آري بعضي حرفها تف سربالاست ....
بسم الله ...
نظرسنجي (طرح صلوات براي مهدي فاطمه) يادتان نرود...
آري بعضي حرفها تف سربالاست .... در دارالمومنين سبزوار
س ن(سر در نوشت ): اشک را آهسته در لبخند پنهان مي کنم تا دلش غمگين نگردد هر كسي با ما نشست ...
معمار کبير انقلاب : اگر مرا خدمتگزار بگوييد بهتر از آن است که رهبر بگوييد .
آقاي رئيس ما در هيچ قالبي نمي گنجد ( معرفي كارمندان اداره به جاي ارباب رجوع به خبر نگار ==> اين تيتر يك مطلب واقعي است )...
از زماني که خبر را در سلام سبزوار خواندم در پوست خودم نمي گنجيدم . فقط خدا خدا مي کردم که اين خبر صحت داشته باشد خيلي با خودم کلنجار رفتم و بالاخره با هماهنگي يکي از دوستانِ مشتاق تصميم گرفتيم وقتي بگيريم و يک ملاقات کوچک با آقاي رئيس داشته باشيم . نوع دعاهاي من در اين چند روز عوض شده بود ؛ خدايا يعني مي شود آقاي رئيس به ما رخصت بدهند و بتوانيم ايشان را ملاقات کنيم .بايد نذري مي کردم ....
با هزار اميد و آرزو راه افتاديم به طرف اداره آقاي رئيس (اداره شخصي است و مال آقاي رئيس ) وارد شديم و از طبقه اول ما را راهنمايي کردند به طبقه دوم جايي که دفتر آقاي رئيس آنجا بود . وارد اتاق شديم ، مسئول دفتر ايشان نگاهي به سر تا پاي ما انداخت و وقتي از هدف ما که مصاحبه و ملاقاتي با آقاي رئيس بود مطلع شد ؛ با نگاهِ عاقل اندر سفيهي گفت : مي دانيد از موقعي که اين خبر پخش شده ،چقدر سر ايشان شلوغ است . حتي مسئولين کشوري و لشکري تقاضاي وقتي قبلي براي ملاقات با ايشان را دارند.بروید ایشان وقت ندارند.
از تعجب چشمهايمان داشت در مي آمد *مسولین کشوری و لشکری ؟؟؟ حق داشت آنطور نگاهمان کند * با هزار التماس و خواهش و اينکه ما همشهري هستيم و کلي دعا کرديم و نذر کرديم ، بالاخره گفت : (( يک جوري بين کساني که تقاضاي ملاقات دارند براي شما هم وقتي خالي مي کنم )) . ذوق کرده بوديم .چند صفحه دفترش را ورق زد بالاخره گفت : (( 15 روز بعد ساعت 16:14 دقيقه و 45 ثانيه)) !!!!!!!
با تعجب گفتم : اين چه مدل وقت دادن است . ضمنا اين ساعت که ساعت اداري نيست باز هم نگاهي معني دار به ما کرد و گفت : من که توضيح دادم . ضمناً شما فقط 3 دقيقه و 13 ثانيه وقت مصاحبه داريد .!!!!!!! ديگر جايي براي بحث نبود .
با شوق تمام اين خبر را به تمام دوستانمان گفتيم . همه به حال ما غبطه مي خوردند و بعضي ها هم حسودي مي کردند، براي همين از آن روز به بعد هر چه پول داشتم صدقه مي دادم که چشمشان در بيايد و نتوانند ما را چشم بزنند .و منتظر شدیم تا روز موعود فرا برسد .
(قبلاً با دوستم هماهنگ كردم و گفتم : چون زمان ما به ثانيه ها بسته است هر 5 ثانيه به من هشداري بدهد . مثلاً پايش را به پايم بزند و هر چه رو به اتمام وقت بوديم محکم تر که من متوجه گذشت زمان بشوم)
خلاصه کنم که رفتيم ملاقات آقاي رئيس و وارد اتاقش شدیم ...خبري از آقاي رئيس نبود . نگاهي به دور و بر انداختيم ديديم آقاي رئيس روي زمين نشسته و محكم پايه هاي ميزش را چسبيده . (آقاي رئيس مجبور بود همانطور جواب ما را بدهد.)
- سلام آقاي رئيس
+ سلام عليکم و رحمه ا...
- ممنون که محبت کرديد و ما رو هم پذيرفتيد که با شما ملاقات کنيم.
+ (سري تکان داد ...)
- آقاي رئيس بفرماييد هدف شما از اينکه کارمندان اداره خود را به جاي ارباب رجوع به خبر نگار معرفي کرديد چه بوده است؟
+مگر شما فرمايشات رهبري را گوش نمي کنيد ؟! ظاهرتان که به ولايي ها مي خورد خود آقا فرمودند که کاري نکنيد که باعث دلسردي و القاء نا اميدي در بين مردم شويد و خودتان فكر كنيد اگر ارباب رجوع واقعي مصاحبه مي كرد ، الان نه شما اينجا بوديد و شايد نه من !!! و آبروي شهرمان هم مي رفت . (لبخندي از رضايت بر لبانمان نقش بست و البته شرمنده شديم که چرا حواسمان به حرفها ي آقا-رهبري- نيست)
- آقاي رئيس بفرماييد اين ايده چگونه به ذهن شما رسيد ؟
+ من هميشه دنبال تنوع ، ايجاد و القاء فضاي مثبت هستم بعد از اينکه شنيدم اين خبرنگار براي تهيه گزارش آمده اند، ناگهان اين فکر به مغزم خطور کرد و ترس اينکه مبادا آبروي شهرمان برود به چند نفر از زيردستانم در اداره دستور دادم خود را به جاي ارباب رجوع به خبرنگار برسانند و جوابش را بدهند و بگویند که اوضاع اداره ما در این شهر بسیار روبراه است.
- آقاي رئيس چرا از خود مردم و ارباب رجوعان مردمي استفاده نکرديد؟
+ شما که محيط و مراجعه کنندگان ما را بهتر مي شناسيد کساني که اينجا مي آيند نه سرو وضع مناسبي دارند و نه سواد – خيلي هايشان هم بلد نيستند حرف بزنند و همچنين تمام وقت به فکر فرمايش رهبري و آبروي شهرمان بودم . به نظر من این ها را به اداره هم نبايد راه داد – اصلاً اين ها آبروي شهر را برده اند بايد در منطقه اي که اين ها زندگي مي کنند حصاري کشيد و اجازه نداد از آن خارج شوند و براي تهيه بعضي اقلامشان هم با هلي کوپتر و ... مايحتاجشان را از آسمان برايشان انداخت.
(فکمان افتاده بود . حس تكبير گفتن را داشتم . به فکرم رسيد امام جمعه محترم يک هفته خطبه ها را بدهند ايشان بگويند . چون مطالبشان خيلي پر مغز، شيوا وكوبنده است. ما اين گونه افراد نابغه در شهرمان ، با اين فکر ِ باز را داريم ولي کسي آن ها را نمي شناخته . بايد ممنون خبرنگاري باشيم که کاري کرد که ايشان شناخته شوند.)
- آقاي رئيس بسيار شيوا و کوبنده فرموديد ، چه صحبتي با مسئولاني که براي تشکر به ديدار شما مي آيند مي کنيد؟
+ به همه آنها تذکر مي دهم ، مملکت ما که مملکت اسلامي است بايد خالي از فقر باشد براي همين سعي کنيد هر طور شده و با هر سلاح ممکن به جنگ با فقرا برويد .اينها را که جلوه شهر را زشت مي کنند به گونه اي که زياد از بودجه بيت المال صرف نشود از چرخه خارج کنيد.
- آقاي رئيس آيا گله اي هم از کسي داريد ؟
+ بله از تمام خبرنگاران و خبرگزاريهايي که توصيف اين عمل من را شنيدند و حتي يک مصاحبه خشک و خالي هم با من نکردند و رسالت خود را فراموش کردند گله دارم .هم چنين از مسئولين شهر هم گله دارم که هيچ تشکري از من نکردند به نظر من آنها دنبال پول و منافع خودشان هستند و اصلاً به فکر مردم نيستند.
- آقاي رئيس ممنون بابت محبتي که کرديد و با ما صحبت کرديد ظاهراً وقت ما رو به اتمام است آيا با شهروندان و همشهريانتان صحبتي داريد؟
+ بله به همه آن ها سفارش مي کنم که نهج البلاغه و مخصوصا نامه ی ۵۳ که به مالک نوشته شده را بخوانند (+) و هميشه هم صحبت هاي رهبري را سرلوحه ی کارهای خود قرار دهند . تا در مواقع ضروري بتوانند بهترين تصميم ها را بگيرند.
- متشکريم آقاي رئيس . خدانگهدارتان
+ (سري تکان دادند )
اميدوارم اين زحمت ما مرضي درگاه حق و هم شهري هاي عزيز قرار بگيرد و از دوستاني كه اين متن را مطالعه ميكنند تقاضا دارم با ثبت نظرشان همگي تقاضاي ترفيع به اين رئيس محترم را از مسئولين و مقام ارشد اين اداره مردمي را بنمايند .بعد اينکه اين مصاحبه را تنظيم کردم و روي وبلاگم قرار دادم بايد 15 تا 20 روز استراحت کنم چون طبق قرار دوستم هر 5 ثانيه آن قدربا پايش به پايم زد و در ثانيه هاي آخر آن قدر محکم زد که تمام ساق پايم کبود شده است .
آقای رئیس متاسفم پای تخت( میز) شما کج (لق)شده است...
آقای رئیس میدانی اداره ی شما برا چه تاسیس شد؟جایگاه محرومان در تفکر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه ) : محرومان, مستضعفان, پا برهنه ها, كوخ نشينان, زاغه نشينان و در يك كلام ((طبقات پايين اجتماع)),از جمله مسايلى بود كه حمايت و دفاع از آنان, بخش مهمى از توجه امام مستضعفان و محرومان را به خود معطوف داشته بود. تا جايى كه آنان به عنوان پرچمداران اسلام ناب محمدى (صل الله علیه و آله و سلم)در مقابل اسلام آمريكايى مطرح گرديدند. مترادف شدن اسلام فقراى دردمند, اسلام پابرهنگان, اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم آور محروميتها, اسلام مستضعفان با اسلام ائمه هدى عليهم اسلام, اسلام عارفان مبارزه جو و پاك طينتان عارف و خلاصه, اسلام ناب محمدى(صل الله علیه و آله و سلم) از يك سو و تقابل آن با اسلام سرمايه دارى, اسلام مرفهين بى درد,اسلام التقاطى, اسلام فرصت طلبان, اسلام مقدس نماهاى بى شعور يا اسلام آمريكايى از ديگر سو, نشانگر اهميت والايى است كه طبقات پايين اجتماع در نزد امام خمينى دارند
مقام معظم رهبري : اگر ديديد كه در مدير، رفتار نادرستى هست، آن را به مراكز خودش منتقل كنيد؛ كه حالا آن مراكز، يا مقام بالاتر است يا دواير ديگرى است كه آنها بايد مطلع باشند. يك وقت، كسى فساد ايجاد مىكند؛ كسى اختلال در كارها ايجاد مىكند؛ كسى رشوهخوارى مىكند؛ كسى مراجعين را معطل مىكند؛ كسى مراجعين را دلسرد مىكند ... او بايد شناسايى شود. بعضى كسان در برخى از تشكيلات دولتى هستند كه مراجعين را دلسرد مىكنند. كارشان اين است كه هر كس به آنجا مراجعه كند، وقتى برگردد، نسبت به همهى تشكيلات، عقدهدار خواهد شد. كارشان اصلاً اين است: دشمن و ناراضى درست كردن! اينها بايد شناسايى شوند. چه كسى مىتواند اينها را در داخل تشكيلات عظيم كشور شناسايى كند؟ چه كسى مىتواند اينها را به جاهاى خودش معرفى كند؛ به مسؤولين معرفى كند كه مجازات يا تعقيبشان كنند؟ چه كسى مىتواند از نفوذ عناصر دشمن در داخل بعضى از تشكيلات ما جلوگيرى كند؟ديدار اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، كارخانهها وبيمارستانهاى سراسر كشور (۱۳۷۱/۰۶/۰۴)
مقام معظم رهبري : هميشه اين ملت نياز دارد به مسابقه ى خدمت رسانى ميان مسؤولان؛ هميشه اين ملت نياز دارد به اينكه مسؤولان او پاسخگوى مسؤوليتهاى بزرگ خودشان در مقابل ملت باشند و روح پرسشگرى در مردم وجود داشته باشد و هميشه زنده بماند. اينها شعارهاى گذرا نيست؛ ابعاد و جوانب گوناگون وظايف ما مسؤولان و همچنين مطالبات ملت را براى ما روشن ميكند. حرم رضوي (۱۳۸۴/۰۱/۰۱)
والسلام علیکم و رحمه الله
روح اله غياثي
دوشنبه 1390/02/19
سلام به همه الا انقلاب فروش...