بسم الله...

 

دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم

دو قدم روضه بخوانم...دو قدم گریه کنم

 

بروم سمت ضریحی که بهشتم آنجاست

برسم پیش نگارم...برسم گریه کنم

 

دست خود را گره بر گوشه‌ی شش گوشه کنم

درد دل با خود ارباب کنم...گریه کنم

 

کارم این است که سمت حرمش رو کنم و...

از همین دور سلامش بدهم گریه کنم؟

 

چاره‌ای جز غم دوری حرم نیست که نیست

بگذارید به بیچارگی ام گریه کنم

 

قسمتم نیست که من زائر شش گوشه شوم

بروم بر بد اعمال خودم گریه کنم

 

سال نو آمد و من کرب و بلایی نشدم

دل من لک زده تا کنج حرم گريه كنم...

 

📝نوكر نوشت :

یک " یا حسین  " بهر تسلای ما بس است

ما را همین مقوله و حال و هوا بس است

شش سین زِ هفت سین ، همه ارزانیِ شما

یک سین برای ما  ، " سفر کربلا " بس است...

 

صلي الله عليك يا سيدنا الشهيد يا اباعبدالله الحسين علیه السلام

 پ ن : خرم آن لحظه ک مشتاق به یاری برسد

آرزومند نگاری به نگاری برسد... آه حسین