اشعار ولادت حضرت جواد الائمه(ع) - مهدی نظری

 

ماخشكساليم و شما باران مايي

درياي لطف و فضل بي پايان مايي

 

وقتي كه اسم فاطمه روي لب ماست

بوي تو مي آيد، يقين مهمان مايي

 

شاگرد درس تو كرامت پيشه گان اند

استاد درس مكتب عرفان مايي

 

  هركس كه باشد منكرت پست است اما

من مطمئنم اينكه تو، قرآن مايي

 

آنكس كه با تو رفت بيراهه نرفته

دركشتي فيض خدا، سكان مايي

 

ازلطف و احسان شما، ازعلم و جودت

بي پرده مي گويم شما ايمان مايي

 

تو در دل خوبان عالم جاي داري

زيرا كه نور ديده سلطان مايي

 

چشم و چراغ هشتمين ماه خدايي

يعني كه فرزندعلي موسي الرضايي

 

آنقدركه چشمان زيباي تو ناز است

مانند سجاده به طاق عرش باز است

 

وقتي كه اسم تو مي آيدآسمان هم...

...با ذكرنامت غرق در سوز و گداز است

 

يك دوقدم بردار كه عالم ببيند

خاك زمين ازگامهايت دلنواز است

 

روزقيامت مي شود فهميد اين را :

هركس كه قدري با تو باشد سرفراز است

 

ماراهم از حال دعايت جرعه اي ده

آقا امامت كن بيا وقت نماز است

 

مرغ سحر ديشب تمام ذكرش اين بود

نام جواد از روز اول چاره ساز است

 

وقتي كه تو روبه خدا غرق دعايي

انگار كه حيدر كنار جانماز است    

 

 مارا بخر تا كه براي تو بمانيم

روزيمان كن تا گداي تو بمانيم

  

در هر نگاه تو صفارا مي توان ديد

قطعا علي موسي الرضا را مي توان ديد  

 

درنيمه شبهاي خدايي تو آقا

هرشب سرشك ربّنا را مي توان ديد

 

آقا بجان نوكرانت كفر اين نيست

درچشمهاي تو خدا را مي توان ديد

 

دست گدا وقتي كه سوي تو دراز است

لطف امام مجتبي را مي توان ديد

 

هرشب كنار سفره ات خضر و كليم اند

چون حضرت خيرالنسا را مي توان ديد

 

عالم فقير دستهايت هست زيرا

درخانه تو انبيارا مي توان ديد

 

از آسمان كاظمين ازروي گنبد

گلدسته هاي كربلا را مي توان ديد

 

از صحن تو تا كربلا يك راه دارد

يك جاده اي كه نام ثارالله دارد  

 

مهدی نظری

**

 اشعار میلاد حضرت علی اصغر(ع) - محسن اولاد

 

در واژگان شعر من طفلی بخواب است

گویی که او دردانه ی ناز رباب است

 

لالا بخواب آرام ای زیبای بابا

حالا که بابایت به لبخندی مجاب است

 

شاعر به لبخندش  شدم وقتی که خوابید

شاعر نه ؛ بیتابی که خود در پیچ وتاب است

 

اشکی میان واژه های شعر خندید

یعنی که خون او به فردایی حساب است

 

لبخند تو ؛ آری تمام جرمت این بود

تیری به لبخندت ببین حالا جواب است

 

گل غنچه ؛ای غلتان خون در اوج معنی

یعنی که اینجا نقطه اوج کتاب است

 

محسن اولاد

**