سبك: خرابه چراغونه امشب
حاج محمود كريمي ـ شب سوم محرم ۸۸

سؤال
امون از دلِ خونِ مادر
دو چشمونِ گريونِ مادر
شباي پريشونِ مادر
چه داغونِ مادر! (2)
*
امان از شبِ تارِ مادر
شده ناله‌ها يارِ مادر
غم و غصه‌ها كارِ مادر
چه بيمارِ مادر! (2)
* * *
مادر چرا اينقدر خسته و بي‌قراري؟
مادر چرا نيمه شب بر لبت ناله‌ داري؟
مادر چرا روز و شب از چشات خون مي‌باري؟
مي‌باري ـ مي‌باري
*
مادر چرا دشمنانت پر از كينه هستند؟
مادر چرا اومدند دستِ بابا رو بستند؟
مادر چرا از جفا در به رويت شكستند؟
شكستند ـ شكستند
* * * * *  * * * *
تو اي مادرِ آسموني
الهي كه پيشم بموني
شدي قد كمون در جووني
چرا نيمه جوني؟! (2)
*
چرا درد بازو مي‌گيري؟
چرا دست به پهلو مي‌گيري؟
چرا با حسن خو مي‌گيري؟
چرا رو مي‌گيري؟! (2)
* * *
مادر چرا عمرِ كوتاهت از غم خزان شد؟
مادر چرا بازوانت چنين ناتوان شد؟
مادر چرا كوچه اشكش برايت روان شد؟
روان شد ـ روان شد
*
مادر چرا اينقدر گريه از ما گرفتند؟
مادر چرا دشمنان دورِ بابا گرفتند؟
مادر چرا با لگد محسنت را گرفتند؟
گرفتند ـ گرفتند

ظهور
گریه‌كنای فاطمه، فاطمه یه پسر داره
كه نیمه‌ شبها تو بقیع، صورت رو خاكا می‌زاره
می‌گه مادر قربونتم، یه عمریه گریونتم
فدای غصه‌هات بشم، خودم بلا گردونتم
مادر می‌دونم یه روزی، به زخم تو نمك زدند
تو كوچه‌های مدینه، یه روز تو رو كتك زدند
مادر دلم خیلی خونه، اشك می‌ریزم دونه دونه
واسه عمو محسن خود، زار می‌زنم غریبونه
من می‌دونم كه عاقبت، ضرب عدو اثر گذاشت
چی‌کشیدی اون‌لحظه‌كه، تو روبه‌پشت درگذاشت
كوچه و میخ و سیلی و فدك برام دردِ همه
چهل تا مردِ جنگی و یه حیدر و یه فاطمه
مادرِ مهربون من، پیر شده‌ی جوون من
كی می‌شه من ظهور كنم تا كه بشی مهمون من

 

بی‌حرمتی
در میانِ كوچه‌ها دشمنی از سر گرفت
شعله‌ی این دشمنی دامنِ حیدر گرفت
حرفِ هیزم می‌زدند دشمنانِ ذوالفقار
آتش این دشمنی ناگهان بر در گرفت
آمدش تا پشتِ در فاتح قلبِ علی
او سراغ از لحظه‌ی مرگِ پیغمبر گرفت
بر سؤالش ضربه‌ی خشم دشمن شد جواب
كِشتی آلِ نبی ناگهان لنگر گرفت
دست زهرا چون علی تا كه با هم بسته شد
بین آن دیوار و در بر زمین بستر گرفت
مردمان بی‌وفا شاهد این ماجرا
وای از وقتی كه دل، دامنِ دلبر گرفت
دستِ دل گر خسته بود، پهلویش بشكسته بود
از برای یاری‌اش قوّتی دیگر گرفت
دشمن و ضرب و غلاف، فاطمه گرم طواف
ضربه‌ای زد قدرت از بازوی كوثر گرفت
عشق زهرا را عدو  تا به مسجد می‌كشید
فاطمه مشغول شد، حاجت از داور گرفت
لرزه بر عرش آمد و آسمان غرش نمود
حول و حوش فاطمه عالمی محور گرفت
هر قنوت فاطمه مملو از نفرین كه شد
شافع عالم علی، دستِ آن یاور گرفت
فطرس از این غصه‌ها شد غمینِ فاطمه
زیرِ پلكان دیدمش اشكِ چشمِ تر گرفت

 

بقیع
كی می‌شه تو مدینه پر بزنم زاری كنم
با صدای ناله‌هام آقامون و یاری كنم
تا كه اسمِ بقیع و به روی لبهام می‌آرم
غربتِ مادرش و به یاد مولام می‌آرم
اگه من برم بقیع با اشك و حسرت می‌نالم
خودم و مثل كبوتراش رو خاكا می‌مالم
دور قبرای خاكی كبوترا پر می‌زنند
دنبالِ یه قبر مخفی هر كجا سر می‌زنند
شنیدم‌شب كه می‌شه چراغاشون‌خاموش می‌شن
زائرا پشت همون پنجره‌ها بی‌هوش می‌شن
نیمه‌ی شب‌ها تو بقیع صدای ناله‌ای می‌آد
میون قبرا یكی زار می‌زنه خیلی زیاد
می‌گه غربتِ كوچه می‌زنه آتیشم مادر
یه روزی خودم می‌آم منتقمت می‌شم مادر

 

یاس
یاس یعنی بوی دل، بوی بهشت
یاس یعنی فاطمه، حیدر سرشت
یاس یعنی كمترین عمرِ جهان
یاس یعنی مادرِ صاحب زمان
یاس یعنی كوچه و آه و شرر
یك گل و یك غنچه با هم پشتِ در
یاس یعنی قوّتِ دستِ علی
هستِ او پیوسته با هستِ علی
یاس یعنی خانه داری نوجوان
مادری افتاده حال و نیمه جان
یاس یعنی شانه بر موی حجاب
ناله در بیداری و در وقت خواب
یاس یعنی حیدر و غسل و كفن
اشكِ چشمِ زینب و آه حسن
یاس یعنی یا حسینِ زیرِ لب
بوسه بر زیر گلویی نیمه شب
یاس یعنی مهدی و وقتِ ظهور
انتقام از غاصبین پر غرور
یاس یعنی انتقام از عاملین
سیلی محكم به روی قاتلین
یاس یعنی ما مدینه می‌رویم
با امیرِ بی‌قرینه می‌رویم

 

بی‌مادری
وای از غم بی‌مادری، یه دردِكه بی درمونه
حتی به فكرشم بودن جون و تن و می‌لرزونه
وای از دلِ بی‌مادرا كه زیرِ خاكِ گلشون
مادر دارا رو می‌بینند چقدر می‌سوزه دلشون
تا آخر عمر بی‌مادر ذكرِ مادر رو لبهاشه
خدا كنه كنارمون كسی بی‌مادر نباشه
اما بدون تو جمع ما غریب ترین بی‌مادراست
می‌دونی اسم اون چیه مهدی آلِ مصطفاست
قربون اون شالِ عزا، اشكای دونه دونه‌ات
شما بیا روضه بخون، كه ما بشیم دیونه‌ات
بگو چطور مادرتون، تو كوچه پژمرده شده؟
به پشت در تو آتیشا، چطور لگد خورده شده؟
بگو چطور تو مدینه، خون به دلِ زهرا زدند؟
لحظه‌ی غسلِ تن اون، غم به دلِ مولا زدند؟
بگو چطور به روی یاس، رنگِ غم و نیلی كشید؟
تو كوچه‌های بی‌كسی، به صورتش سیلی كشید؟
بگو برامون بدونیم، تو سینه‌تون‌چه غصه‌هاست؟
آقا به ما نشون بده كه قبرِ مادرت كجاست؟

 

غسل
بریز ای اشكِ سرخابی،‌  در این یلدای بی‌تابی
به جسم یاسِ من آبی،  ولی آهسته آهسته
خدا، قوّت بده حیدر،  كنار یاس و نیلوفر
بگرید ساعتی دیگر،‌  ولی آهسته آهسته
خدا، این خسته آهویم،  شكسته پر، پرستویم
به آب غصه می‌شویم،‌  ولی آهسته آهسته
کنم حس، درد پهلویش،  چه سوزان، نیلی رویش
بگویم شرح بازویش،‌  ولی آهسته آهسته
غم نامردمان كُشتم،  خدایا این زمان كُشتم
نگاه كودكان كُشتم،  ولی آهسته آهسته

 

بستر نشین
ای بانوی بستر نشین
گلبرگ یاسِ خورده چین
زهرا منم یارت ـ حیدر پرستارت
بر دیده ژاله می‌كنی
وقتی كه ناله می‌كنی
ای یار دلْ خسته ـ‌ چشمت شده بسته
بی تو كجا حیدر ـ دلِ مضطر
رود یك لحظه غم حاشا كند
بی تو به پیشِ كی ـ رود حیدر
غمِ دل را چگونه وا كند
ای آنكه حرف از وقت رفتن می‌زنی
آتش به پای باغ و گلشن می‌زنی
با قد خم با روی نیلی اینچنین
دشنه به قلبِ خسته‌ی من می‌زنی (2)
یا فاطمه ـ‌ یا فاطمه (4)
* * *
آبم مكن با خنده‌ات
گشته علی شرمنده‌ات
ای گلشنِ حیدر  ـ جان و تنِ حیدر
در جامِ چشمانت ببین
چین و چروك این جبین
از ناله‌های توست  ـ حیدر فدای توست
با این محبت‌ها، تو ای زهرا
غمِ حیدر چنین افزون مكن
بنما كمی ناله، كمی‌ زاری
به سینه‌ عقده را مدفون مكن
بی تو چه سازم در جهان شمعِ دلم
چون می‌شود با رفتنت غم حاصلم
پروانه‌ی روی تو حیدر بی كس است
پیشم بمان و تا حل شود این مشكلم
یا فاطمه ـ‌ یا فاطمه (4)

 
كاشانه
ای مدینه یاس باغ خانه‌ام كو؟
یاور من گرمی كاشانه‌ام كو؟
دست من در كوچه بستی
شاخه‌ی یاسم شكستی
بر تماشایم نشستی
یار و یاور فاطمه ـ  یاسِ پرپر فاطمه (2)
دیده‌ام در حالِ غسل او شبانه
جای میخ و جای سیلی، تازیانه
غسلِ جسمش می‌دهم او را شبانه
كُشته من را ناله‌های كودكانه
بارالها یاورم كو؟
دیده‌ام نیلی شده رو
دست من خورده به پهلو
یار و یاور فاطمه ـ  یاسِ پرپر فاطمه (2)
یار من با رفتنش پیرم نموده
از مدینه تا ابد سیرم نموده
ای مدینه من دگر زهرا ندارم
از فراقش سر به چاهِ غم گذارم
غصه‌ در جانم نهان بود
یاسِ من خیلی جوان بود
در جوانی قد كمان بود
یار و یاور فاطمه ـ  یاسِ پرپر فاطمه (2)

ای مدینه دیدی آخر ناله كردم
ناله‌ها بر یارِ هجده ساله كردم
ای مدینه آمدی با دشمنانم
بردی آخر فاطمه یارِ جوانم
وای از این دور و زمانه
بسترش در بین خانه
كرده اشكم را روانه
یار و یاور فاطمه ـ  یاسِ پرپر فاطمه (2)

شرر
زهرا تو همه بود و نبود حیدری
زهرا تو گلِ یاسِ كبودِ حیدری
* * *
سرشكِ غم به دامانم
شرر افتاده بر جانم
بدان كه بعدِ تو زهرا
چو مردی خانه ویرانم
* * *
ز هجرت ناله‌ دارم من
غمِ آلاله دارم من
به برگِ زخمی جسمت
هزاران ژاله دارم
* * *
چه سازم با دلِ خونم
امان از حالِ اكنونم
شب و صحرا و تنهایی
تو لیلی من چو مجنونم

دعا
زهرا دعا كن ای یاسِ خونه
حیدرِ خسته ـ تا بعدِ غسلت ـ زنده نمونه
(زهرا دعا كن)
حالا می‌دونم ـ یارِ جونم
چرا تو از چشمای حیدر رو گرفتی
شبا به وقتِ ـ نمازِ وِترِت
می‌شستی و دستی به پهلو می‌گرفتی
وای من از گرفتن رو
علی و خونِ زخمِ پهلو
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)
اسماء مریز آب ـ كه بی‌قرارم
من نمی‌تونم ـ خون‌های‌پهلو ـ رو بند بیارم
(اسماءمریزآب)
دستای لرزون ـ چشمای گریون
یكی برا زهرای من كفن بیاره
شدم پریشون ـ مثلِ یه مجنون
وقت كفن چشمای زینب نمی‌زاره
آستینا رو دهن بگیرید
دستْ رو چشِ حسن بگیرید
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)
ای كودكانم ـ همه بیایید
با مادر خود ـ لحظه‌ی آخر ـ وداع نمایید
(همه بیایید)
وای از دلِ شب ـ غش كرده زینب
حسین داره چشمای کوثر و می‌بوسه
دستای زهرا ـ رو شونه‌هاشون
حسن داره دستای مادر و می‌بوسه
خدا می‌دونه چی كشیدم
وقتی كه این وداع رو دیدم
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)

چراغ
شده چراغِ خونه ـ اشكای دونه دونه
دعا كنم بمونی ـ ماهِ نمونه
كتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم
ای همه تار و پودم ـ یاس میان دودم
وقت كفن نمودن ـ كاشكی نبودم
شب است و خانه خاموش ـ فاطمه‌ام كفن پوش
می‌برمش شبانه ـ بر سر این دوش
كتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم
بهارِ مهربانی ـ ‌دیگر شده خزانی
یارِ مرا گرفتند ـ‌ در نوجوانی
گرفته‌ای ز من رو ـ بانوی دست به پهلو
خیز و بگو به حیدر ـ محسن من كو؟
كتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم


زخم
یارب به ‌چشمانم ـ اشكِ غم جاریست
 می‌رود یارم  ـ مظلومه زهرا
قلبم شده زخمی ـ زخمِ من كاریست
می‌رود یارم  ـ مظلومه زهرا
احساسِ حیدر الماسِ حیدر
ای یاسِ حیدر  مظلومه زهرا
مظلومه زهرا (4)
* * *‌
می‌سوزم از داغت ـ كنجِ این خانه
همچو پروانه ـ‌ مظلومه زهرا
هجرت دل من را ـ كرده ویرانه
عشقِ دردانه ـ‌ مظلومه زهرا
ناهید  حیدر خورشید حیدر
امیدِ حیدر  مظلومه زهرا
مظلومه زهرا (4)
* * *‌
هر جا كه دیدم من ـ یادگاریت
جای زاریت  ـ‌ گریان شدم من
دیدم به‌پشت‌ در  ـ قطره‌های‌خون
میخ ِ  در گلگون  ـ نالان ‌شدم‌ من
دستم كشیدم بر ـ زخمِ بازویت
زخمِ پهلویت ـ اشكم روان شد
غسل وكفن‌كردم ـ تاكه آن ‌رویت
روی نیلی‌ات ـ‌ عمرم خزان شد
هستی تو آهم بودی پناهم
ای تكیه گاهم  مظلومه زهرا
مظلومه زهرا (4)
* * *‌
هستی به من دادی ـ‌ مرغِ زیبایم
یارِ غمهایم ـ با یك تكلّم
از من نهان كردی ـ ناله‌هایت را
غصه‌هایت را ـ‌ با یك تبّسم
ای یارِ شیرینم ـ بی تو دلگیرم
بی تو می‌میرم  ـ‌ طاقت ندارم
در وقتِ غسل تو ـ ‌ناله شد كارم
روی خاكِ غم  ـ  سر می‌گذارم
ای دلبرِ من  تاجِ‌ سرِ من
ای یاورِ من  مظلومه زهرا
مظلومه زهرا (4)
 
جنون
قنفذ الهی خوش نبینی
از هر چه ظالم بوده تو ظالم ترینی
(وای ـ ظالم ترینی)
از جمع ما بردی گلی را
شد كار بابایم دگر خانه نشینی
(وای ـ خانه نشینی)
نفرین به تو كردی جفا بر هستِ مادر
(هستِ مادر)
با ضربه‌ای بردی رمق از دستِ مادر
(دست مادر)
پهلو شكسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)
* * *
در كوچه‌ها كارم جنون شد
از ضربِ‌سیلی‌چشمِ مادرغرقِ‌خون‌شد
(وای ـ غرقِ‌خون‌شد)
دست عدو از بس قوی بود
روپوش مادر از گلِ رویش برون شد
( وای ـ برون شد)
بهرِ كمك خود را به سویش می‌كشاندم
(می‌كشاندم)
پنهان ز بابا چادرش را می‌تكاندم
(می‌تكاندم)
پهلو شكسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)
از شدت آن ضربِ سیلی
رخساره‌ی من هم پر از شور و شرر شد
(وای ـ شرر شد)
اما بگویم از صدایش
گوش ملائك با صدایش جمله كر شد
(وای ـ جمله كر شد)
وای من از آن كوچه‌ها و روی نیلی
(روی نیلی)
من هم زمین افتادم از آن ضربِ سیلی
(ضربِ سیلی)
پهلو شكسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)

دیدار
حالا كه چشمام كاسه‌ی خونه
كنارِ جسمم مادرِ گریون و قد كمونه
(قدش كمونه)
خون ها رو پاك كن ـ از صورت من
تا كه تو رو ببینم ای مادر خسته
بگو برایم ـ كه من بدونم
كی بوده كه پهلوی مادر و شكسته
بوی تو بوی یاسه مادر
غمخوار تو عباسه مادر
* * *
وقتی شنیدم شهر مدینه
جفا نموده به مادرِ من دشمنِ كینه
(دشمنِ كینه)
گردیده نیلی ـ با ضربِ سیلی
صورتت و مادرِ من پیش داداشم
خوبه كه چشمام روت و نبینه
كاشكی مادر بمیرم و كاشكی نباشم
كاشكی می‌شد دورت بگردم
دو دستم و سپر می‌كردم

یاد
یاد علی نمی‌ره
وقتی شدی ز ناله
زهرا تو خاموش
گفتی به من علی جان
هرگز نشه حسینِ
زارم فراموش
زهرای مهربونم ـ ای یاسِ لاله‌گونم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)
اشكای كودكانت
سرچشمه گیرد از این
اشكِ روونم
بی‌تو چگونه حیدر
با كودكان بسازد
یارِ جوونم
وای از دلِ پریشم ـ زهرا مرو ز پیشم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)
داری میون خونه
ای یاسِ بی نشونه
صدها نشونه
زهرا دعا كن حیدر
با خاطرات خونه
زنده نمونه
بعد از تو ای نیازم ـ با گریه‌ها چه سازم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)

عشق
عشقِ سیلی خورده‌ام خیز و تماشا كن
سفره‌ی دردِ دلت را با علی وا كن
من كه صورت روی خاكم
حیدرم ای عشقِ پاكم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
مرهمی بر جان و بر چشمِ ترم بودی
بهترین یارم تو زهرا همسرم بودی
رفته‌ای ای مرغِ كویم
با فراقت روبرویم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
از زمانی كه تو رفتی كارِ من افسوس
جان حیدر جای بابا محسنم را بوس
ای امیدِ زندگانی
قد خمیدی در جوانی
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
بعد تو شد چاهِ غم مرهم به هر رازم
كودكانت را چه گویم با غمت سازم
ای بهارِ در خزانم
روشنی آشیانم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
ای پرستویی كه بی من پر كشان رفتی
هست حیدر بودی و از دستِ آن رفتی
هجر یارم مشكلم شد
مرگ زهرا حاصلم شد
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)

نشكفته پرپر
ای نشكفته پرپرم ـ  ای سربازِ حیدرم
اولین فدایی‌ام ـ  تنها رفتی از برم
از من جدا شدی محسن
از غم رها شدی محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
سردار حمایتی ـ حامی ولایتی
داری از فشارِ در ـ پیشِ حق شكایتی
ای التماسِ من محسن
ای غنچهْ یاسِ من محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
ای محرم به راز من ـ مرغِ عشقِ نازِ من
از داغت ز چشم خود ـ خون بارم نیازِ من
گرمی جانِ من محسن
ای همزبانِ من محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
بی تو عمرِ من تباه ـ رفتی ای تو تكیه‌گاه
از چه رو شدی خزان ـ ای گلگونِ بی‌گناه
سوزم ز داغ تو محسن
وای از فراق تو محسن
طفلِ شهیدِ فاطمه محسنم (2)

مهتاب
زهرا مادرِ تازه جوانم مرو
زهرا گلِ یاس قد كمانم مرو
* * *
مادرم دوای دردم
عمرم و نذر تو كردم
مرو از پیش حسینت
تا كه من دورت بگردم
* * *
مادرم ای بی‌نظیرم
ماه و مهتاب منیرم
اگه تو بری ز پیشم
بی تو تنهایی می‌میرم
* * *
تویی آیینه‌ی پاكی
مثِ خورشید تابناكی
من می‌گم همه بدونند
چادرت چادرِ خاكی
* * *
مادرم خیلی جوونی
با مدینه مهربونی
ولی مزدِ تو همین بود
كه بشه قدت كمونی
* * *
یادته تو خونه بودیم
كُنج آشیونه بودیم
همگی مشغول اشكِ
سردِ دونه دونه بودیم
در و آتشی كه دیدیم
غم عالم و چشیدیم
تو رو از پشت همون در
چطوری بیرون كشیدیم

نگاه
مهربان مادر ـ‌ ای جوان مادر
ناتوان مادر ـ قد كمان مادر
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
آمدی خوابم ـ ای تو مهتابم
دادی از دستت ـ لحظه‌ای آبم
لرزشِ دستت ـ كرده ویرانم
خون به چشمانم ـ بی تو بی‌تابم
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
گفته‌‌ای هر شب ـ  ای تو بسته لب
دردِ دلهایت ـ با دلِ زینب
آمدی امشب ـ تا به من گویی
از غمِ كوچه ـ شرحِ تاب و تب
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
از غمت نالم ـ مادرِ عالم
من ز هجرانت ـ این شده حالم
همرهت مادر ـ رفته آمالم
در قفس مانده ـ بی پر و بالم
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)

یار
رفتی از برِ علی ـ یاسِ پرپرِ علی ـ زهرا زهرا
اشكِ غم نشسته در ـ چشمانِ ترِ علی ـ زهرا زهرا
ای گلشنِ علی ـ زهرا زهرا
جان و تنِ علی ـ زهرا زهرا
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)
غمخوارِ جوانِ من ـ ای روح و روانِ من ـ زهرا زهرا
رفتی با نبودِ تو ـ گویی رفته جانِ من ـ زهرا زهرا
من میرِ خیبرم ـ اما ای وای
بی یار و یاورم ـ اما ای وای
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)
یارِ لاله گون كفن ـ می‌گوید ز تو حسن ـ من می‌نالم
از كوچه شنیده‌ام ـ از داغِ تو یاسِ من ـ ای آمالم
تنها و بی كسم ـ با طفلانت
خیز و مدد نما ـ من قربانت
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)

حسرت
نازنین مادرم ـ گلِ غم پرورم
حالِ زارم ببین ـ تو مرو از برم
فاطمه مادرم (4)
مرغ كاشانه‌ام ـ حسرتِ خانه‌ام
بعد تو پر شده ـ صبرِ پیمانه‌ام
فاطمه مادرم (4)
هر طرف بنگرم ـ سوزد این پیكرم
بی تو این خاطرات ـ می‌كند مضطرم
فاطمه مادرم (4)
بین دو چشمِ ترم ـ در غمت مادرم
دست مرهم بكش ـ لحظه‌ای بر سرم
فاطمه مادرم (4)

آشیانه
قلب مرا شكستی یاسِ كبودم
رفتی ز آشیانه بود و نبودم
بانوی خسته ـ پهلو شكسته ـ در خون نشسته
زهرای اطهر ـ‌ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
بر روی درب خانه از تو نشانه
هر شب حسینِ زارت دارد بهانه
روح و روانم ـ یارِ جوانم ـ بردی توانم
زهرای اطهر ـ‌ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
شبها به روی قبرت سر می‌گذارم
بنگر كه بعد هجرت جانی ندارم
هم آشیانم ـ ای مهربانم ـ بی تو خزانم
زهرای اطهر ـ‌ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
رفتی ستاره‌ی من از آسمانم
بعد از تو من نخواهم زنده بمانم
ای نوبهارم ـ داغ تو دارم ـ دل بی قرارم
زهرای اطهر ـ‌ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)

نگار
زهرای مهربانم امان از جدایی
بی‌تو ای قد كمانم ندارم نوایی
ز هجرت كودكانت خراب و نیمه‌جانند
مدد بنما علی را كجایی؟ كجایی؟
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)
در هر لحظه كه یارم تو بودی عزیزم
عشقم، دار و ندارم تو بودی عزیزم
عمرت زهرا خزان شد امان از دلِ من
در این خانه بهارم تو بودی عزیزم
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)
زینب هر دم بنالد ز داغت گلِ من
حسین از من بگیرد سراغت گلِ من
حسن گوید پریشان كنارِ مزارت
رفتی مادر به قربانِ آهت گلِ من
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)

صفا
مادر مهربونم كجایی كجایی
مادر دردِت به جونم كجایی كجایی
ای شمس آسمونم كجایی كجایی
مادرِ قد كمونم كجایی كجایی
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)
رفتی تو ای تمومِ وجودم ز خانه
بی تو صفا نداره دگر آشیانه
هرگز یادم نرفته شبِ تارِ كوچه
بی تو سر می‌گذارم به دیوارِ كوچه
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)
امشب دلم ز داغت به ماتم نشسته
بابا جسمت بشوید ولی چشمِ بسته
دیدی آخر جدایی سرانجامِ ما شد
باید كه بی صدا از تو مادر جدا شد
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)

احساس
مادرِ خسته، مادر من
پهلو شكسته، مادر من
به خون نشسته، مادرِ من
ای قد خمیده، مادرم ـ غربت كشیده، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
رفتی ز خانه، ای بهارم
از آشیانه، ای نگارم
چرا شبانه، بی قرارم
ای بود و هستم، مادرم ـ رفتی ز دستم، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
بنگر به طفلِ نورِ عینت
به حالِ زارِ زینبینت
اشك حسن، آهِ حسینت
مادر كجایی، مادرم ـ داد از جدایی، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
چادر خاكی بر سرِ من
سجاده‌ی تو بسترِ من
آتش گرفته پیكرِ من
احساسِ بابا، مادرم ـ ای یاسِ بابا، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)

نظر
زهرا نظر كن بر حالِ زارم
از هجرِ رویت من بی‌قرارم
گشته مدینه نالان ز داغت
در بینِ كوچه گیرم سراغت
مظلومه زهرا(3)
رفتی ز پیشم با روی نیلی
بر من نگفتی از ضربِ سیلی
هرگز نگفتی از دردِ پهلو
برخیز و یك دم از غربتت گو
مظلومه زهرا(3)
طفلانِ گریان در كُنجِ خانه
هر دم بگیرند مادر بهانه
طاقت ندارم ای بهترینم
این گونه خسته جسمت ببینم
مظلومه زهرا(3)
بین كودكانت سر در گریبان
در پای بستر زینب پریشان
ذكر حسن شد مظلومه مادر
قلبِ حسینت گردیده مضطر
مظلومه زهرا(3)
زهرا چگونه گشتی تو پرپر
بنگر كه حیدر با دیده‌ی تر
سجاده‌ی تو چون گل ببوید
از خاطراتت با خود بگوید
مظلومه زهرا(3)

درد
عشقِ مولا كُنجِ دیوار پشت درِ تنها نشسته
زخم میخ و هجرِ محسن قدِ زهرا را شكسته
تا نگاهش سوی حیدر می‌رود
بین كوچه بهرِ یاری می‌دود
بانوی مظلومه زهرا (4)
دردِ پهلو برده از او قدرت و تاب و توانش
دیده حیدر با نگاهش غربتِ یارِ جوانش
چشم مولا بر گلِ پژمرده‌اش
بنگرد بر عشقِ سیلی خورده‌اش
بانوی مظلومه زهرا (4)
می‌كشانند شیرِ حق را سوی مسجد ظالمانه
جانفشانی می‌نماید بهر رهبر عاشقانه
فاطمه نورِ دلِ پیغمبر است
فاطمه پروانه دورِ حیدر است
بانوی مظلومه زهرا (4)
می‌خورد بر جسمِ زهرا ضربه‌های تازیانه
ناله‌های قلبِ مولا می‌كشد هر دم زبانه
فاطمه دین را دلالت می‌كند
از علی هر دم حمایت می‌كند
بانوی مظلومه زهرا (4)

خون جگر
اهل جهان فاطمه با خون جگر رفت
مسافر خانه‌ی حیدر به سفر رفت(2)
بسكه به زهرا
ظلم و ستم شد
جور و جفا رفت
یاسِ  مدینه
خسته‌ی غم شد
پیشِ خدا رفت
فاطمه جانم ـ فاطمه جانم ـ فاطمه جانم(2)
فاطمه حامی علی بود و فدا شد
كشته‌ی مظلومیتِ مذهبِ ما شد(2)
حق و حقیقت
گمشده‌ای از
درد و غم اوست
مرحم  دلها
دیدنِ روی
منتقم اوست
فاطمه جانم ـ فاطمه جانم ـ فاطمه جانم(2)

 

شور و بحر طویل

 

 
مرو زهرا مادرم ـ مادرِ من (4)
به دلم برات شده مادر می‌ره
از غمش بابا دیگه زمین گیره
حالا كه توی دلم عقده دارم
روی جسمِ مادرم سر می‌زارم
بابامون تابوت غم رو دستاشه
رو شونه‌اش خون‌های تازه می‌پاشه
مدینه خوابه و ما خونجگریم
واسه تشییع مادر در به دریم

مرو زهرا ـ مرو زهرا (4)
بریز اسماء كمی آبی، به رنگ آه و بی‌تابی
در این یلدای مهتابی، ولی آهسته آهسته
بده مهلت بر این حیدر، كه گشته واله و مضطر
بگرید پای این پیكر، ولی آهسته آهسته
بگریید ای عزیزانم، بر این دستان لرزانم
بر این شامِ غریبانم، ولی آهسته آهسته
بیا زینب، بیا جانم، حسین ای دیده گریانم
حسن شمع شبستانم، ولی آهسته آهسته
نگاهی با دو چشمِ تر، نما بر پیكر مادر
بنالید ای گلان یك سر، ولی آهسته آهسته
ببین پهلوی بشكسته، ببین جسمِ كفن بسته
ببین زهرا دل خسته، ولی آهسته آهسته
بَرَم او را بر این شانه، به دلْ خونی از این خانه
به این حالی غریبانه، ولی آهسته آهسته

مادر وای مادر ـ مادر وای مادر (2)
نیازِ من همینه مادر، یه بار برم مدینه
كبوتر دلِ من یك بار، توی بقیع بشینه
تمومی زندگیم و می‌دم، برای سفر به مدینه
دو تا چشام و، فدا می‌كنم، اگر كه بقیع و ببینه
قسم به پهلوی بشكسته، خمارِ كوچه منم
تو كوچه‌های مدینه من، به صورتم می‌زنم
می‌گم تا ابد، همیشه منم، قسم به مدینه غلامَت
صدا می‌زنم، كه قاتلِ قنفذم به خدا تا قیامت
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا (2)
از اون اوّل كه خود را شناختم
نام زهرا روی لبم بود
از اون اوّل كه دل را می‌ساختم
عشقِ زهرا تاب و تبم بود
* * *
تا می‌آد فاطمه دلِ من
می‌شه مرغِ دیونه‌ی تو
كوچه كوچه می‌گردم پی یك
بزم عزا خونه‌ی تو
روضه‌خون روضه‌هاش وقتی یادِ
غمِ مادر تا كه می‌خونه
یادِ اشكِ حسن بینِ كوچه
دل و جونم رو می‌سوزونه
* * *
روضه‌خون تا كه می‌گه مدینه
یادی از ضرب سیلی می‌شه
خیلی هستند تو روضه می‌بینم
صورت اونها نیلی می‌شه
وقتی می‌گن كه محسن تمامِ
وجودم غرقِ ناله‌ می‌شه
روضه‌اش و تا می‌خونند روضه‌ی
علی اصغر حواله می‌شه


یا فاطمه ـ یا فاطمه(2)
من دیده‌ام غم دیده‌ای
 دوران ماتم دیده‌ای
من دیده‌ام كه همسرم
 آمد به كوچه در برم
 بر گردنم بندی  ز كین
 افتاده  زهرا بر زمین
از من حمایت می‌نمود
 حفظِ ولایت می‌نمود
من دیده‌ام مسمارِ  در
گردیده خونین چون جگر
من دیده‌ام غم ناله‌ای
 از یارِ هجده‌ ساله‌ای
من دیده‌ام طفلان زار
 از هجرِ مادر بی قرار
من دیده‌ام در نیمه شب
مرگ از خدا دارد طلب
من دیده‌ام كه فاطمه
گردیده عمرش خاتمه
من گشتم آخر بی‌پناه
 دارم به سینه سوز و آه
 خورده گره در كارِ من
 زهرا مدد ای یارِ من

مادر من ـ مادر من ـ مادر (3)
می‌گه دو تا چشم ترت مادر
سرخی آهِ جگرت مادر
بذار آقا تو روضه‌ی زهرا
منم بگم به مادرت مادر
* * *
این شبا ناله‌ها می‌گن مادر
هق هق گریه‌ها می‌گن مادر
این شبا شعر و بیت می‌گن مادر
تموم اهل بیت می‌گن مادر
* * *
این شبا سیدا می‌گن مادر
بغضای بی‌صدا می‌گن مادر
این شبا عقده‌ها می‌گن مادر
دیوارِ كوچه‌ها می‌گن مادر
* * *
این شبا عاشقا می‌گن مادر
تو حجره بچه‌ها می‌گن مادر
این شبا خسته‌ها می‌گن مادر
پهلو شكسته‌ها می‌گن مادر
* * *
غریب و آشنا می‌گه مادر
پرچم هیئتا می‌گه مادر
حلقه‌ی اشك و غم می‌گه مادر
چادر خاكی هم می‌گه مادر
* * *
ناله‌ی مرد و زن می‌گه مادر
حسین می‌گه حسن می‌گه مادر
تشنه می‌گه عطش می‌گه مادر
زینب كرده غش می‌گه مادر
هر پیر و هر جوون می‌گه مادر
دستای بی توون می‌گه مادر
زمین و آسمون می‌گه مادر
تابوت و چكه خون می‌گه مادر

سیدتی یا فاطمه(س)
مادرِ زینب، مادرِ سادات، همسرِ مولا، قبله‌ی حاجات، یارِ ولایت، اصل روایات، بانوی عصمت، روحِ زیارات، به پشت در شد، چه عاشقانه، پرپرِ و افتاد، با یك جوانه، میان كوچه، تا شد روانه، دست عدویش، به تازیانه، تمام عشقش، میانِ خانه، تمام فكرش، به یك نشانه، نام یكی بود، تو این زمانه، ذكر لبش بود، چه عارفانه، دلش همیشه، غرقِ بهانه، به خون نوشتش، چنین ترانه، تو هر دو دنیا، علی یگانه، علی بهانه، علی ترانه، علی زمانه، علی مكانه، علی جهانه، علی علی علی ...

ای منتقمِ مادر ـ ای منتقمِ مادر (2)
ای وارثِ پیغمبر، امیدِ دلِ حیدر
ما منتظرت هستیم، ای منتقمِ مادر
* * *
عمری كه به پایان شد، جان بی‌تو چه حیران شد
این سینه پریشان شد، وقتِ غمِ جانان شد
دل‌ها همه نالان شد، غم‌ها چه فراوان شد
از روضه‌ی تو مولا، كی واله و گریان شد؟
* * *
شد فصل سرشكِ غم، كارِ همه شد ماتم
ممنون ز تو ای مولا، دادی به عزا راهم

 
وای مادر
مهدی كه روز و شب می‌گه وای مادر، حسین می‌گه زینب می‌گه وای مادر، كوچه كه با حسن می‌گه وای مادر، شیعه به تاب و تب می‌گه، بقیع غصه‌ها می‌گه وای مادر، مدینه با نوا می‌گه وای مادر، چهار گوشه‌ی كعبه می‌گه وای مادر، پیمبر خدا می‌گه وای مادر، هر دلِ آشنا می‌گه وای مادر، زمین می‌گه سما می‌گه وای مادر، سینه‌ی عاشقا می‌گه وای مادر، آه سوخته دلا می‌گه وای مادر، سردابِ سامرا می‌گه وای مادر، به حق كه نینوا می‌گه وای مادر، حسین به كربلا می‌گه وای مادر ...

وای مادرم مادرم (2)
خواب می‌دیدم، خواب می‌دیدم، كه مادرِ خون جگرم، اومده یك شب به برم، دستی كشید روی سرم، گفت كه به من ای گوهرم، حسین عزیزم پسرم، اومدم امشب تا كنارت بمونم، برات یه قصه بخونم، بگم برات از مدینه، از این همه بغض و كینه، بگم چه ها كشیده‌ام، چه ها كه من ندیده‌ام ... وقتی كه جدّت رسول الله می‌خواست از دنیا بره، به عالم بالا بره، گفت با صدای خسته‌اش، با اون دلِ شكسته‌اش، دختر من ای همه‌ی امیدِ دلم، فاطمه جمعِ حاصلم، یه روز می‌شه كه بعدِ من، می‌ان تو كوچه دشمنات، به تو جسارت می‌كنند، به من اهانت می‌كنند، فدك رو از تو می‌گیرند، گریه حرامت می‌كنند، بین همون كوچه، تو همراه حسن، با غصه و غم و مَحن، قباله از دست تو مادر می‌كشند، روی تو رو ای ماهِ من، یه رنگ نیلی می‌زنند، گوشه‌ی دیوارِ كوچه زهرام و سیلی می‌زنند ... بعد تمامِ غصه‌ها، می‌آن همه نامردما، از علی بیعت بگیرند، با هیزمای خشك و تر، با آتیش سرخِ جگر، به قلب تو نیش می‌زنند، در خونت و آتیش می‌زنند، تو پشت در شالِ عزا رو سرته، مردِ غریب حیدرته، اون لحظه كه پشتِ دری، تو شور حالِ دیگری، اون مردِ بی حیا می‌آد، رو یاسِ من پا می‌زنه،  لگد به در تا می‌زنه، می‌مونی پشتِ در و بی حال و غریب، قربونِ این همه ‌شكیب، میخِ دری كه سرخ شده، بیرون می‌آد از پشت در، می‌رنجونه طفلی رو همراه مادر، محسن تو شهید می‌شه، موهای تو سفید می‌شه، من نگم از پهلوی تو، نیمه ماهِ اون روی تو، كاشكی فقط محسن و پهلو بود و دردِ روی تو ... وارد خونه تا شدند، علی رو بستند همگی، در و شكستند همگی، تو اومدی یاری كنی، برا علی كاری كنی، دست تو از یك طرفه پای كمربند علی شیرِ خدا، چنگِ عدو خورده گره به پای ریسمان جفا، نمونده هیچ گونه وفا، یه وقت یه مردِ‌ ظالمی، كه اون به نامِ قنفذِ، می‌آد برای ظالما، كاری كنه، دشمنات و یاری كنه، غلاف شمشیر می‌آره، از چشم اون خون می‌باره، می‌زنه با غلاف خون بازوی تو، وای از دلِ غم دیده‌ات، غصه و ماتم دیده‌ات، چقدر برات در به درم، لاله‌ای شد چشمِ ترم،‌ می‌سوزه قلبم ـ جیگرم، با ناله‌های مادرم،‌ وای مادرم وای مادرم