اشعار و مراثی شهادت جواد الائمّه علیه السلام شعر شهادت جوادالائمه علیه السلام 1
باب المراد غریب
طائر عرشم ولى پر بسته ام
یاد دلدارم ولى دلخستهام
آسمانم بى ستاره مانده است
درد من را سوى غربت رانده است
نالهها مانده است در چاه دلم
قاتلى دارم درون منزلم
من رضا را همچو روحى بر تنم
هستى و دارو ندار او منم
ضامن آهو مرا بوسیده است
خندهام را دیده و خندیده است
بر رضا هركس دهد من را قسم
حاجتش را مىدهد بى بیش و كم
لالهاى در گلشن مولا منم
غصه دار صورت زهرا منم
زهر كین كرده اثر رویم ببین
همچو مادر دست بر پهلو غمین
در میان حجرهاى در بستهام
بى قرارم، داغدارم، خستهام
این طرف یا فاطمه باشد جواد
آن طرف دشمن ز حالش گشته شاد
این طرف درد و غم و آه و فغان
آن طرف هم دختران كف زنان
كس نباشد بین حجره یاورم
من جوانمرگم، شبیه مادرم
ریشهها را كینهها سوزانده است
جاى آن سیلى به جسمم مانده است
حال كه رو بر اجل آوردهام
یاد باباى غریبم كردهام
نیست یك درد آشنا اندر برم
خواهرى نبود كنار پیكرم
تشنه لب در شور و شینم اى خدا
یاد جدّ خود حسینم اى خدا
جواد زمانی
ماه کاظمین
سلام من به نور عین زهرا
جواد ، ماه کاظمین زهرا
سلام من به غربت حریمش
به کاظمین و صاحب کریمش
سلام من به قلب بیقرارش
که سوخته ز یار نابکارش
سلام من به غربت نگاهش
به چشم های منتظر به راهش
سلام من به حال احتضارش
به لحظه های سخت انتظارش
دلش به دام عشق مبتلا بود
در انتظار مقدم رضا بود
به حال مرگ فتاده محتضر بود
منتظر هم پدر و پسر بود
درون حجره بسکه ناله ها زد
شراره بر تمام لاله ها زد
قتلگهش میان مسکنش بود
وای خدا قاتل او زنش بود
سیلی کین به چهره شرف زد
کنار پیکرش نشست و کف زد
درون حجره قلب لاله میسوخت
برون حجره خصم شعله افروخت
شروع به پایکوبی از جفا کرد
فاطمه را به غصه مبتلا کرد
دل ببرد به راه کاظمینم
زائر بارگاه کاظمینم
همان سرا که زائری ندارد
همان وطن که غم از آن ببارد
دو یاس خسته در نهاد دارد
امام کاظم و جواد دارد
عاشق پر بسته کاظمینم
کبوتر خسته کاظمینم
خدا کند رسم به کوی یارم
که تشنه می از سبوی یارم
سید محمد میرهاشمی
سلام به همه الا انقلاب فروش...