بسم الله ...

ما را هم دعا ...  یا علی

س ن  : سرکه نه در راه عزیزان بود / بار گرانیست کشیدن به دوش

توصيه ميكنم وب آن دوستانتان كه  مطالبشان به دربخور است را در قسمت وبلاگ دوستان ثبت كنيد تا نوشته هايشان را از دست ندهيد امروز به وب اين دوستم " اشك آتش " سر زدم و اين پست به جا را ديدم البته شايد  در ابتدا مناسبتي به نظر بياید ولي يک جورهايي جوابي است به آن هايي كه سختي كشيدن هاي رفقایمان را زير سوال ميبرند ...


سلام حاجی !

ببین ! می خواهم حرفی بزنم که شاید کمی ناراحت شوی . شاید دلت رنجیده شود . شاید . . .


با راهیان نور عازم هستی ؟ داری می روی جنوب ؟ . . . که چه بشود ؟! ببخشید این طوری صحبت می کنم اما مگر علّاف هستی برادر من ، خواهر گرامی ؟!!

ها ؟! داری جواب می دهی ؟ دلت برای شهدا تنگ شده ؟ می خواهی عقده هایت را باز کنی ؟ احساس می کنی گذر روزگار ، گرد و غباری را روی قلبت نشانده که باید بروی در محضر شهدا خانه دلت را غبارروبی کنی ؟ می خواهی به شهدا بگویی  . . .

بس کن این توجیهات را ! خسته نشدی از این عبارت های کلیشه ای ؟ مرد و زن حسابی ! مگر شهر و روستای خودت شهید ندارد ؟ مگر این همه مزار شهدا را نمی بینی ؟ خانواده های شهدا هم که هنوز برکت این آب و خاک هستند . خوب ؛ برو گلزار شهدا درد دل کن ، حرف هایت را بزن ، تجدید میثاق کن !

آی دیدی !! داری کم میاری ها ؟! بندۀ خدا ! می دانی تا جنوب چقدر راه است ؟ اصلاً گذرت به آن طرف ها خورده ؟ یک چیز شنیده ای و جوّگیر شده ای ؟! هزار کیلومتر ؟ هزار و دویست ؟ هزار و پانصد ؟ فکر خطر جاده را کرده ای ؟ ممکن است خواب و خوراک درست و حسابی نداشته باشی . از گرد و خاک آن جا هم که بی خبر نیستی . خستگی سفر و . . . بابا جان ! آخر سال است . از این طرف حساب کنی می شود اول سال ! چند روز تعطیلی را نمی خواهی پیش دوست و آشنا بمانی و خوش بگذرانی ؟ خستگی یک سال درس و کار و فعالیت و  . . . را نمی خواهی از تنت بیرون کنی ؟ برو یک گوشه بگیر بخواب . برو خوش باش . دلت می آید فیلم و سریال های ویژه نوروز را از دست بدهی ؟

چی فرمودی ؟ ای والله ؛ احسنت ! با این جوابت حال کردم به مولا ! آفرین . معلوم شد چشمت بسته نیست . خدا همه جا هست . از همه به ما نزدیک تر است . اما رنج سفر می خریم و طواف کعبه اش را آرزو می کنیم . به امام هشتم می شود از همین راه دور هم سلام داد اما صدها کیلومتر را می کوبیم و می رویم مشهدالرضا . هر روز دست بر سینه می گذاریم و به امام عشق سلام می دهیم اما حسرت زیارت کربلا همواره دلمان را به آشوب می کشاند .

حرف خوبی زدی . حق با شماست . خدا همه جا هست اما به طواف کعبه اش می رویم تا « حاجی » شویم و « حجت » را بر خود تمام کنیم . زر و زیور دنیا را از تن در می آوریم ؛ شیطان را سنگ باران می کنیم ، هوای نفس را ذبح می کنیم  . . .

بهنام محمدی حجت خداست . خدا آن دنیا جهان آرا را به رخ ما می کشد تا برای کوتاهی های خود بهانه نیاوریم . خدا مصطفی چمران را به رخ ما می کشد تا دلبستگی به جاه و مقام دنیا را توجیه اعمال بد خود قرار ندهیم . ابراهیم همت ، حجت خداست ، حاج حسین بصیر ، حسین بهرامی ، اصغر فرقانی ، شهید طوسی ، شهید گلگون  . . . .

به کربلاهای ایران که پا بگذاریم حجت بر ما تمام می شود . آن وقت فرصتی دوباره می یابیم . دیگر احساس می کنیم همه چیز از نو شروع شده است . اندیشه نو ، راه نو ، روز نو  . . .