رازدار باشیم
رازدار باشیم
پیشتر گفتیم، انسان وقتی می خواهد خداوند او را دوست داشته باشد، او هم باید خدا را دوست بدارد، دوست داشتن کاری نیست که تنها از زبان بربیاید که اگر این بود، منافقان برترین دوست ها بودند که مدام زبان به کار ستایش دارند اما... دوست داشتن آداب خاص خود را دارد مخصوصا در رابطه انسان و خدا. وقتی خدا را دوست داریم باید برای بارور کردن صفات حضرتش در رفتار خویش بکوشیم. مگر می شود آدمی عاشق گل باشد اما حاضر نباشد هزینه آن را بپردازد و تازه گل را لگدمال هم بکند؟ مگر می شود کسی را دوست داشت اما به دلخواسته های دوست احترام نگذاشت و برخلاف آن رفتار کرد و هدایایی مطابق سلیقه او فراهم نکرد و داشته های گرانقدرش را در هم شکست مگر می شود کسی را دوست داشت و خود را شبیه او نکرد و جوری خود را آراست که دشمنان او چنینند؟ ما باید خود را به صفاتی بیاراییم که حضرت یار دوست دارد و از رفتاری پرهیز کنیم که برحذرمان داشته است. یکی از مسائل مهم اجتماعی که از عوامل نگه داشت سلامت جامعه نیز است، چیزی است که ما در صفت «ستار بودن» خداوند می خوانیم و بارها از حضرتش خواسته ایم ما را از این نعمت برخوردار کند و قلم عفو بر اعمال غلط ما بکشد. اما خود آیا فکر کرده ایم که رسالت رازداری و پرده پوشی، نسبت به حریم خصوصی دیگران بر شانه ما هم سنگینی می کند؟ هیچ فکر کرده ایم که قرار نیست هر چه دیده می بیند، زبان بازگوید، چه رسد به نادیده ها و حدس و گمان ها. وقتی زبان به کار گفتن و گاه بافتن می شود، فرشی شکل خواهد گرفت که هیچ کس روی آن لحظه ای آرامش را تجربه نخواهد کرد. حال آن که اگر چشم پی تجسس در کار مردم نرود، دوستی ها آسیب نخواهد دید، اگر زبان ها، به تقوای نگفتن برسند، نزد خدا و خلق عزیزتر خواهند شد چه حضرت رسول (ص) می فرمایند: «بهترین کارها در پیش خدا نگه داری زبان است» شخص رازدار و محرم نزد مردم هم عزیز، صاحب حرمت و دارای کرامت است. این افراد پایه های محکم روابط اجتماعی اند و در هر جامعه ای که رازداران بیشتر باشند، سلامت رفتاری، اعتلای تعامل افزون تر خواهد بود و بیماری اخلاقی نمامی و غیبت و تهمت نیز، روبه کاهش خواهد گذاشت در جامعه ای که این بیماری ها بمیرند، اخلاق شکوفا خواهد شد. سیاهی غیبت و تعفن تهمت و... که از خانه دل پاک شود، آن وقت یک اشاره ما را به مقصد خواهد رساند. این که می گویند «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است» یک حقیقت است. این که هزار در هزار سخن می خوانیم و می شنویم و اثر نمی پذیریم به این خاطر است، که رذایل اخلاقی هم چون نمامی، پرده دری، غیبت، هتک حرمت، آ بروسوزی، تهمت و... چنان خانه دل را پر کرده است که دیگر جایی برای صاحب خانه نمانده است، تا در خانه باشد تا صدای الف دلنشین دوست را بشنود. حال آن که اگر دل از این آلودگی ها پاک شود، «الف» دوست کتاب اجابت را در پی خواهد داشت...
منبع روزنامه خراسان
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ساعت توسط روح اله
|
سلام به همه الا انقلاب فروش...