسی نیست
کعبه مختص حال امروز است
مثل دیروز و مثل فردا نیست
سوره ات را خودت نزول بده
ورنه جبریل مرد اینها نیست
تو که از این طرف نمی آیی
پس چه بهتر در حرم وا نیست
ای مسیحای سبز بنت اسد
آیه لم یلد و لم یولد
ای که صبح ازل شروعت بود
کهکشان حیطه طلوعت بود
بهترین لحظه ها برای خدا
لحظه سجده خشوعت بود
آنچه دیشب مرا سلیمان کرد
خواب انگشتر رکوعت بود
چاه وقفی و نخل های بلند
حاصل چله های جوعت بود
ای سرآغاز مرد بی پایان
ای که صبح ازل شروعت بود
کس ندیده است ارتفاع تو را
آفتاب تو را شروع تو را
به نگاهت کمی نقاب بده
فرصتی هم به آفتاب بده
از خودت از بیان شرح خودت
دست پیغمبران کتاب بده
تا رطب های من شود باده
نخلهای مرا شراب بده
تا بلندا ترین صدات کنم
به لبم حق انتخاب بده
یا علی یا علی بهارم باش
فصل جان دادنم کنارم باش
این همه مستجیر مال شماست
التماس فقیر مال شماست
مرد دیروز حضرت امروز
از احد تا غدیر مال شماست
تا خدا بوده تا خدایی هست
این لقب این امیر مال شماست
از تمامی فرش های زمین
تکه ای از حصیر مال شماست
از سر سفره مدینه فقط
نمک و نان و شیر مال شماست
زندگی تو مثل مردم نیست
نان تو از تبار گندم نیست
بی نظیر عرب بدون مثل
آفتاب عجم بدون بدل
یا هو الظاهر و هو الباطن
یا هو الآخر و هو الأول
تو رسیدی و وحشت افتاده است
بر سر شانه های لات و هبل
اسدالله غزوه احزاب
یل میدان لحظه های جمل
مرد دلدل سوار روز احد
آینه دار خشم عز وجل
الامان از سوار آمدنت
وقت با ذوالفقار آمدنت
نام تو بوی سیب می آرد
روی دلا بهار می کارد
تو همان پیر مرد نخلستان
پیر مردی که نان جو دارد
ای که دل تنگ صبح زهرایی
گریه چشم های تو دارد.....
....اول کوچه بنی هاشم
روی تابوت شهر می بارد
غسل نیلی فاطمه هر شب
خاطرات تو را می آزارد
هیچ کس مثل تو حبیب نداشت
سر سفره نسیم سیب نداشت
علی اکبر لطیفیان
اشعار میلاد امیر المومنین علی علیه السلام - محمد سهرابی
وقت آن است شوم يك سر و گردن بيرون
روح را يك دو سه ساعت كشم از تن بيرون
نه فقط صاف شدن اول و پايان ره است
ميزند آينه از خود به شكستن بيرون
نفي و اثبات در اين بزم در آغوش همند
جز به مردن نشود خلق ز مردن بيرون
حيف از اين نام كه بر بخيه فروشان دوزند
چاره ي زخم بُوَد از كفِ سوزن بيرون
جگر شير در اين باديه اول شرط است
گر تو مردي به درون آي و اگر زن بيرون
نگذارم كه كسي خرج كند نامم را
گر بيايند خلايق همه با من بيرون
صحبت خويشم و گوش خود و ادراك خودم
من طبيب خود و درد خود و ترياك خودم
جگر سنگ در آن است ترك بر دارد
جگر ميوه در آن است كه لك بردارد
غير از اين اشك نماند سر غربال فلك
گر به اعمال من خسته الك بردارد
گُلرخان خام جمالند و جهان خام طمع
گر علي از سر اين سفره نمك بر دارد
داغ احسان تو بر صفحه ي پيشاني اوست
هر كه از خاك درت آب خنك بردارد
كفر ، صد مرتبه خوب است از آن پيشاني
كه كسي از قدمت از سر شك بردارد
ذكر رايج ، شبِ ميلاد علي هست حسين
تا لبم معني"يا ليت معك"بردارد
فطرس از ديده ي عشاق نخواهد افتاد
گر زمين را چو سماوات ، ملك بردارد
شيشه ي رنگي مارا به عقيقت بپذير
ما اگر پر خش و خطيم به ما خرده مگير
سر در آورده اي از كار همه يعني چه؟
رفته اي برسر ديوار همه يعني چه؟
همه جا صحبت آن ابروي پيوندي توست
بسته اي تيغ به كشتار همه يعني چه؟
فرصت صُنع ندادي به كسي غيرخودت
آخر اي حضرت معمار همه يعني چه؟
نرگست خواب ز چشمان خلايق برداشت
بس كن اي دولت بيدار همه يعني چه؟
سر راهت دو سه تا پيرهن تازه بخر
شب عيد است برايم كفن تازه بخر
آب و جاروي ِ در ِديده به اقبال تو بود
راستش اين كه دلم نيز به دنبال تو بود
سجده بر پاي تو در زُمره ي تعقيبات است
حمدالله كه نمازم همه پامال تو بود
گر نميداشت به مستأجري ات رهن ابد
عشق، محتاج به تمديد سر سال تو بود
شير يعني تو كه درسلطه به اطراف قُرُق
راه شيري كف دست تو و اطفال تو بود
شكر الله كه مذاقم سر ِكيف است هنوز
اين هم از مرحمت ديده ي سر حال تو بود
تك درختي است به جنت كه به مُلكيّت توست
زير آن نافله اي چند به منوال تو بود
سيبي از تك شجر خويش به احمد دادي
چيدن فاطمه در رتبه ي اكمال تو بود
دور آن بقعه كه پرواز ملك موزون است
هر كه برداشت سر ازپاي علي مديون است
هر كجا پاي نهي ميوه ي لب مي رويد
بوسه بر پاي تو اي دوست عجب مي رويد
همه اسباب به يك كُن فَيَكونت بسته است
اصلاً انگار ز فكر تو سبب مي رويد
چيست در خاك نجف اي بت شيرين كه هنوز
هر درختي كه بكارند رطب مي رويد
در شب زلف تو اُمّيد نجاتي دارم
شعله ي طور اساساً دل شب مي رويد
به سمر قند چه حاجت كه ثمر شكّر هست
در نجف نيشكر از نهر رجب مي رويد
خاندانت همه از خُرد و كلان در كارند
شجره نامه ات انگار ز رب مي رويد
شب ميلاد تو حتي من ِعاصي شادم
خار اين باديه در فصل طرب مي رويد
عاشقان تو ندارند كرامت جز مرگ
بر لب آب حيات تو ادب مي رويد
سر برآورده غمت از دلِ سلمان چون تاك
گويي از مملكت فارس، عرب مي رويد
آب شمشير تو هر جا كه كند طغياني
گر به رحمت گذرد نيز غضب مي رويد
تو طلب كار مني جلب مرا زود بگير
نكنم هيچ فراري،تو بيا زود بگير
باده ي چشم تو مردافكن و بس پر زور است
مست در تور تو افتاد اگر، مستور است
هر كه تيغ از تو خورد تشنه ي زخمي دگر است
آب شمشير تو اي كان ملاحت شور است
اشك، دست از مدد عشق نشويد با مرگ
آن كه بر كشته ي خود گريه كند منصور است
تيغ بگذار و دو ركعت به قتيلت بگزار
ذبح تقطيع تو چون بيت خدا معمور است
شام ميلاد تو شامي است كه مه كامل شد
ماه كامل نتوان گفت چرا مشهور است
خيل خُدّام تو را عشق، بني قنبر خواند
غير از اين هر كه بخواند، ز بصيرت دور است
دل، دو نيم است و فتاده نجف و كرب و بلا
گر به يك جا نشود جمع دلم، معذور است
دست و پا كرده ام از گريه بساطي كه مپرس
مرده ام تا كه رسيدم به حياطي كه مپرس
ناز كم كن كه مرا تاب و توان اين همه نيست
تيغ بگذار كه جولان جهان اين همه نيست
كرده اي باز فراهم ز چه رو لشگر حُسن
سختي كشتن صيدي نگران اين همه نيست
لبت ارزاني من باد كه بيدارم كرد
شكر صبحدم و خوابِ گران اين همه نيست
اشك ما با همه شوري چه نباتي دارد
هيچ جا خُرّمي آب روان اين همه نيست
دست و پا كرده اي از خلق خودت بازاري
جوري جنس كسي بين دُكان اين همه نيست
دم به "يا" ماند وَ هر بازدم ما "هو"يي است
هرقدر كار كند،ذكر زبان اين همه نيست
نامه ي عودت مارا به سر كار بزن
طول درمان من ِ سوخته جان اين همه نيست
من اگر خسته شوم چاي نجف مينوشم
يا كمي باده ي آغشته به كف مينوشم
عشق چون در لب تو ذكر و بيانش افتاد
مصطفي با لب تو كار لبانش افتاد
يعني از قاري قرآن به لب اكرام كنيد
پس به روي لب تو مُهر نشانش افتاد
چون حسين تو بنا كرد به قرآن خواندن
باز شد تا لب او ، چوب به جانش افتاد
آنقدر زد كه مسيحي به محمد رو كرد
نور دندان شه اندر دل و جانش افتاد
دختران بر سر پنجه به تماشاي پدر
همه ديدند كه دندان ز دهانش افتاد
دست بسته همه بر گِرد پدر حلقه زدند
سيم ها بود كه بر كام گرانش افتاد
آن كه برداشت سر از طشت، رباب است رباب
گفت زين معني با خويش كه خواب است رباب
محمد سهرابي
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
بسم الله ...
اشعار ولادت حضرت امام علی(ع) - هاشم طوسی
هرکس که به سودای علی سر دارد
آخر به چه کس نیاز دیگر دارد
جای عجبی نیست به استقبالش
دیوار دل کعبه ترک بر دارد
در خلوت خود سه روز مهمانش کرد
از شدت عشقی که به حیدر دارد
بر روی لبش معجزه ی قرآن و
گلبوسه زلبهای پیمبر دارد
فرمود حلال زاده باشد بی شک
هر کس به ولایت تو باور دارد
با دشمن او بگو رهایم سازد
دست از سر و احوال دلم بر دارد
ای اهل سقیفه بارتان بر دارید
من حیدریم سر به سرم نگذارید
عرش و ملکوت وسعت خوان شماست
خورشید تلالوئی زچشمان شماست
دلتنگ صدایتان شده جبرائیل
وابستگی اش به صوت قرآن شماست
من هم ز قبیله ی اصیلی هستم
کز صبح غدیر خم مسلمان شماست
اوجی بدهید این زمین خورده ی تان
محتاج به پینه های دستان شماست
بابا... دل من مثل یتیم کوفه
در حسرت یک تکه ای از نان شماست
نعلین و لباس وصله دارت آقا
از روی تواضع فراوان شماست
ای همدم نا شناس نخلستانها
ای غربت محض!!! مرد مردستانها
ای رزق زمین و آسمان از کرمت
عیسی شده احیا زمسیحای دمت
آنقدر که چشمهای تو خونگرمند
گشتم بخدا شهید ابروی خمت
با یک نگهت پر از اجابت کردی
هر کس که دعا کرد به زیر علمت
ای صاحب ذوالفقار با هر ضربه
صد کشته فتاد پای تیغ دو دمت
از لطف تو بود (مسلمت) شاعر شد
ای خلقت آفرینش از لطف کمت
بر روی لب تمام ایرانیها
این بیت شده اذن دخول حرمت
مرغ دل من چه خوش هوایی دارد
ایوان نجف عجب صفایی دارد
ای راه سعادت ای امیر دلخواه
ای بر همه ی علوم عالم آگاه
تنها تو به اندازه ی زهرا بودی
زین رو شده ای برای بانو همراه
در بدرقه ات همیشه زهرا می گفت
لا حول ولا قوه الا با الله
رو بند بزن که چشم زخمت نزنند
تا آمدنت نشسته ام چشم به راه
ای فاتح خیبر و حنین و خندق
پشت تو شکسته از بلایی جانکاه
احساس غریبی مکن امشب با ما
ای خانه نشین بگو چه گفتی با چاه
وقتی که لحد به روی زهرا می چید
تشیع جنازه ی خودش را می دید
هاشم طوسی
اشعار ولادت امام علی(ع) - محسن عرب خالقی
حج کعبه
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد
كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد
وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد
كعبه سه روز دور سر او طواف كرد
حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است
با جامهی سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل كعبه بر آمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت
حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به كوچهی تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری كن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بكش به روی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد
تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد
ای شاه حُسن با تو «گدا معتبر شود»
آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به كام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
پای تو هر کسی که نماند نماندنی است
محسن عرب خالقی
اشعار ولادت امام علی(ع) - حامد اهور
با آمدنت صحن زمین حرمت یافت
خورشید به دیدار جمال تو شتافت
مشتاق تو بود آنقدر دنیا که
در باز نشد، سینه ی دیوار شکافت
**
آمد که دهد به ماه و خورشید پناه
روشن شد از آیینه ی چشمانش ماه
دیوار شکست و عشق عالم آمد
در حلقه ای از نور و فرشته از راه
**
سرچشمه روشن جلال و جبروت
حیران کرامات نگاهت لاهوت
ای کاش که قسمت دل ما می شد
دریای کرم، قطره ای از آب وضوت
**
ما تشنه آفتاب چشمان توایم
محتاج تو و تکه ای از نان توایم
ای حضرت محراب، رجب تا رمضان
بالله قسم سه ماه مهمان توایم
**
تا در تن شعرهایمان، جان باقیست
تا خانه کعبه هست و ایمان باقیست
وقف تو تمام بیت ها، مصرع ها
تا جان به تن قافیه هامان باقیست
**
با آمدنت باب ولایت وا شد
توحید میان چشمهایت جا شد
تفسیر فقط ذیل نگاه تو رواست
قرآن بدون تو کجا معنا شد؟
**
امواج در اندیشه ی دریا شدنیم
در حسرت از نور سراپا شدنیم
چشمان امیدوار ما را بنگر
درخواست در امید امضا شدنیم
**
اثبات ولایت علی آسان است
چون شاهد ادعای ما قرآن است
در اصل طواف بی تولای علی
گردیدن دور پیکری بی جان است
**
بر حُسن تو دیده را گشودند همه
وقتی که تو بودی و نبودند همه
اینکه هدف از مدینه و مکه تویی
شعریست که شاعران سرودند همه
حامد اهور
اشعار ولادت امام علی(ع) - علی اکبر لطیفیان
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو اينگونه خريدارم كرد
كافري بيش نبودم عَلَوي ام كردي
نفس عشق شما بود كه بيدارم كرد
كار و بار ِدلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق ، مرا شُهره ي بازارم كرد
تا قيامت به خدا گردن من حق دارد
آن كسي را كه سر كوي تو بيمارم كرد
سايه ي لطف خودت را ز سرم كم نكني
بركت سايه ي تو لايق دربارم كرد
كيميايي بنما تا زر نابم سازي
اربعيني بطلب تا كه شرابم سازي
اي علمدار خدا صاحب شمشير دو سر
اسدالله ترين اي زرهِ پيغمبر
هر كسي در پي آن است به جايي برسد
سر نهادن به كف پاي تو مارا خوشتر
يكي از پا به ركابان حريمت حمزه
گوشه اي از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه اي را كه تو در غزوه ي احزاب زدي
از عبادات ملك،جن و بشر سنگين تر
كس جلودار تو اي حيدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوي تو باب الخيبر
بي سبب نيست كه عباس زره ميپوشد
در دلِ علقمه ميگفت اناابن الحيدر
يل شمشير زن قطب جهان ميباشي
اسدالله زمين شير زمان ميباشي
قامتي نيست كه در پيش قدت تا نشود
ملكي نيست كه تا پيش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حريمت مريم
گر نيفتد ز نفس مادر عيسا نشود
هر كسي قنبرتان را به تمسخر گيرد
به زميني تو بكوبيش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر اين نخل رطب ميريزي
خار اين نخل محال است كه خرما نشود
هر كسي خادم دربار تو در عالم نيست
ميتوان گفت كه از سلسله ي آدم نيست
علي اكبر لطيفيان
**
از وبلاگ من غلام قمرم
اشعار ولادت امام علی(ع) - داود رحیمی
از ابتدا که عالم امکان درست شد
لوح و قلم، ستاره و کیهان درست شد
غیر از خدا، علی و پیمبر کسی نبود
از نور مرتضی گلِ انسان درست شد
وحی از خدا به حضرت ختم الرُسل رسید
دائم علی نوشت و قرآن درست شد
اصلاً تمام دین ز علی گفتن است و بس
محض ولای اوست مسلمان درست شد
او اولین کسی است که "أشهد" سروده است
این جا به بعد بود که ایمان درست شد
جمعی محب و عاشق حیدر به دور هم
گرد آمدند و ملت ایران درست شد
ایرانیم و شیعه ی حیدر، هزار شکر
عمرم شده است بیمه ی حیدر، هزار شکر
شکر خدا که این دل من هم شکار شد
آن قدر از شراب علی زد، خمار شد
مست علی و مات جمال خدایی اش
عشقش هبوط کرد و زمین بی قرار شد
این شیر شرزه کیست که مستانه می رسد؟
ارباب عالم است، به دُل دُل سوار شد
از راه می رسد که قیامت به پا کند
او یک نگاه کرد و جهان تار و مار شد
تیغ دو دم به دست علی چرخ می زند
بیچاره آن کسی که به تیغش دچار شد
یک مدعی پرید و ز خندق عبور کرد
تا خواست حرکتی بکند خوار و زار شد
همسایه ی خداست علی پس عجیب نیست
دیوار کعبه جامه دران "مَستِ جار" شد
این کار حیدر است که در لیلة المبیت
خفتن میان حادثه را عهده دار شد
آقا شدن فقط و فقط کار حیدر است
شیعه تمام عمر بدهکار حیدر است
شکر خدا ولایت حیدر به ما رسید
توفیق عشق آل پیمبر به ما رسید
روزی که روزیِ همه تقسیم کرده اند
گنج گدایی از درِ این در به ما رسید
وقتی خدا به بنده ی خود کار می سپرد
اربابی از شما شد و نوکر به ما رسید
ما که برای عشق لیاقت نداشتیم
این ها هم از عنایت مادر به ما رسید
"زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم"
از یمن اوست این همه گوهر به ما رسید
از ماجرای شام و مدینه... ولایتت
با خطبه های همسر و دختر به ما رسید
گر کربلا نبود علی هم نداشتیم
عشق "علی" ز روضه ی "اکبر" به ما رسید
روضه نخوانده شعر پر از شور و شین شد
بی اختیار قافیه ام یا حسین شد
شکر خدا به دام شما دل اسیر شد
تا نوکر سرای شما شد امیر شد
زینب، حسن، حسین و کلثوم و مرتضی
هر یک شبیه فاطمه خیر کثیر شد
هر کس گدای خوان شما شد بزرگ شد
هرکس نشد ذلیل و زبون و حقیر شد
باید حسین حسین کنید ای ملائکه
فطرس حسین گفت و پرید و سفیر شد
بی تو خزان تمام دلم را گرفته بود
با نامتان هوا چقدر دل پذیر شد
ای کاش حرف پشت سرم اینچنین شود
این هم جوان سینه زنی بود و پیر شد...
داوود رحیمی
**
از وبلاگ حسینیه
اشعار مدح حضرت امیر المونین(ع) - علیرضا دهقانیان
چه جانماز پي اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
علي حقيقت روز است و هيچ جايز نيست
كه در مقابل شب انعطاف بر دارد
دو سوي اين كره هر يك قلمروي دارند
نشد جداييِ شان ائتلاف بردارد
شبيه خواب سحر سطحي است و زود گذر
كسي كه دست از اين اختلاف بر دارد
دوباره مثل علي زاده مي شود ، اما
اگر دو مرتبه كعبه شكاف بر دارد
اگر كه حرمت مولا نبود ، ممكن بود
خدا ز خلق خود امر طواف بر دارد
علیرضا دهقانیان
اشعار مدح امیرالمومنین(ع) - امیر اکبرزاده
ميگيري از نگاه فرشته قرار را
مي آوري به وجد تو پروردگار را
هستي همين كه آينه ي رؤيت تو شد
دست تو پاك كرد ز رويش غبار را
در بستر رسول ،خدا شرح داده است
فرق تو را و غيرت ياران غار را
از خاك گرده هاي تو ميچيند آسمان
يك كهكشان ستاره ي دنباله دار را
در خواب خود كوير شبي ديده چيده است
از دشت پينه كاري دستت بهار را
هر شب كنار بستر تو ،خواب ،ديده است
خواب ِ به خواب رفتن شب زنده دار را
نه شوق نان ، شوق نگاه تو ميكشد
هرشب كنار پنجره ها انتظار را
هم بازي شبانه ي طفلان بي پناه
در دست تو گذاشت خدا ذوالفقار را
چرخيد چرخ چاه شب و روز و چشم تو
تنها چشيد غُصه ي اين كج مدار را
امير اكبر زاده
**
از وبلاگ من غلام قمرم
اشعار مدح امیرالمومنین(ع) - جواد حیدری
تا حاجت تمام دلم را روا کند
باید خدا به پای علی ام فدا کند
آن قدر قیمتی است فدای علی شدن
خود را فداش حضرت خیر النسا کند
شیعه شدن که آرزوی هر پیمبری است
آن رتبه است که فاطمه باید عطا کند
چه حل شود چه حل نشود مشکلات من
من راضی ام به آن چه مشکل گشا کند
آن کس که اختیار دو عالم به دست اوست
اصلاً عجیب نیست که کار خدا کند
از لا به لای خلق قیامت که می شود
بر گردن علی است که ما را سوا کند
عمری نشسته ایم به پای محبتش
فردای حشر فاطمه با ما چه ها کند
حتی حسین با همه ی دستگیری اش
با مهر مرتضی است به ما اعتنا کند
نیمه نگاش حضرت عباس می شود
او قادر است خلقت عباس ها کند
اهل کرم معطل خواهش نمی شوند
او حاجت نخواسته را هم عطا کند
جواد حیدری
اشعار ولادت امام علی(ع) - یاسر مسافر
نگاهی کرد مولا جان گرفتم
نفس زد با دمش ایمان گرفتم
تکلم کرد و من قرآن گرفتم
و از او درس یک انسان گرفتم
مگر مثل و نظیرش هست هیهات
مگر هست این چنین سرمست هیهات
الا مولود خانه زاد کعبه
سبب ساز طواف آباد کعبه
تو بودی علت ایجاد کعبه
علی پیغام حج و داد کعبه
تویی چون روز روشن تر ز خورشید
خدا را دید هر کس که تو را دید
صراط و محشر و میزان تویی تو
و هم پیدا و هم پنهان تویی تو
مراد و مرشد سلمان تویی تو
عزیز ملت ایران تویی تو
لقب هایت تماما کبریایی
علی اعلا و عالی ایلیایی
به غیر از تو امیر لو کشف کیست ؟
طریق و مقصد و راه و هدف کیست ؟
مسیحا و شهنشاه نجف کیست ؟
دلیل مستی و شور و شعف کیست ؟
مرا زلف پریشان داده ای تو
دل دل مرده را جان داده ای تو
هرآنکس در سقیفه هست پست است
به غیر از جام تو هر مست پست است
به جز تو هرکسی دل بست پست است
زمهرت آنکه دل بگسست پست است
بکوش ای دل که دلبر گونه باشی
علی محور وَ حیدر گونه باشی
غلوکاران و منکرهای مولا
به دوزخ می نشینند روز محشر
تمام پیروان راه حیدر
مطیع و گوش بر فرمان رهبر
همان رهبر که نسلش نسل کوثر
الهی دشمنانش خار و مضطر
الا تنها ترین همتای زهرا
امام و دلبر و آقای زهرا
تپش های دل شیدای زهرا
قسم بر ذکر یا مولای زهرا
نگاهی کن غلام بینوا را
و امضا کن برات کربلا را
یاسر مسافر
اشعار مدح و میلاد امیرالمومنین علیه السلام - وحید قاسمی
پیغمبران عرش خدا در تحیُرند
بر ساحت مقام شما غبطه می خورند
تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید
از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید
عیسی به محض خنده تان خنده می كند
صد مرده را نگاه شما زنده می كند
عمر بلند خضر نشان عنایتت
او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت
موسی برای معجزه ی ادعای خویش
با ذكر «یا علی» به زمین زد عصای خویش
داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست
او ذاكر بزرگترین هیئت خداست
چشم امید حضرت ایوب سوی توست
دست نیاز بیعت ایوب سوی توست
نوح نبی برای مدارای سرنوشت
بر بادبان كشتی خود «یاعلی» نوشت
نور محبت تو به یونس حیات داد
او را ز دخمه ی دلِ ماهی نجات داد
لقمان نشست محضرتان و فخیم شد
او پای منبر سخنانت حكیم شد
یعقوب با توسل بر تو شفا گرفت
بر دیده خاك پای تو را توتیا گرفت
یوسف اگر ز چاه حسادت رهیده شد
او با نخ عبای تو بیرون كشیده شد
باد صبای مُلك سلیمان شمیم توست
قالیچه ی پرنده ی او هم گلیم توست
الیاس خادم حرم عترت شماست
او ریزه خوار سفره ی پر بركت شماست
وِرد لبان صالح و ادریس یا علی ست
پیر طریق بندگی انبیا علی ست
وحید قاسمی
اشعار مدح امیرالمومنین علیه السلام - لطیفیان
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو این گونه خریدارم كرد
كافری بیش نبودم عَلَوی ام كردی
نفس عشق شما بود كه بیدارم كرد
كار و بار دلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق، مرا شُهره ی بازارم كرد
تا قیامت به خدا گردن من حق دارد
آن كسی را كه سر كوی تو بیمارم كرد
سایه ی لطف خودت را ز سرم كم نكنی
بركت سایه ی تو لایق دربارم كرد
كیمیایی بنما تا زرِ نابم سازی
اربعینی بطلب تا كه شرابم سازی
ای علمدار خدا! صاحب شمشیر دو سر
اسدالله ترین! ای زرهِ پیغمبر
هر كسی در پی آن است به جایی برسد
سر نهادن به كف پای تو ما را خوش تر
یكی از پا به ركابان حریمت حمزه
گوشه ای از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه ای را كه تو در غزوه ی احزاب زدی
از عبادات ملك، جن و بشر سنگین تر
كس جلودار تو ای حیدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر
بی سبب نیست كه عباس زره می پوشد
در دلِ علقمه می گفت انا بن الحیدر
یل شمشیر زن قطب جهان می باشی
اسدالله زمین شیر زمان می باشی
قامتی نیست كه در پیش قدت تا نشود
ملكی نیست كه تا پیش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حریمت مریم
گر نیفتد ز نفس، مادرِ عیسا نشود
هر كسی قنبرتان را به تمسخر گیرد
به زمینی تو بكوبیش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر این نخل رطب می ریزی
خار این نخل محال است كه خرما نشود
من دخیل حرم شاهِ نجف می باشم
هو مدد گر گره ی نوكریم وا نشود
هر كسی خادم دربار تو در عالم نیست
می توان گفت كه از سلسله ی آدم نیست
علی اکبر لطیفیان
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
وقتی غزل به نام تو آغاز می شود
وقتی غزل به نام تو آغاز می شود
درها به روی لوح و قلم باز می شود
تازه شروع قافیه پردازی دل است
وقتی غزل بنام تو آغاز می شود
یک کاروان ملائکه همکار شاعرند
تا اینکه واژه قافیه پرداز می شود
اصلا خدا به شعر علی میکند نظر
چونکه همیشه شعر تو ممتاز می شود
مولا محبتم و تمام ارادتم
با گفتن غزل به تو ابراز می شود
ساقی نشسته ام به هوای حواله ای
کافی بود مرا ز شرابت پیاله ای
شعری حواله کن که دلم را تکان دهد
در شعر من حضور خودت را نشان دهد
شعری بده که کار مسیحا دمی کند
گر خوانمش به مرده به او روح و جان دهد
در گفتن و سرودن فضل و کمالتان
در ابتدای راهم و من را توان دهد
من جمکرانی ام دل من پرکشیده است
شعری بده که بوی امام زمان دهد
آقا سحر شده به موذن اشاره کن
بالای مأذنه برود تا اذان دهد
الله اکبر از قمر نیمه رجب
الله اکبر از پسر نیمه رجب
در دست فاطمه پسری جلوه گر شده
به به پسر نگو قمری جلوه گر شده
همچون صدف که در دل خود پرورش دهد
کعبه شکافته گوهری جلوه گر شد
در خانه خدا به خداوند لم یزل
گویا پیمبر دگری جلوه گر شد
بر شهر علم و دانش پیغمبر رئوف
از لطف حق ببین چه دری جلوه گر شده
مادر موحد و پدرش هم که متقی
این خانواده را ثمری جلوه گر شده
کعبه به طوف روی تو احرام بسته است
عمری به شوق دیدنت اینجا نشسته است
خلقت بدون تو که تکامل نداشته
دنیا به عطر و بوی شما گل نداشته
روز تولد تو همان روز ابتداست
در خلق تو خدا که تعلل نداشته
آری دریده پیرهن صبر خویش را
کعبه دگر به سینه تحمل نداشته
آدم هوای وصل تو را کرده،ورنه او
اندر بهشت میل تناول نداشته
تو آمدی که باعث میزان حق شوی
دنیای بی شما که تعادل نداشته
با دست خویش نور تو را حق که آفرید
مهر و محبت تو از آنجا به ما رسید
میلاد یعقوبی
موضوعات مرتبط: میلاد امیرالمومنین ع
اشعار مدح و میلاد امیرالمومنین علیه السلام
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبله ایمان رسیده است
از آسمان حقیقت قرآن رسیده است
شأن نزول سوره «انسان» رسیده است
وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند
در قاب كعبه وجه خدا را نشان دهند
روزی كه مكه بوی خدای احد گرفت
حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت
دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت
خانه ز نام صاحب خانه مدد گرفت
از سمت مستجار، حرم سینه چاك كرد
كوری چشم هرچه صنم سینه چاك كرد
وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف كرد
وقتی علی به خانه خود اعتكاف كرد
وقتی خدا جمال خودش را مطاف كرد
كعبه سه روز دور سر او طواف كرد
حاجی شده است كعبه و سنت شكسته است
با جامهی سیاه خود احرام بسته است
از باغ عرش رایحه نوبر آمدهست
خورشید عدل از دل كعبه بر آمدهست
از بیشهزار شیر شجاعت در آمدهست
حسن خدای عزوجل حیدر آمدهست
جانِ جهان همین كه از آن جلوه جان گرفت
حسنش «به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما!
ای منتهی به كوچهی تو ردّ پای ما!
ای بانی دعای سریع الرّضای ما!
پیر پیمبران، پدری كن برای ما!
لطف تو بوده شامل ما از قدیمها
دستی بكش به روی سر ما یتیمها
پشت تو جز مقابل یكتا دو تا نشد
تیر تو جز به جانب شیطان رها نشد
حق با تو بود و لحظهای از تو جدا نشد
خاك تو هر كسی كه نشد توتیانشد
ای شاه حُسن با تو «گدا معتبر شود»
آری! «به یمن لطف شما خاك زر شود»
ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما!
شیرینی اذان و اقامه به كام ما!
تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما
«ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما»
این حرفهای آخر شعر است و خواندنی است
پای تو هر کسی که نماند نماندنی است
محسن عرب خالقی